🔸«برای نادر»
( سوگنامۀ #سیدعبدالله_حسینی در فراق #نادر_طالب_زاده )
🔹«اوّلین بار نادر را در بم دیدم. وقتی زلزله آمده بود. من برای کمکرسانی از آفریقای جنوبی آمده بودم و او برای ثبت فاجعه از تهران. و داستان دوستی ما همچنان ادامه داشت.
بعد از وقف پیراهن امام برای فلسطین با هم ساعتها حرف زدیم. میخواست داستان سفر این پیراهن مبارک را از جماران تا بیروت، تا قدس، در برنامهاش در شبکۀ افق تعریف کنم؛ از کجا شروع کنیم، به چه نکتههایی اشاره کنیم. پرسید: «از لحظۀ دریافت پیراهن عکس یا فیلم نداری؟» گفتم: «نه.» گفت: «کاش میشد آن صحنۀ باشکوه را بازسازی کرد.» برایش لحظۀ نماز سیّدحسن نصرالله با پیراهن امام خیلی باشکوه بود. میگفت: «کاش میشد دوباره پیراهن را به سیّد بدهیم بپوشد و در آن نماز بخواند و ما فیلم بگیریم.» خیلی دلش میخواست بداند آن چند ماهی که این پیراهن به حضرت آقا داده شده بود که در آن نماز بخوانند، این بار عشقبازیهای یوسف با پیراهن یعقوب را مستند کند...»
💠متن کامل این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
( سوگنامۀ #سیدعبدالله_حسینی در فراق #نادر_طالب_زاده )
🔹«اوّلین بار نادر را در بم دیدم. وقتی زلزله آمده بود. من برای کمکرسانی از آفریقای جنوبی آمده بودم و او برای ثبت فاجعه از تهران. و داستان دوستی ما همچنان ادامه داشت.
بعد از وقف پیراهن امام برای فلسطین با هم ساعتها حرف زدیم. میخواست داستان سفر این پیراهن مبارک را از جماران تا بیروت، تا قدس، در برنامهاش در شبکۀ افق تعریف کنم؛ از کجا شروع کنیم، به چه نکتههایی اشاره کنیم. پرسید: «از لحظۀ دریافت پیراهن عکس یا فیلم نداری؟» گفتم: «نه.» گفت: «کاش میشد آن صحنۀ باشکوه را بازسازی کرد.» برایش لحظۀ نماز سیّدحسن نصرالله با پیراهن امام خیلی باشکوه بود. میگفت: «کاش میشد دوباره پیراهن را به سیّد بدهیم بپوشد و در آن نماز بخواند و ما فیلم بگیریم.» خیلی دلش میخواست بداند آن چند ماهی که این پیراهن به حضرت آقا داده شده بود که در آن نماز بخوانند، این بار عشقبازیهای یوسف با پیراهن یعقوب را مستند کند...»
💠متن کامل این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab