شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شعری از #بیدل
در حال و هوای #عید_قربان

رسید عید و طربها دلیل دل‌ گردید
امید خلق به صد رنگ مشتعل گردید

زدند ساده‌دلان تیغ بر فسان هوس
که خون وعدهٔ قربانیان بحل گردید

من و شهید محبت دلی ‌که جز به رخت
به هر طرف نظر انداختم خجل ‌گردید

چسان به‌ کعبه توانم‌ کشید محمل جهد
که راهم از عرق انفعال گل گردید

ز سیرکسوت تسلیم چشم قربانی
هوس ز جامهٔ احرام منفعل‌گردید

به فکر خام جدایی دلیل فطرت‌کیست
کنون‌که دیده به دیدار متصل گردید

چو بیدل ازهوس سیر کعبه مستغنی ‌ست
کسی‌که‌گرد تو یعنی به دور دل‌گردید

@ShahrestanAdab
امروز با #بیدل
به مناسبت #عید_قربان
به قلم استاد #محمدکاظم_کاظمی

چو بیدل از هوس سیر کعبه مستغنی است‌
کسی که گِرد تو، یعنی به دور دل گردید

تقابل کعبه و دل در شعر فارسی بسیار سابقه دارد و در شعر بیدل هم بازها بیان شده است، از جمله در همین بیت، که از غزلی است به مناسبت عید قربان. به دیگر بیت‌های این غزل باز هم می‌رسیم، اما پیش از آن، بیت زیبای دیگری با همان کعبه و دل را بخوانیم.

سنگ راه خود شمارد کعبه و بتخانه را
هر که چون بیدل طواف گوشۀ دل‌ها کند

ولی بیدل به این مضمون قدیمی اکتفا نمی‌کند. در بیتی دیگر باز سخنی تازه می‌گوید:

ز سیر کسوتِ تسلیمِ چشمِ قربانی‌
هوس ز جامۀ احرام، منفعل گردید

می‌دانید که گوسفند قربانی، چشمش به سفیدی می‌گراید. انگار که پرچم تسلیم نشان داده است و تسلیم فرمان حق است. از طرفی منفعل شدن یعنی خجل شدن، خجالت کشیدن. شاعر می‌گوید که ما حاجیان که لباس سفید می‌پوشیم و انگار تسلیم شده‌ایم، بهتر است یک خرده خجالت بکشیم، چون شعار تسلیم به خدا را ما سر می‌دهیم، ولی آن که به راستی تسلیم تیغ می‌شود، آن گوسفند زبان‌بسته است.
این هم چند بیت دیگر از همین غزل:

رسید عید و طرب‌ها دلیل دل گردید
امید خلق‌، به صد رنگ مشتعل گردید
من و شهید محبّت دلی که جز به رُخَت‌
به هر طرف نظر انداختم‌، خجل گردید
چه‌سان به کعبه توانم کشید، محمل جهد؟
که راهم از عرق انفعال، گِل گردید

می‌گوید من آن قدر از گناهکاری خود شرمسارم که از عرق خجالت من، زمینِ مسیر گل شده است. حالا در این گل و شل چطور می‌توان به سمت کعبه به راه افتاد؟ زنجیر چرخ هم که قاعدتاً ندارم.

@mkazemkazemi
@ShahrestanAdab
Forwarded from رادیو شعر و داستان
داستان کوتاه #دیدار،
نوشته #سمیه_لندی_اصفهانی.
"به یاد شهدای فاجعه منا"
#عید_قربان.
#قصه_جمعه_ها.
...
📻رادیو شعر و داستان را روشن کنید:
@poemstoryradio
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات

موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟
گوشه ی چشم تو ابری ست پر از آب حیات

خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز
که دلی دارند بشکسته تر از پیرهرات

دردشان دردی ست از درد ابوالفضل علی
تشنه لب با تن پر زخم لب شط فرات

نیست جز از جگر خونی شان این همه گل
نیست جز از نفس زخمی شان این برکات

یا حسین ابن علی عشق، دعای عرفه ست
عشق آن عشق که بیرون بردم ازظلمات

پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم
به منا با سر رفتی پی رمی جمرات

به منا رفتی و قنداقه ی توحید به دست
تا بری باشی از ملعبه ی لات و منات

تو همه اصل و اصولی تو همه فرع و فروع
تو همه حج و جهادی تو همه صوم وصلات

ظاهر و باطن تو نیست بجز جلوه حق
که هم آیین صفاتی و هم آیینه ی ذات

مرحبا آجرک الله بزرگا مردا
نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات

شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود
جان ناقابل من چیست که گویم به فدات

تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟
از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟

جبل الرحمه همین جاست همین جا که تویی
پای این سفره که نور است و سلام و صلوات

#علیرضا_قزوه

از کتاب #صبح_بنارس
چاپ سوم
برگزیده جایزه کتاب فصل
نشر #شهرستان_ادب

#عرفه
#عرفات
#مسلمیه
#عید_قربان

@ShahrestanAdabPub
و اسماعیل می‌دانست آن چاقو نمی‌برّد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی‌برّد...

عید سعید قربان بر عموم مسلمانان ایران و جهان مبارک باد.

#عید_قربان
#مهدی_جهاندار
@shahrestanadab
فرا رسیدن عید سعید قربان،‌ بر عموم مسلمین جهان مبارک باد.

#عید_قربان
@shahrestanadab
عید است، غبار سر راه تو توان شد
قربانی قربان نگاه تو توان شد

#عید_قربان
#بیدل
@shahrestanadab