روحِ زندانی در انتظار توست، برخیز ای موسی!
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر #ادبیات_ضدآمریکایی
@ShahrestanAdab
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر #ادبیات_ضدآمریکایی
@ShahrestanAdab
https://telegram.me/shahrestanadab/999
«اسحق مکازلین، راوی «برخیز ای موسی»، ما را به همراهی خاطراتی فرامیخواند که از پس تاریخی هفتادساله، نفوذ ظریف قدرت در همۀ لایههای زندگی را نشان میدهد. در تفنگ زمینداران بزرگ، در شلاق بردهداران، در حصار املاک بزرگ جنوب، در رنگ پوست آدمها، در جادههای ماشینرو، در سرعت خودروها و در دیگر اجزای متعدد زندگی، قدرتِ بیقید حاضر است. تبارشناسی تکنولوژی جدید در تاریخ سرمایهداری زمیندارانه، نه صرفاً تمهیدی نمادین برای پیوند زدن گذشته و حال، که بروز دراماتیک یک وجه ثابت از هستی انسان است. وجهی که از هیچچیز، چون آزادی روحِ به حبس کشیدۀ خودش، نمیهراسد.»
متن کامل:
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر #ادبیات_ضدآمریکایی
@ShahrestanAdab
«اسحق مکازلین، راوی «برخیز ای موسی»، ما را به همراهی خاطراتی فرامیخواند که از پس تاریخی هفتادساله، نفوذ ظریف قدرت در همۀ لایههای زندگی را نشان میدهد. در تفنگ زمینداران بزرگ، در شلاق بردهداران، در حصار املاک بزرگ جنوب، در رنگ پوست آدمها، در جادههای ماشینرو، در سرعت خودروها و در دیگر اجزای متعدد زندگی، قدرتِ بیقید حاضر است. تبارشناسی تکنولوژی جدید در تاریخ سرمایهداری زمیندارانه، نه صرفاً تمهیدی نمادین برای پیوند زدن گذشته و حال، که بروز دراماتیک یک وجه ثابت از هستی انسان است. وجهی که از هیچچیز، چون آزادی روحِ به حبس کشیدۀ خودش، نمیهراسد.»
متن کامل:
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر #ادبیات_ضدآمریکایی
@ShahrestanAdab
Telegram
شهرستان ادب
روحِ زندانی در انتظار توست ای موسی، برخیز!
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر
@ShahrestanAdab
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6627
#محمدقائمخانی #ویلیام_فاکنر
@ShahrestanAdab
🔻«تزکیۀ گناه» به روایت #ویلیام_فاکنر
(در #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب، هربار به سراغ یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان رفتهایم و صفحهای از آن را با یکدیگر خواندهایم. اینبار نیز در شانزدهمین صفحه به سراغ رمانِ #گور_به_گور رفتهایم از ویلیام فاکنر)
▪️«...یک روز داشتیم صحبت میکردیم. اَدی هیچوقت اونقدر مذهبی نبود. حتی بعد از اون تابستونی که تو اردو برادر ویتفیلد با روحش کلنجار رفت او رو از میون همه سوا کرد و با اون خودبینیِ توی دلش جنگید. من هم صدبار بهش گفتم: "خداوند اولاد بهت داده که هم تسلّیبخش محنت این دنیات باشند، هم نشونهای از رنج و محبت خودش؛ چون که تو اینها رو با محبت بار گرفتی و زاییدی." این رو برای این گفتم که محبت خداوند و وظیفۀ خودش رو در قبال او یک امر عادی تلقی میکرد، درصورتیکه یک همچو طرز رفتاری در پیشگاه خداوند مقبول نیست. گفتم: خداوند به ما زبون داده که ستایش ذات لایزال او رو به صدای بلند ادا کنیم...»
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10369
☑️ @ShahrestanAdab
(در #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب، هربار به سراغ یکی از شاهکارهای ادبیات داستانی جهان رفتهایم و صفحهای از آن را با یکدیگر خواندهایم. اینبار نیز در شانزدهمین صفحه به سراغ رمانِ #گور_به_گور رفتهایم از ویلیام فاکنر)
▪️«...یک روز داشتیم صحبت میکردیم. اَدی هیچوقت اونقدر مذهبی نبود. حتی بعد از اون تابستونی که تو اردو برادر ویتفیلد با روحش کلنجار رفت او رو از میون همه سوا کرد و با اون خودبینیِ توی دلش جنگید. من هم صدبار بهش گفتم: "خداوند اولاد بهت داده که هم تسلّیبخش محنت این دنیات باشند، هم نشونهای از رنج و محبت خودش؛ چون که تو اینها رو با محبت بار گرفتی و زاییدی." این رو برای این گفتم که محبت خداوند و وظیفۀ خودش رو در قبال او یک امر عادی تلقی میکرد، درصورتیکه یک همچو طرز رفتاری در پیشگاه خداوند مقبول نیست. گفتم: خداوند به ما زبون داده که ستایش ذات لایزال او رو به صدای بلند ادا کنیم...»
ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10369
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پریشانی زبان و زمان، ذهن و زمانه
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #خشم_و_هیاهو اثر معروف #ویلیام_فاکنر)
▪️«...نباید تصور کنیم که موضوع اصلی رمان فاکنر، پریشانی ذهن انسانهاست، که البته هست؛ ولی مهمتر از آن پریشانی زمانه است. اهمیت خشم و هیاهو در اینباره نیست که نشان میدهد ذهن انسان پریشان شده، که پیش از او به این سخن اشاره شده بود و امروز حرفی بسیار پیش پا افتاده است؛ اهمیت این اثر در این است که میگوید «پریشانی ذهن ما از پریشانی زمان است»، وقتی زمان پریشان باشد، پریشانی امری وجودی میشود که خود را در همهجا، ازجمله ذهن انسانها نشان میدهد. بنابراین با راهحلهای تکنیکی و دمدستی نمیتوان آن را حل کرد، اما چرا فاکنر برای نمایش این مسأله، این همه خودش را به آب و آتش زده است؟...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #محمدقائم_خانی بر رمان #خشم_و_هیاهو اثر معروف #ویلیام_فاکنر)
▪️«...نباید تصور کنیم که موضوع اصلی رمان فاکنر، پریشانی ذهن انسانهاست، که البته هست؛ ولی مهمتر از آن پریشانی زمانه است. اهمیت خشم و هیاهو در اینباره نیست که نشان میدهد ذهن انسان پریشان شده، که پیش از او به این سخن اشاره شده بود و امروز حرفی بسیار پیش پا افتاده است؛ اهمیت این اثر در این است که میگوید «پریشانی ذهن ما از پریشانی زمان است»، وقتی زمان پریشان باشد، پریشانی امری وجودی میشود که خود را در همهجا، ازجمله ذهن انسانها نشان میدهد. بنابراین با راهحلهای تکنیکی و دمدستی نمیتوان آن را حل کرد، اما چرا فاکنر برای نمایش این مسأله، این همه خودش را به آب و آتش زده است؟...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻«ادبیات علیه آمریکا»
(بازگشایی پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی در سایت شهرستان ادب)
▪️در آستانۀ سیزدهم آبانماه، روز مبارزه با استکبار و تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا، طبق سنت چهار سال گذشتۀ سایت شهرستان ادب، به بازگشایی پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی اقدام میکنیم. پروندهای که منحصر به سایت شهرستان ادب است و دربازۀ زمانی سیزده آبان تا شانزده آذر به معرفی آثار ادبی و هنری ضدآمریکایی ایران و جهان با تمرکز بر دو حوزۀ تخصصی شعر و داستان، به نقد، تحلیل و بررسی این آثار در قالب مقاله، یادداشت و گزارش میپردازد.
امسال نیز این پرونده بازگشایی شده و با مطالب تازهای بهروز خواهد شد.
گزیدهای از مطالب این پرونده:
🔸«وقتی آمریکا "مرگ بر آمریکا" میگوید» | ۱۰ داستاننویسِ بزرگ ضدآمریکایی در آمریکا
🔸«جعبههای پر از خالی» | نگاهی به نمایشنامۀ «رؤیای آمریکایی» #ادوارد_البی | یادداشتی از #پرستو_علی_عسگرنجاد
🔸«آمریکاییها دریا را دزدیدند!» | روایت #گابریل_گارسیا_مارکز از آمریکا | به قلم #مجید_اسطیری
🔸«چه کسی آمریکا را به آتش کشید؟» | شعرهای #امیری_باراکا در ستیز با آمریکا | به قلم #محمدرضا_وحیدزاده
🔸«آمریکای گمشده» | روایت #فرانتس_کافکا از سرزمین رؤیاها | به قلم #نیلوفر_بختیاری
🔸«روحِ زندانی در انتظار توست ای موسی، برخیز» | یادداشتی بر رمان «برخیز ای موسی» اثر #ویلیام_فاکنر | به قلم #محمدقائم_خانی
🔸«شناسنامۀ استعمار آمریکایی» | نگاهی به «ریشههای» #الکس_هیلی | به قلم #زهرا_خلیلی
🔸«آمریکای سفیدها و آمریکای سیاهها» | به روایت #مارک_تواین
🔸انگیزهی ترامپکشی و جشن انقلاب ایران | به قلم #حسن_صنوبری
🔸مروری بر «ترامپ چیست و واقعا چرا؟» | شماره تازه مجله سهنقطه ویژۀ ادبیات ضدآمریکایی
🔸«آمریکاییبودن» | مروری بر رمان «آمریکایی» نوشته #هاوارد_فاست | به قلم #عابد_نظری
🔸گزارش تصویری و مشروح دومین شب شعر بزرگ «هرچه فریاد» در شهرستان ادب
شما میتوانید برای مطالعهی مطالب پروندهی ادبیات ضدآمریکایی، به صفحهی این پرونده نیز مراجعه کنید:
🔗 پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی سایت شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
(بازگشایی پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی در سایت شهرستان ادب)
▪️در آستانۀ سیزدهم آبانماه، روز مبارزه با استکبار و تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا، طبق سنت چهار سال گذشتۀ سایت شهرستان ادب، به بازگشایی پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی اقدام میکنیم. پروندهای که منحصر به سایت شهرستان ادب است و دربازۀ زمانی سیزده آبان تا شانزده آذر به معرفی آثار ادبی و هنری ضدآمریکایی ایران و جهان با تمرکز بر دو حوزۀ تخصصی شعر و داستان، به نقد، تحلیل و بررسی این آثار در قالب مقاله، یادداشت و گزارش میپردازد.
امسال نیز این پرونده بازگشایی شده و با مطالب تازهای بهروز خواهد شد.
گزیدهای از مطالب این پرونده:
🔸«وقتی آمریکا "مرگ بر آمریکا" میگوید» | ۱۰ داستاننویسِ بزرگ ضدآمریکایی در آمریکا
🔸«جعبههای پر از خالی» | نگاهی به نمایشنامۀ «رؤیای آمریکایی» #ادوارد_البی | یادداشتی از #پرستو_علی_عسگرنجاد
🔸«آمریکاییها دریا را دزدیدند!» | روایت #گابریل_گارسیا_مارکز از آمریکا | به قلم #مجید_اسطیری
🔸«چه کسی آمریکا را به آتش کشید؟» | شعرهای #امیری_باراکا در ستیز با آمریکا | به قلم #محمدرضا_وحیدزاده
🔸«آمریکای گمشده» | روایت #فرانتس_کافکا از سرزمین رؤیاها | به قلم #نیلوفر_بختیاری
🔸«روحِ زندانی در انتظار توست ای موسی، برخیز» | یادداشتی بر رمان «برخیز ای موسی» اثر #ویلیام_فاکنر | به قلم #محمدقائم_خانی
🔸«شناسنامۀ استعمار آمریکایی» | نگاهی به «ریشههای» #الکس_هیلی | به قلم #زهرا_خلیلی
🔸«آمریکای سفیدها و آمریکای سیاهها» | به روایت #مارک_تواین
🔸انگیزهی ترامپکشی و جشن انقلاب ایران | به قلم #حسن_صنوبری
🔸مروری بر «ترامپ چیست و واقعا چرا؟» | شماره تازه مجله سهنقطه ویژۀ ادبیات ضدآمریکایی
🔸«آمریکاییبودن» | مروری بر رمان «آمریکایی» نوشته #هاوارد_فاست | به قلم #عابد_نظری
🔸گزارش تصویری و مشروح دومین شب شعر بزرگ «هرچه فریاد» در شهرستان ادب
شما میتوانید برای مطالعهی مطالب پروندهی ادبیات ضدآمریکایی، به صفحهی این پرونده نیز مراجعه کنید:
🔗 پروندۀ ادبیات ضدآمریکایی سایت شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻سپتامبر خشک
(داستانی کوتاه از #ویلیام_فاکنر به مناسبت زادروز خالق #خشم_و_هیاهو)
▪️«چو، یا خبر، یا هر چه بود، در آن غروب خونین ماه سپتامبر، که از پی شصت و دو روز بیباران میآمد، مانند آتشی که به علف خشك بیفتد در شهر پیچیده بود. صحبت از میس مینیکوپر و يك نفر سیاه پوست بود. حمله کرده، اهانت کرده، تهدید کرده: هیچ کدامشان درست نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است؛ همهشان در آن شب يكشنبه در آن مغازۀ سلمانی جمع بودند و بادبزن سقفی کار میکرد، بدون آن که هوا را خنك كند، و هوای کثیف را، در امواج مکرر بوی ماندۀ پماد صورت و روغن سر و نفس و عرق تن خود آنها، روی سر آنها برمیگرداند.
سلمانی گفت: "منتها ویلمیز نبوده." مرد میانه سالی بود، لاغر، به رنگ ماسۀ صحرا، با چهرهای ملایم، که داشت صورت يك مشت را میتراشید. "ویلمیز رو من میشناسم. سیاه خوبیه. میس مینیکوپر رم من میشناسم"...»
🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
(داستانی کوتاه از #ویلیام_فاکنر به مناسبت زادروز خالق #خشم_و_هیاهو)
▪️«چو، یا خبر، یا هر چه بود، در آن غروب خونین ماه سپتامبر، که از پی شصت و دو روز بیباران میآمد، مانند آتشی که به علف خشك بیفتد در شهر پیچیده بود. صحبت از میس مینیکوپر و يك نفر سیاه پوست بود. حمله کرده، اهانت کرده، تهدید کرده: هیچ کدامشان درست نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است؛ همهشان در آن شب يكشنبه در آن مغازۀ سلمانی جمع بودند و بادبزن سقفی کار میکرد، بدون آن که هوا را خنك كند، و هوای کثیف را، در امواج مکرر بوی ماندۀ پماد صورت و روغن سر و نفس و عرق تن خود آنها، روی سر آنها برمیگرداند.
سلمانی گفت: "منتها ویلمیز نبوده." مرد میانه سالی بود، لاغر، به رنگ ماسۀ صحرا، با چهرهای ملایم، که داشت صورت يك مشت را میتراشید. "ویلمیز رو من میشناسم. سیاه خوبیه. میس مینیکوپر رم من میشناسم"...»
🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab