🔻به امامت رؤیا
(پروندۀ #امام_خمینی_و_ادبیات را با سطرهایی از نثر شاعرانه و شطحآمیز #احمد_عزیزی در کتاب #یک_لیوان_شطح_داغ که در دو بخش به ستایش و روایت #امام_خمینی پرداخته است، بهروز میکنیم)
▪️«...کپرنشینان حاشیۀ تصویر، تشنۀ یک جرعه آیینهاند. خمینی کجایی؟ خون تفسیر به جوش آمده است. زیارتنامهها زاری میکنند، شبنم بیگلبرگ است، شب بیستاره از بیابان عبور میکند، شقایقها شیون میکنند، خمینی کجایی؟ قرار بود به هر کدام از ما یک شاخه گل سرخ هدیه بدهی، قرار بود برای ما، از مرز ملکوت، تجلی وارد کنی، قرار بود ما را به ملاقات خدا ببری، برای پابرهنگان فرهنگ ما کفشهای مکاشفه بخری. نخلها خم شدهاند، هر شب کاروانی از دیدگان دماوند میچکد، خروسها منتظر اذان تواند، خمینی کجایی؟
ما را به بالاتر از ابر دعوت کن؛ به پایینتر از عرش، آنجا که برگهای درختان پر طاووسانند، آنجا که حرچشمان، آینه تقسیم میکنند و لبخند میفروشند، آنجا که هر فرشتهای گاهوارۀ عیسایی را تکان میدهد...»
🔗 ادامۀ این متن را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(پروندۀ #امام_خمینی_و_ادبیات را با سطرهایی از نثر شاعرانه و شطحآمیز #احمد_عزیزی در کتاب #یک_لیوان_شطح_داغ که در دو بخش به ستایش و روایت #امام_خمینی پرداخته است، بهروز میکنیم)
▪️«...کپرنشینان حاشیۀ تصویر، تشنۀ یک جرعه آیینهاند. خمینی کجایی؟ خون تفسیر به جوش آمده است. زیارتنامهها زاری میکنند، شبنم بیگلبرگ است، شب بیستاره از بیابان عبور میکند، شقایقها شیون میکنند، خمینی کجایی؟ قرار بود به هر کدام از ما یک شاخه گل سرخ هدیه بدهی، قرار بود برای ما، از مرز ملکوت، تجلی وارد کنی، قرار بود ما را به ملاقات خدا ببری، برای پابرهنگان فرهنگ ما کفشهای مکاشفه بخری. نخلها خم شدهاند، هر شب کاروانی از دیدگان دماوند میچکد، خروسها منتظر اذان تواند، خمینی کجایی؟
ما را به بالاتر از ابر دعوت کن؛ به پایینتر از عرش، آنجا که برگهای درختان پر طاووسانند، آنجا که حرچشمان، آینه تقسیم میکنند و لبخند میفروشند، آنجا که هر فرشتهای گاهوارۀ عیسایی را تکان میدهد...»
🔗 ادامۀ این متن را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab