شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.39K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻تیغی فرود آمد و فرقت شكست آه...
( به مناسبت شب ضربت خوردن #حضرت_علی علیه السلام شما را به خواندن شعری از سید #محمدجواد_شرافت شاعر توان‌مند اهل قم دعوت می‌کنیم)

▪️تیغی فرود آمد و فرقت شكست آه
فرقت شكست و موی تو در خون نشست آه

خون قطره قطره از تب پیشانی ات گذشت
چشم تو را در آن سحر تیره بست آه

دوران ناب ساغر عمرت به سر رسید
دیگر خمار مرگ شد آن چشم مست آه

زخم سرت عمیق شد اما تو را نكشت
آری تو را كه طاقت این درد هست، آه

از آن دمی كه ماه تو در خاک و خون نشست
در بین كوچه آینه ی تو شكست آه

زخم دل تو سر زد و جان تو را گرفت
زخمی كه بر نداشت دمی از تو دست آه

حالا دوباره همدم زهرای خود شدی
دیگر بس است ناله و دیگر بس است آه

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻پیمبری دیگر!
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از جناب آقای #سیدامیرحسین_خوشرو عضو دوره‌ی ششم #آفتابگردان_ها به مناسبت شب هشتم محرم ماه،‌ در رثای #حضرت_علی_اکبر علیه‌السلام تازه می‌کنیم)

▪️ به پا شده ست در این دشت محشری دیگر
چگونه زنده شده باز حیدری دیگر

وگفت لشگر کفار یک صدا که مگر
بنا نبود نیاید پیمبری دیگر!

رجز که خواند بهم زد صفوف لشگر را
که امده ست به پیکار صفدری دیگر

ابهتش همه را یاد مرتضی انداخت
به کربلا چه کند؟ فتح خیبری دیگر

امان از ان لحظاتی که بال وپر میزد
شکست پیش نگاه حرم پری دیگر

به پهلوی گل لیلا که نیزه زار دمید
گرفت کرببلا عطر کوثری دیگر

فدای ان همه سرهای پر زده تا نی
میان آن همه سر بود، او سری دیگری

☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
🔻تیغی فرود آمد و فرقت شكست آه...
( به مناسبت شب ضربت خوردن #حضرت_علی علیه السلام شما را به خواندن شعری از سید #محمدجواد_شرافت شاعر توان‌مند اهل قم دعوت می‌کنیم)

▪️تیغی فرود آمد و فرقت شكست آه
فرقت شكست و موی تو در خون نشست آه

خون قطره قطره از تب پیشانی ات گذشت
چشم تو را در آن سحر تیره بست آه

دوران ناب ساغر عمرت به سر رسید
دیگر خمار مرگ شد آن چشم مست آه

زخم سرت عمیق شد اما تو را نكشت
آری تو را كه طاقت این درد هست، آه

از آن دمی كه ماه تو در خاک و خون نشست
در بین كوچه آینه ی تو شكست آه

زخم دل تو سر زد و جان تو را گرفت
زخمی كه بر نداشت دمی از تو دست آه

حالا دوباره همدم زهرای خود شدی
دیگر بس است ناله و دیگر بس است آه

☑️ @ShahrestanAdab
🔻هفتاد و دومین غزل
(در هفتمین روز از محرم‌الحرام حسینی، شعری می‌خوانیم از خانم #وحیده_گرجی که به طفل شیرخوار صحرای کربلا #حضرت_علی_اصغر (ع) تقدیم شده است)

◾️فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن

دردی عمیق در رگ من تیر می‌کشد
من را برای ذبح عظیم انتخاب کن

«هل من معین» توست که لبیک می‌دهم
«اَمَّن یجیب‌»های مرا مستجاب کن

من روی دست‌های تو قد می‌کشم، پدر
از این به بعد روی نبردم حساب کن

داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است
با خون من محاسن خود را خضاب کن

گهواره هم که تاب ندارد بدون من
فکری به حال خاطره‌های رباب کن

وقتش رسیده نیزۀ خود را علم کنند
هفتاد و دومین غزلت را کتاب کن

#ادبیات_عاشورایی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻محشر
(شعری از #حسنا_محمدزاده به مناسبت میلاد #حضرت_علی_اکبر علیه‌السلام)

▪️شبی به عرش گره‌زد خدا زمین‌اش را
سپرد دست زمین اسوۀ یقین‌اش را
سرود شعر سپیدی برای آمدنت
به دست عشق رها کرد سرزمین‌اش را

گذاشت آینه‌ای روبروی پیغمبر
کشید از دل و جان قد‌و‌قامتی محشر
به جای خون به رگت آیه‌آیه قرآن ریخت
چکاند روی لبت صوت دلنشین‌اش را

قلم به دست تمام فرشته‌هایش داد
که تکه‌های تنت را جدا‌جدا بکشند
به جای قلب برایت دل انار کشید
نهاد در دل آن عشق آتشین‌اش را

زمان گذشت و به پایانِ تلخ راه رسید
اذان ظهر به حیّ علیَ الفَلاح رسید
که ناگهان به زمین ریخت سوره‌ای زخمی
«ایاک نَعبدُ» و «ایّاک نَستعین‌»اش را

بلند شو که زمین محو در عبور شود
اذان بگو که زمان غرق در حضور شود
اذان بگو که غزل، در مسیر رگهایت
کشیده‌است نفس‌های اولین‌اش را

خدا کند کسی از آن طرف گذر نکند
خدا کند پدرت را کسی خبر نکند
خدا کند که نبیند هزار دشنۀ سرخ
به روی خاک کشاندند مه‌جبینش را

...

ورق زدند تو را پشت یک سپیدۀ تلخ
هزار واژه‌ی در خاک و خون تپیدۀ تلخ
و نیزه شاعر هفتاد و دو قصیده‌ی تلخ
به دست باد رها کرد نقطه چینش را...

☑️ @ShahrestanAdab
پر است از عطر یاس و نرگس و باران شبستانش
شبستانی که می‌روید بهشت از روح و ریحانش
شبستانی مقرنس، مفرشش عرش خداوندی
ملائک بر سر سجاده محو نقش ایوانش
و چشم‌انداز مُلک لم‌یزل در چارسویش سبز
شکفته‌ست آسمان‌ها در حیات نوربارانش...
علی تنها علی آیینهٔ زهراست ای مردم
خداوندی که بی‌همتاست، بی‌همتاست قرآنش
علی را ایستاده دیده‌ام تا دیده‌ام تنها
علی تنها علی حق است و حق برهان برّانش
سلامش را تو پاسخ گو! به دیدارش تو در بگشا
علی را سایه‌بانی نیست الّا بیت‌الاحزانش
چه کردی آی سیلاب دل‌آشوب آشیانش را
که غرق آه می‌بینم پریشان پریشانش
اگر خاری به او نازک‌تر از گل گفته بی‌پروا
بزن ای رعدِ هستی‌سوز از بنیان بسوزانش
نمی‌دانم کجا این قصه را باید به پایان برد؟
اگرچه انتقامی سخت خواهد داد پایانش

#علیرضا_محمدعلی‌بیگی
#حضرت_علی
#روز_پدر
@shahrestanadab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حالا خبر علی شده و مبتدا علی...

شعرخوانی محمدرضا طهماسبی در مدح امیرالمؤمنین(ع)

#محمدرضا_طهماسبی
#حضرت_علی
#روز_پدر
@shahrestanadab
فرازهایی از مثنوی «زمزمهٔ ذات»، سرودهٔ قربان ولیئی
با صدای خود شاعر

#قربان_ولیئی
#زمزمه_ذات
#حضرت_علی
@shahrestanadab