شهرستان ادب
Photo
🔻آنگزیفر سامسا، منجی ممسوخ انسان مدرن
(یادداشتی از محمد شمسالدینی)
▪️«جهان مدرن، جهان انکار غیب است؛ جهانی که در آن، دین الهی و معنا و مینا و حقایق و بواطن معنوی و مینوی، انکار شده است؛ جهان اصالت ظاهر و تظاهر، برای تحقق امکان هرگونه تصرف در خلقت. در چنین جهانی است که امکان انکار فردیت باطنی انسان، فراهم میگردد و میشود که همۀ انسانها را در صورتی واحد و در قالب یونیفرمهای سازمانی و شغلی یکریخت، به بردگی واداشت. شبهرُمان مسخ کافکا، باطن این جهان را برملاء کرده است. جملۀ ناگهانی نخست فرانتس کافکا در مسخ، همۀ آن چیزی است که او میخواهد به ما بگوید: «یکروز صبح، وقتی که گرگور سامسا، از خوابهای مضطرب، بیدار شد؛ خودش را در تختخوابش، مبدَّل به یک حشرۀ وحشتناک یافت». گویی گرگور سامسا، مرده است و خود را در برزخ، بهصورت یک سوسک عظیم ترسناک مییابد. این هیولای حشرهگون، صورت باطنی همان سامسایی است که در جهان مدرن، ذیل یک عنوان شغلی و یا یونیفرم سازمانی، بهعنوان بازاریاب، زندگی میکرده است. بههرحال، سامسای کافکا، اگرچه همچون باقی ساکنان وضع جدید جهان، احتمالاً مسخ شده باشد اما فرقش این است که یک روز صبح، در همین جهان جدید، بر باطن ممسوخ خودش، چشم باز کرده است اما هنوز همچون یک انسان میاندیشد و زبان انسانها را میفهمد...»
متن کامل یادداشت آقای #محمد_شمس_الدینی را در پرونده #رمان_معناگرا ی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9205
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از محمد شمسالدینی)
▪️«جهان مدرن، جهان انکار غیب است؛ جهانی که در آن، دین الهی و معنا و مینا و حقایق و بواطن معنوی و مینوی، انکار شده است؛ جهان اصالت ظاهر و تظاهر، برای تحقق امکان هرگونه تصرف در خلقت. در چنین جهانی است که امکان انکار فردیت باطنی انسان، فراهم میگردد و میشود که همۀ انسانها را در صورتی واحد و در قالب یونیفرمهای سازمانی و شغلی یکریخت، به بردگی واداشت. شبهرُمان مسخ کافکا، باطن این جهان را برملاء کرده است. جملۀ ناگهانی نخست فرانتس کافکا در مسخ، همۀ آن چیزی است که او میخواهد به ما بگوید: «یکروز صبح، وقتی که گرگور سامسا، از خوابهای مضطرب، بیدار شد؛ خودش را در تختخوابش، مبدَّل به یک حشرۀ وحشتناک یافت». گویی گرگور سامسا، مرده است و خود را در برزخ، بهصورت یک سوسک عظیم ترسناک مییابد. این هیولای حشرهگون، صورت باطنی همان سامسایی است که در جهان مدرن، ذیل یک عنوان شغلی و یا یونیفرم سازمانی، بهعنوان بازاریاب، زندگی میکرده است. بههرحال، سامسای کافکا، اگرچه همچون باقی ساکنان وضع جدید جهان، احتمالاً مسخ شده باشد اما فرقش این است که یک روز صبح، در همین جهان جدید، بر باطن ممسوخ خودش، چشم باز کرده است اما هنوز همچون یک انسان میاندیشد و زبان انسانها را میفهمد...»
متن کامل یادداشت آقای #محمد_شمس_الدینی را در پرونده #رمان_معناگرا ی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9205
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻اعماق یک شکاف
(یادداشتی از علی ششتمدی)
▪️«"ابله" کتابی است آینۀ روزگار جامعۀ انسانی و بهصورت خاص روزگار جامعۀ روسیه در روزگار خاصی از تاریخ! هرچند این آینه از آن جنسی است که دهها سال بعد در کشوری و جامعهای دیگر هم، باز اگر خوانده شود، بخشهای مهمی از انسان و جامعه را بازمینمایاند. کنشهای داستانی در بستری از دوگانگی طرح میشوند. پرنس وارد یک جهان ساکن و آرام میشود که ظاهراٌ همهچیز آن در وضعیتی پایدار قرار دارد. ورود پرنس با تمام ویژگیهای شخصیتی که در بخشهای بعد توضیح داده خواهد شد؛ باعث میشود این تعادل بههمبخورد و ناپایداری لازم برای داستان شکل بگیرد. البته این ناپایداری، زمینۀ مهم دیگری هم دارد: دختری بدنام ولی زیبا که در تناقضی آشکار، جامعۀ ظاهرساز را در چالشی دیگر غرق کرده بود؛ اما گویا این خرمن خشک، به جرقۀ حضور پرنس محتاج بود تا آتش بگیرد. «آن چیست که این «ابله» را تا بدین حد در جهان دیگر آدمیان تحملناپذیر میکند؟ چرا هیچکس او را درک نمیکند؟... چرا اوضاع و احوال بر او چنان میگذرد که بر مسیح گذشت، همان که عاقبت نه فقط از سوی تمام دنیا بلکه از سوی همۀ حواریونش نیز به حال خود رها شد؟ راه ورود داستان به مقولۀ «مذهب» از همین راه میگذرد: شخصیت پرنس!...»
متن کامل یادداشت آقای #علی_ششتمدی را در پرونده #رمان_معناگرا ی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9231
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از علی ششتمدی)
▪️«"ابله" کتابی است آینۀ روزگار جامعۀ انسانی و بهصورت خاص روزگار جامعۀ روسیه در روزگار خاصی از تاریخ! هرچند این آینه از آن جنسی است که دهها سال بعد در کشوری و جامعهای دیگر هم، باز اگر خوانده شود، بخشهای مهمی از انسان و جامعه را بازمینمایاند. کنشهای داستانی در بستری از دوگانگی طرح میشوند. پرنس وارد یک جهان ساکن و آرام میشود که ظاهراٌ همهچیز آن در وضعیتی پایدار قرار دارد. ورود پرنس با تمام ویژگیهای شخصیتی که در بخشهای بعد توضیح داده خواهد شد؛ باعث میشود این تعادل بههمبخورد و ناپایداری لازم برای داستان شکل بگیرد. البته این ناپایداری، زمینۀ مهم دیگری هم دارد: دختری بدنام ولی زیبا که در تناقضی آشکار، جامعۀ ظاهرساز را در چالشی دیگر غرق کرده بود؛ اما گویا این خرمن خشک، به جرقۀ حضور پرنس محتاج بود تا آتش بگیرد. «آن چیست که این «ابله» را تا بدین حد در جهان دیگر آدمیان تحملناپذیر میکند؟ چرا هیچکس او را درک نمیکند؟... چرا اوضاع و احوال بر او چنان میگذرد که بر مسیح گذشت، همان که عاقبت نه فقط از سوی تمام دنیا بلکه از سوی همۀ حواریونش نیز به حال خود رها شد؟ راه ورود داستان به مقولۀ «مذهب» از همین راه میگذرد: شخصیت پرنس!...»
متن کامل یادداشت آقای #علی_ششتمدی را در پرونده #رمان_معناگرا ی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9231
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻روایت بحران و انحطاط
(یادداشتی از محمدرضا وحیدزاده)
▪️«...اکنون میتوان درک کرد، انسان این عصر، بهویژه اگر هنرمند و دارای شاخکهایی تیزتر و حسّ غریزۀ قویتری نیز باشد، چه نسبتی با عقلمحوری و تجربهگرایی عصر پیشین برقرار خواهد ساخت. آری، بیگمان در ادامۀ این سیر، واقعیتگریزی و عقلستیزیِ متّکی بر غرایز مادّی و دور شدن از ساختار رئالیستی روایت و رواج سوررئالیسم و وهمگرایی و بازیهای ذهنی، طبیعیترین و بدیهیترین اتفاقی است که میتوانست در آثار هنرمندان هوشمند و زندۀ عصر مدرنیته ظهور و بروز یابد. همانطور که گفته شد، مسأله، مسألۀ شناخت بود. انسان مدرن در همهچیز، حتی در خودش شک کرده بود؛ چراکه راههای رسیدن به شناخت را در معرض ویرانی و فروپاشی میدید. قوای حسّی او خطاپذیر بود و دریافتهای عقلی او در معرض نقض و لغزش قرار داشت. روایتهای راویان مختلف با یکدیگر متفاوت بود و هیچیک بر دیگری برتری نداشت. در وقع امکان دستیابی به حقیقتی مطلق، شوخی کودکانهای بیش نمینمود. فراتر از آن، نه تنها راههای دستیابی به حقیقت مخدوش بود، بلکه اصل وجود آن نیز زیر سؤال بود...»
متن کامل یادداشت #محمدرضا_وحیدزاده را در پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9273
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از محمدرضا وحیدزاده)
▪️«...اکنون میتوان درک کرد، انسان این عصر، بهویژه اگر هنرمند و دارای شاخکهایی تیزتر و حسّ غریزۀ قویتری نیز باشد، چه نسبتی با عقلمحوری و تجربهگرایی عصر پیشین برقرار خواهد ساخت. آری، بیگمان در ادامۀ این سیر، واقعیتگریزی و عقلستیزیِ متّکی بر غرایز مادّی و دور شدن از ساختار رئالیستی روایت و رواج سوررئالیسم و وهمگرایی و بازیهای ذهنی، طبیعیترین و بدیهیترین اتفاقی است که میتوانست در آثار هنرمندان هوشمند و زندۀ عصر مدرنیته ظهور و بروز یابد. همانطور که گفته شد، مسأله، مسألۀ شناخت بود. انسان مدرن در همهچیز، حتی در خودش شک کرده بود؛ چراکه راههای رسیدن به شناخت را در معرض ویرانی و فروپاشی میدید. قوای حسّی او خطاپذیر بود و دریافتهای عقلی او در معرض نقض و لغزش قرار داشت. روایتهای راویان مختلف با یکدیگر متفاوت بود و هیچیک بر دیگری برتری نداشت. در وقع امکان دستیابی به حقیقتی مطلق، شوخی کودکانهای بیش نمینمود. فراتر از آن، نه تنها راههای دستیابی به حقیقت مخدوش بود، بلکه اصل وجود آن نیز زیر سؤال بود...»
متن کامل یادداشت #محمدرضا_وحیدزاده را در پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9273
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻نیهیلیسم، جنگ، عشق
(یادداشتی از محمدقائم خانی)
▪️«...جو بیدست و پا و گوش و چشم و زبان، نمایش فردی است که میتواند نزدیکترین مصداق به سوژۀ دکارتی باشد. جز اندکی از فیلسوفان و هنرمندان، بقیۀ مردم (و یا حداقل اکثریت مطلق ایشان) امکان فهم نهیلیسم سوژۀ دکارتی را ندارند؛ چرا که مشغول بودن آنها به محسوسات، آنها را از پی بردن به حقیقت ذهن ویرانگر انسان مدرن دور نگه میدارد؛ اما ترامبو با خلق شخصیت جو در این رمان، هر مخاطبی را به دنیای تاریک سوژۀ دکارتی نزدیک میکند. اگر نبود دریافتهای مستقیم حس لامسه در جو و نیز ادراکات بدنمندانۀ او از «فضا»، تاریکی مطلق سوژۀ دکارتی در جو نمایان میشد...»
متن کامل یادداشت #محمدقائم_خانی را در پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9282
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از محمدقائم خانی)
▪️«...جو بیدست و پا و گوش و چشم و زبان، نمایش فردی است که میتواند نزدیکترین مصداق به سوژۀ دکارتی باشد. جز اندکی از فیلسوفان و هنرمندان، بقیۀ مردم (و یا حداقل اکثریت مطلق ایشان) امکان فهم نهیلیسم سوژۀ دکارتی را ندارند؛ چرا که مشغول بودن آنها به محسوسات، آنها را از پی بردن به حقیقت ذهن ویرانگر انسان مدرن دور نگه میدارد؛ اما ترامبو با خلق شخصیت جو در این رمان، هر مخاطبی را به دنیای تاریک سوژۀ دکارتی نزدیک میکند. اگر نبود دریافتهای مستقیم حس لامسه در جو و نیز ادراکات بدنمندانۀ او از «فضا»، تاریکی مطلق سوژۀ دکارتی در جو نمایان میشد...»
متن کامل یادداشت #محمدقائم_خانی را در پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9282
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 اهریمنی که عملش خیر است
(یادداشتی از #محمدامین_پورحسینقلی بر رمان #مرشد_و_مارگریتا نوشتهی #میخائیل_بولگاکف در پروندهی #رمان_معناگرا)
▪️ «...بسیاری از منتقدین ادبی، معتقدند بولگاکف با تأثیر پذیرفتن از تراژدی «فاوست» اثر گوته، دست به خلق مرشد و مارگاریتا زدهاست. حتّی خود بولگاکف هم در سرآغاز رمانش، با نقل جملهای از تراژدی فاوست، به این تأثیرپذیری اذعان میکند. در پیرنگ هر دو اثر، شیطان حضور دارد و نقشی کلیدی در برابر انسان ایفا میکند. حتّی صحنههایی وجود دارند که از نظر طرّاحی، بسیار شبیه به هم هستند.
با اینحال شیطانی که بولگاکف خلق میکند، تفاوتهای زیادی با مفیستوفلس دارد. حتّی مسیحی که او در اورشلیم میآفریند، با عیسای ناصری در سایر آثار ادبی و کلاسیک متفاوت است. مسیح بولگاکف، که اتّفاقاً «مسیح» هم نامیده نمیشود، بلکه «یسوعا» مینامدش، بیش از آنکه چهرهای ملکوتی و آسمانی داشته باشد، انسانی زمینی و ایندنیایی است. قدرتش برخلاف تصویرهای انجیلی، ماورائی نیست و بجای آنکه از پادشاهی خدا حرف بزند، سخن از ملکوت حقیقت دارد...»
ادامهی یادداشت محمدامین پورحسینقلی بر رمان مرشد و مارگریتا را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/9336
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #محمدامین_پورحسینقلی بر رمان #مرشد_و_مارگریتا نوشتهی #میخائیل_بولگاکف در پروندهی #رمان_معناگرا)
▪️ «...بسیاری از منتقدین ادبی، معتقدند بولگاکف با تأثیر پذیرفتن از تراژدی «فاوست» اثر گوته، دست به خلق مرشد و مارگاریتا زدهاست. حتّی خود بولگاکف هم در سرآغاز رمانش، با نقل جملهای از تراژدی فاوست، به این تأثیرپذیری اذعان میکند. در پیرنگ هر دو اثر، شیطان حضور دارد و نقشی کلیدی در برابر انسان ایفا میکند. حتّی صحنههایی وجود دارند که از نظر طرّاحی، بسیار شبیه به هم هستند.
با اینحال شیطانی که بولگاکف خلق میکند، تفاوتهای زیادی با مفیستوفلس دارد. حتّی مسیحی که او در اورشلیم میآفریند، با عیسای ناصری در سایر آثار ادبی و کلاسیک متفاوت است. مسیح بولگاکف، که اتّفاقاً «مسیح» هم نامیده نمیشود، بلکه «یسوعا» مینامدش، بیش از آنکه چهرهای ملکوتی و آسمانی داشته باشد، انسانی زمینی و ایندنیایی است. قدرتش برخلاف تصویرهای انجیلی، ماورائی نیست و بجای آنکه از پادشاهی خدا حرف بزند، سخن از ملکوت حقیقت دارد...»
ادامهی یادداشت محمدامین پورحسینقلی بر رمان مرشد و مارگریتا را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/9336
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 معنایی که نیست
(یادداشتی از #ابوطالب_صفدری بر رمان #سبکی_تحمل_ناپذیر_هستی نوشتهی #میلان_کوندرا در پروندهی #رمان_معناگرا)
▪️ «... نکتۀ جالب آنجاست که کوندرا نمیپرسد آیا جهان بیمعناست یا خیر؟ (پرسشی توصیفی) بلکه میپرسد کدام یک از اینها بهتر است؟ (پرسشی هنجارین) گویی او معناداری یا بیمعنایی جهان را پیشاپیش مفروض گرفته است. و باتوجه به متن رمان، ظاهراً کوندرا رأی به بیمعنایی هستی داده است. چنانکه از عنوان رمان هم پیداست، هستی، از نظرِ کوندرا، سبک است.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. هستی، سبک است اما سبکی آن تحملناپذیر است؛ بهعبارت دیگر، سبکیِ هستی، یک ویژگی منفی محسوب میشود و باید در صدد رفع آن برآییم. کوندرا در رمان خود سعی میکند، اولاً نشان دهد که هستی، بیمعناست، دوم اینکه بیمعنایی و سبکی منفی است و باید راهحلی برای آن بیابیم تا جهان بیمعنا را تحملپذیر کنیم. سوم اینکه راه حل این بیمعنایی چیزی نیست جز زیبایی. در ادامۀ این نوشتار تلاش میکنم تا این سه وجه اصلی رمان را تحلیل کنم....»
ادامهی یادداشت ابوطالب صفدری بر رمان سبکی تحمل ناپذیر هستی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9338/
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #ابوطالب_صفدری بر رمان #سبکی_تحمل_ناپذیر_هستی نوشتهی #میلان_کوندرا در پروندهی #رمان_معناگرا)
▪️ «... نکتۀ جالب آنجاست که کوندرا نمیپرسد آیا جهان بیمعناست یا خیر؟ (پرسشی توصیفی) بلکه میپرسد کدام یک از اینها بهتر است؟ (پرسشی هنجارین) گویی او معناداری یا بیمعنایی جهان را پیشاپیش مفروض گرفته است. و باتوجه به متن رمان، ظاهراً کوندرا رأی به بیمعنایی هستی داده است. چنانکه از عنوان رمان هم پیداست، هستی، از نظرِ کوندرا، سبک است.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. هستی، سبک است اما سبکی آن تحملناپذیر است؛ بهعبارت دیگر، سبکیِ هستی، یک ویژگی منفی محسوب میشود و باید در صدد رفع آن برآییم. کوندرا در رمان خود سعی میکند، اولاً نشان دهد که هستی، بیمعناست، دوم اینکه بیمعنایی و سبکی منفی است و باید راهحلی برای آن بیابیم تا جهان بیمعنا را تحملپذیر کنیم. سوم اینکه راه حل این بیمعنایی چیزی نیست جز زیبایی. در ادامۀ این نوشتار تلاش میکنم تا این سه وجه اصلی رمان را تحلیل کنم....»
ادامهی یادداشت ابوطالب صفدری بر رمان سبکی تحمل ناپذیر هستی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9338/
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 قهرمانی که این بار مضحکه نمیشود
( یادداشت #مجید_اسطیری بر رمان #عالیجناب_کیشوت اثر #گراهام_گرین در پرونده #رمان_معناگرا )
▪️ ««گراهام گرین» نویسندۀ مطرح انگلیسی که آثار فراوانی به نگارش درآورد، در رمان «عالیجناب کیشوت» به استقبال اثر سرشناس سروانتس رفته است. «گرین» طرح اصلی رمانش را بر اساس «دن کیشوت» پیریزی کردهاست تا از رهگذر این بینامتنیت، نگاه خویش به زندگی و زمانهاش را بیان کند. آنچه درمورد اثر سروانتس جای سؤال ندارد این است که بنمایۀ آن «نقیضه» است. دن کیشوت، نقیضهای است برای داستانهای شوالیهگری. در دن کیشوت، نویسنده با بیرحمیِ هرچه تمامتر، شوالیۀ شوریده را بارها و بارها در موقعیّتهای مضحک قرار میدهد که ناشی از درک غلط او از واقعیّت است. بر این اساس، گراهام گرین نیز رمان «عالیجناب کیشوت» را بر اصل کلّی نقیضه بنا کرده و اینبار دو روایت کلّی مهمّ دوران ما یعنی مسیحیت و مارکسیسم را طرف شوخی قرار دادهاست؛ این برداشتی است که در ابتدای اثر داریم و هرچه پیشتر میرویم شوخی کنار میرود و نگاهی جدّی جای آن را میگیرد.»
ادامه یادداشت مجید اسطیری بر رمان آقای کیشوت اثر گراهام گرین را در پرونده رمان معناگرای سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/9337/
☑️ @ShahrestanAdab
( یادداشت #مجید_اسطیری بر رمان #عالیجناب_کیشوت اثر #گراهام_گرین در پرونده #رمان_معناگرا )
▪️ ««گراهام گرین» نویسندۀ مطرح انگلیسی که آثار فراوانی به نگارش درآورد، در رمان «عالیجناب کیشوت» به استقبال اثر سرشناس سروانتس رفته است. «گرین» طرح اصلی رمانش را بر اساس «دن کیشوت» پیریزی کردهاست تا از رهگذر این بینامتنیت، نگاه خویش به زندگی و زمانهاش را بیان کند. آنچه درمورد اثر سروانتس جای سؤال ندارد این است که بنمایۀ آن «نقیضه» است. دن کیشوت، نقیضهای است برای داستانهای شوالیهگری. در دن کیشوت، نویسنده با بیرحمیِ هرچه تمامتر، شوالیۀ شوریده را بارها و بارها در موقعیّتهای مضحک قرار میدهد که ناشی از درک غلط او از واقعیّت است. بر این اساس، گراهام گرین نیز رمان «عالیجناب کیشوت» را بر اصل کلّی نقیضه بنا کرده و اینبار دو روایت کلّی مهمّ دوران ما یعنی مسیحیت و مارکسیسم را طرف شوخی قرار دادهاست؛ این برداشتی است که در ابتدای اثر داریم و هرچه پیشتر میرویم شوخی کنار میرود و نگاهی جدّی جای آن را میگیرد.»
ادامه یادداشت مجید اسطیری بر رمان آقای کیشوت اثر گراهام گرین را در پرونده رمان معناگرای سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/9337/
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻پربازدیدترینهای تابستان ۱۳۹۷ سایت شهرستان ادب
▪️ اکنون با آغاز نیمه دوم سال ۹۷ و در تازهترین مطلب پرونده #سالنامه_شهرستان_ادب خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در دو فصل بهار و تابستان بپردازیم. در مطلب پیشین به پربازدیدترینهای بهار پرداختیم و این مطلب اختصاص به پربازدیدترینهای فصل تابستان و سه ماهه دوم سال دارد.
پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در تیر، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ (و در سه حوزه «یادداشتها و مصاحبهها»، «شعرها و داستانها» و «خبرها وگزارشها») به شرح زیر است :
🔹پربازدیدترین شعرها و داستانها :
🔸یک کمیک استریپ فوتبالی (پرونده ادبیات و فوتبال)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9245
🔸یازده شهید (شعری از #رضا_شیبانی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9285
🔸کبوترهای گوهرشاد (شعری از #محمدحسین_ملکیان)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9246
🔸کبوتر گنبد (شعری از #مریم_کرباسی برای #امام_رضا)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9291
🔸به جرم این که در این روزگار مرد شدیم (شعری از استاد #غلامرضا_شکوهی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9314
🔸ایمان بیاورید (شعری از #سودابه_مهیجی برای #امام_باقر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9394
🔸شعر زیبایی که محمدحسین ملکیان برای پدر جانبازش سروده بود
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9320
🔸«چندچندند؟» (یک رباعی از #مهدی_جهاندار در پرونده ادبیات و فوتبال)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9189
🔸دادند به ما قسمتِ قربان تو بودن (شعری از دکتر #قربان_ولیئی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9413
🔸بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت؟ (شعری از #اعظم_سعادتمند)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9228
🔹پربازدیدترین یادداشتها و مصاحبهها :
🔸 نگاهی به رمان #جام_جهانی_در_جوادیه (پرونده ادبیات و فوتبال
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9233
🔸 نگاهی به کتاب #تولستوی_و_مبل_بنفش نوشته #نینا_سنکویچ
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9202
🔸 عاطفه، نگرش، تصویر در اشعار با مضامین لحظه اسارت #شهیدمحسن_حججی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9355
🔸 زمانیکه یک اثر هنری بودم؛ هجویهای بر انسان مدرن (پرونده #رمان_معناگرا)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9193
🔸 در حال و هوای نوجوانی | یادداشتی از #مرتضی_شمسآبادی (پرونده کتاب #شبهای_بی_ستاره)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9263
🔸 یادداشتی بر کتاب لیلیِ آذر، سرودۀ اعظم سعادتمند به قلم #المیرا_شاهان (پرونده کتاب لیلی آذر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9258
🔸 شعر خوب، موجود زندۀ جاودانهایست که بالاخره کشف خواهد شد! (پرونده کتاب لیلی آذر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9253
🔸 توفیق شگفت انگیز #شازده_کوچولو (ویژه سالروز تولد #آنتوان_دوسنت_اگزوپری)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9199
🔸 نگاهی به رمان #آوازهای_روسی | یادداشتی از #حسام_آبنوس
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9287
🔸 نظر دکتر #شفیعی_کدکنی درباره کتاب تازه شهرستان ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9395
🔹پربازدیدترین خبرها و گزارشها :
🔸 گزارش تصویری نقد کتاب #لیلی_آذر سرودهی #اعظم_سعادتمند
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9264/
🔸گزارش تصویری جلسه نقد #بی_کتابی در دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا (س)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9217
🔸نخستین دوره کارگاه های آموزشی کاربردی #مدرسه_رسانه
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9270
🔸گزارش تصویری مراسم اختتامیه شانزدهمین دوره جایزه قلم زرین
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9219
🔸رمانهای #ابدی و #به_نام_یونس نامزد جایزه قلم زرین شدند
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9206
🔸گزارش تصویری جلسه #انجمن_شعر_شهرستان_ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9391
🔸گزارش تصویری روز اول اردوی #آفتابگردان_ها (بانوان دوره هفتم)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9234
🔸گزارش تصویری ششمین نشست #عصر_اثر: نقد و بررسی رمان #باد_و_کاه
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9384
🔸پرونده تخصصی #ادبیات_و_فوتبال در سایت شهرستان ادب گشوده شد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9197
🔸گزارش تصویری نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #تماشایی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9290
☑️ @ShahrestanAdab
▪️ اکنون با آغاز نیمه دوم سال ۹۷ و در تازهترین مطلب پرونده #سالنامه_شهرستان_ادب خوب است نگاهی به پربازدیدترین مطالب این سایت در دو فصل بهار و تابستان بپردازیم. در مطلب پیشین به پربازدیدترینهای بهار پرداختیم و این مطلب اختصاص به پربازدیدترینهای فصل تابستان و سه ماهه دوم سال دارد.
پربازدیدترین مطالب سایت شهرستان ادب در تیر، مرداد و شهریور ۱۳۹۷ (و در سه حوزه «یادداشتها و مصاحبهها»، «شعرها و داستانها» و «خبرها وگزارشها») به شرح زیر است :
🔹پربازدیدترین شعرها و داستانها :
🔸یک کمیک استریپ فوتبالی (پرونده ادبیات و فوتبال)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9245
🔸یازده شهید (شعری از #رضا_شیبانی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9285
🔸کبوترهای گوهرشاد (شعری از #محمدحسین_ملکیان)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9246
🔸کبوتر گنبد (شعری از #مریم_کرباسی برای #امام_رضا)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9291
🔸به جرم این که در این روزگار مرد شدیم (شعری از استاد #غلامرضا_شکوهی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9314
🔸ایمان بیاورید (شعری از #سودابه_مهیجی برای #امام_باقر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9394
🔸شعر زیبایی که محمدحسین ملکیان برای پدر جانبازش سروده بود
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9320
🔸«چندچندند؟» (یک رباعی از #مهدی_جهاندار در پرونده ادبیات و فوتبال)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9189
🔸دادند به ما قسمتِ قربان تو بودن (شعری از دکتر #قربان_ولیئی)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9413
🔸بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت؟ (شعری از #اعظم_سعادتمند)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9228
🔹پربازدیدترین یادداشتها و مصاحبهها :
🔸 نگاهی به رمان #جام_جهانی_در_جوادیه (پرونده ادبیات و فوتبال
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9233
🔸 نگاهی به کتاب #تولستوی_و_مبل_بنفش نوشته #نینا_سنکویچ
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9202
🔸 عاطفه، نگرش، تصویر در اشعار با مضامین لحظه اسارت #شهیدمحسن_حججی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9355
🔸 زمانیکه یک اثر هنری بودم؛ هجویهای بر انسان مدرن (پرونده #رمان_معناگرا)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9193
🔸 در حال و هوای نوجوانی | یادداشتی از #مرتضی_شمسآبادی (پرونده کتاب #شبهای_بی_ستاره)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9263
🔸 یادداشتی بر کتاب لیلیِ آذر، سرودۀ اعظم سعادتمند به قلم #المیرا_شاهان (پرونده کتاب لیلی آذر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9258
🔸 شعر خوب، موجود زندۀ جاودانهایست که بالاخره کشف خواهد شد! (پرونده کتاب لیلی آذر)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9253
🔸 توفیق شگفت انگیز #شازده_کوچولو (ویژه سالروز تولد #آنتوان_دوسنت_اگزوپری)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9199
🔸 نگاهی به رمان #آوازهای_روسی | یادداشتی از #حسام_آبنوس
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9287
🔸 نظر دکتر #شفیعی_کدکنی درباره کتاب تازه شهرستان ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9395
🔹پربازدیدترین خبرها و گزارشها :
🔸 گزارش تصویری نقد کتاب #لیلی_آذر سرودهی #اعظم_سعادتمند
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9264/
🔸گزارش تصویری جلسه نقد #بی_کتابی در دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا (س)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9217
🔸نخستین دوره کارگاه های آموزشی کاربردی #مدرسه_رسانه
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9270
🔸گزارش تصویری مراسم اختتامیه شانزدهمین دوره جایزه قلم زرین
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9219
🔸رمانهای #ابدی و #به_نام_یونس نامزد جایزه قلم زرین شدند
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9206
🔸گزارش تصویری جلسه #انجمن_شعر_شهرستان_ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9391
🔸گزارش تصویری روز اول اردوی #آفتابگردان_ها (بانوان دوره هفتم)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9234
🔸گزارش تصویری ششمین نشست #عصر_اثر: نقد و بررسی رمان #باد_و_کاه
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9384
🔸پرونده تخصصی #ادبیات_و_فوتبال در سایت شهرستان ادب گشوده شد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9197
🔸گزارش تصویری نشست نقد و بررسی مجموعه شعر #تماشایی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9290
☑️ @ShahrestanAdab
Shahrestanadab
«یک کمیک استریپ فوتبالی»
شهرستان ادب: در تازهترین مطلب پرونده «ادبیات و فوتبال» یک کتاب مصور (کمیک استریپ) فوتبالی به طور اختصاصی با ترجمه گروه ترجمه سایت شهرستان ادب منتش...
🔻 مسخ کافکا؛ انسان مدرن و تنهایی او
(در ادامۀ پروندۀ #رمان_معناگرا یادداشتی میخوانیم از #آزاده_جهان_احمدی که به بررسی #مسخ اثر معروف #فرانتس_کافکا پرداخته است. )
▪️ «مسخ، رمان مشهور کافکا، دربارۀ گرگور زامزا (سامسا) بازاریاب جوانی است که یک روز صبح در حالی که به حشره (سوسک) عظیمی تبدیل شده است، از خواب برمیخیزد. مسخ، نمایشی از اضطراب و ترس درونی و احساس گناه و در نتیجه انزوا و تنهایی انسان مدرن در جامعۀ امروزی است.
آنچه بیش از همه در آثار و جهان کافکا خودنمایی میکند، جهانی ضدّانسانی یا انسانستیز است که در تاروپود عمیقترین روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی تنیده شده است. جهانی که با فروکاستن انسان به جسم و ماده و با اصالت دادن به اصل لذتگرایی افسار گسیخته و حذف خدا از هرم هستی به محاق تباهی و ویرانی فرو میغلتد. چشماندازها و پسزمینههای وهم آلود و گاه رقتانگیز مسخ، دریچهای به جهان پیچیده و بغرنج معاصر جهانی است که انسان را بیامان در خود فرو میبلعد و از او جانور میسازد... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10254
☑️ @ShahrestanAdab
(در ادامۀ پروندۀ #رمان_معناگرا یادداشتی میخوانیم از #آزاده_جهان_احمدی که به بررسی #مسخ اثر معروف #فرانتس_کافکا پرداخته است. )
▪️ «مسخ، رمان مشهور کافکا، دربارۀ گرگور زامزا (سامسا) بازاریاب جوانی است که یک روز صبح در حالی که به حشره (سوسک) عظیمی تبدیل شده است، از خواب برمیخیزد. مسخ، نمایشی از اضطراب و ترس درونی و احساس گناه و در نتیجه انزوا و تنهایی انسان مدرن در جامعۀ امروزی است.
آنچه بیش از همه در آثار و جهان کافکا خودنمایی میکند، جهانی ضدّانسانی یا انسانستیز است که در تاروپود عمیقترین روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی تنیده شده است. جهانی که با فروکاستن انسان به جسم و ماده و با اصالت دادن به اصل لذتگرایی افسار گسیخته و حذف خدا از هرم هستی به محاق تباهی و ویرانی فرو میغلتد. چشماندازها و پسزمینههای وهم آلود و گاه رقتانگیز مسخ، دریچهای به جهان پیچیده و بغرنج معاصر جهانی است که انسان را بیامان در خود فرو میبلعد و از او جانور میسازد... »
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10254
☑️ @ShahrestanAdab
🔻مسخ ما
(پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب را با یادداشتی از #محمدقائم_خانی، پیرامون رمان #مسخ اثر معروف #فرانتس_کافکا بهروز میکنیم)
▪️«...میتوان از منظری اجتماعیتر به ماجرا نگاه کرد. میتوان دست بر بردگی گذاشت و طبقاتی شدن مردم را گوشزد کرد. خانوادۀ سامسا از طبقۀ رؤسا نیستند، بنابراین همواره باید در پی جلب رضایت آنها باشند. آنها امکان تصمیمگیری ندارند و سرنوشتی جز بردۀ سرمایه بودن برایشان قابل تصور نیست. همهچیز را در این زندگی، پول و سرمایه معین میکند. صحنۀ بینظیر شام خوردن مستأجران آقای سامسا بر میزی که قبلاً خانواده بر آن غذا میخورد، دریوزگی خانوادۀ سامسا و کمر بستن ایشان به خدمت مستأجران، نهایت ذلت انسان امروز در برابر پول را بهخوبی نشان میدهد. میتوان از خود بیگانگی افراد را زیر ذرهبین برد. گریگور ازخودبیگانه است...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(پروندۀ #رمان_معناگرا در سایت شهرستان ادب را با یادداشتی از #محمدقائم_خانی، پیرامون رمان #مسخ اثر معروف #فرانتس_کافکا بهروز میکنیم)
▪️«...میتوان از منظری اجتماعیتر به ماجرا نگاه کرد. میتوان دست بر بردگی گذاشت و طبقاتی شدن مردم را گوشزد کرد. خانوادۀ سامسا از طبقۀ رؤسا نیستند، بنابراین همواره باید در پی جلب رضایت آنها باشند. آنها امکان تصمیمگیری ندارند و سرنوشتی جز بردۀ سرمایه بودن برایشان قابل تصور نیست. همهچیز را در این زندگی، پول و سرمایه معین میکند. صحنۀ بینظیر شام خوردن مستأجران آقای سامسا بر میزی که قبلاً خانواده بر آن غذا میخورد، دریوزگی خانوادۀ سامسا و کمر بستن ایشان به خدمت مستأجران، نهایت ذلت انسان امروز در برابر پول را بهخوبی نشان میدهد. میتوان از خود بیگانگی افراد را زیر ذرهبین برد. گریگور ازخودبیگانه است...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻عدم پذیرش معجزه نزد #فئودور_داستایفسکی؛ هستیشناختی، روانشناختی یا اخلاقی؟
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی به مناسبت سالگرد درگذشت نویسندۀ شهیر روسی در پروندۀ #رمان_معناگرا)
▪️«داستایفسکی در موارد متعدد به کلیسای کاتولیک پرداخته و حملههای سنگینی علیه آن نموده است. در رمان برادران کازامازوف هم این مسیر را پیش رفته و با زبان تند و تیزی، علیه ایشان سخن گفته است. یکی از مسائلی که در آنجا مطرح میشود، سخن او علیه معجزه است. او به دنبال معجزه، بودن را تقبیح میکند و مسیحیتی که به خاطر انجام معجزه توسط مسیح مورد پذیرش قرار بگیرد، مردود میشمارد. از نظر او معجزه در تضاد با بلوغ انسان است و تأکید کاتولیکها بر آن را نشانۀ سیطرهطلبی کلیسا بر عوام میداند. تا اینجا به نظر نمیرسد که داستایفسکی حرف خاصی دربارۀ معجزه زده باشد. ظاهراً او همان حرف مشهور غیرعقلانیبودن معجزه را پیش کشیده و خواستار دینی پاکیزه از خرافات و در چهارچوب عقل بشری گشته است. نشانۀ دیگری هم در برادران کازامازوف وجود دارد که میتواند چنین موضعی را تقویت کند و...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی به مناسبت سالگرد درگذشت نویسندۀ شهیر روسی در پروندۀ #رمان_معناگرا)
▪️«داستایفسکی در موارد متعدد به کلیسای کاتولیک پرداخته و حملههای سنگینی علیه آن نموده است. در رمان برادران کازامازوف هم این مسیر را پیش رفته و با زبان تند و تیزی، علیه ایشان سخن گفته است. یکی از مسائلی که در آنجا مطرح میشود، سخن او علیه معجزه است. او به دنبال معجزه، بودن را تقبیح میکند و مسیحیتی که به خاطر انجام معجزه توسط مسیح مورد پذیرش قرار بگیرد، مردود میشمارد. از نظر او معجزه در تضاد با بلوغ انسان است و تأکید کاتولیکها بر آن را نشانۀ سیطرهطلبی کلیسا بر عوام میداند. تا اینجا به نظر نمیرسد که داستایفسکی حرف خاصی دربارۀ معجزه زده باشد. ظاهراً او همان حرف مشهور غیرعقلانیبودن معجزه را پیش کشیده و خواستار دینی پاکیزه از خرافات و در چهارچوب عقل بشری گشته است. نشانۀ دیگری هم در برادران کازامازوف وجود دارد که میتواند چنین موضعی را تقویت کند و...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab