🔻برگزیدگان نهایی مسابقه داستاننویسی #خلیج_فارس مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب مشخص شدند.
▪️پس از انتشار فراخوان در آذر سال ۹۶، مسابقه با استقبال نویسندگان سراسر کشور مواجه شد و از پهنه جغرافیایی وسیع کشور، داستان کوتاه به دبیرخانه مسابقه «خلیج فارس، قطعه ای از پازل هویت ایرانیان» رسید.
از میان آثار رسیده ۳۰ داستان پس از داوری اولیه به مرحله نهایی راه پیدا کردند. استاد #منیژه_آرمین، که به عنوان داور این مرحله در نظر گرفته شده بودند، از این میان ۱۰ داستان را به عنوان آثار نهایی برگزیدند.
🔹فهرست داستان ها منتخب و نویسندگانشان به شرح زیر هستند:
🔸 آتش اژدها نوشته #محمد_سرابی
🔸 پشتیبان نوشته #فریده_ترقی
🔸 جاده آب نوشته #لیلا_امانی
🔸 تو نمی دانی من چه چیزی را جا گذاشته ام؟ نوشته #راضیه_مهدی_زاده
🔸قهر دریا نوشته #غزل_بهارستانی
🔸جوجه های انتهای خلیج نوشته #مهدی_نورمحمدزاده
🔸 من که از دریا دورم نوشته #مرتضی_فرجی
🔸 میراث نوشته #کبری_التج
🔸نشان کارا نوشته #ناهید_رحیمی
🔸 ح نوشته #پرستو_علی_عسگرنجاد
goo.gl/ph41ks
متن این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7933
☑️ @ShahrestanAdab
▪️پس از انتشار فراخوان در آذر سال ۹۶، مسابقه با استقبال نویسندگان سراسر کشور مواجه شد و از پهنه جغرافیایی وسیع کشور، داستان کوتاه به دبیرخانه مسابقه «خلیج فارس، قطعه ای از پازل هویت ایرانیان» رسید.
از میان آثار رسیده ۳۰ داستان پس از داوری اولیه به مرحله نهایی راه پیدا کردند. استاد #منیژه_آرمین، که به عنوان داور این مرحله در نظر گرفته شده بودند، از این میان ۱۰ داستان را به عنوان آثار نهایی برگزیدند.
🔹فهرست داستان ها منتخب و نویسندگانشان به شرح زیر هستند:
🔸 آتش اژدها نوشته #محمد_سرابی
🔸 پشتیبان نوشته #فریده_ترقی
🔸 جاده آب نوشته #لیلا_امانی
🔸 تو نمی دانی من چه چیزی را جا گذاشته ام؟ نوشته #راضیه_مهدی_زاده
🔸قهر دریا نوشته #غزل_بهارستانی
🔸جوجه های انتهای خلیج نوشته #مهدی_نورمحمدزاده
🔸 من که از دریا دورم نوشته #مرتضی_فرجی
🔸 میراث نوشته #کبری_التج
🔸نشان کارا نوشته #ناهید_رحیمی
🔸 ح نوشته #پرستو_علی_عسگرنجاد
goo.gl/ph41ks
متن این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7933
☑️ @ShahrestanAdab
🔻قطار لرزان
(داستانی کوتاه از کتاب #قم_رو_بیشتر_دوست_داری_یا_نیویورک؟ اثر #راضیه_مهدی_زاده در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی)
▪️«با خودم میگویم امکان ندارد در آمریکا بروم دکتر. این فکر را باید از کلهام خارج کنم. سرم را از زیر پتو بیرون میآورم تا خنکای نسیم ماه مارس به صورتم بخورد. لرزم میگیرد و دوباره میروم زیر پتو تا لابهلای رطوبت و بخار دستگاه بخور نفس بکشم. چند بار سرفه میکنم و با خودم میگویم حتی اگر یک درصد هم قرار باشد دکتر بروم کجا را بلدم؟ ششماه بیشتر نیست که اینجا آمدهام.
سعی میکنم حواسم را از سرماخوردگی و گلودرد پرت کنم و خودم را با عکسهای اینستاگرام مشغول کنم. دخترخالهها و دخترعمهها و دوستهای قدیمیام را میبینم و عکسهای دورهمی و میهمانیها و جشن تولدهایشان را. وقتی دقت میکنم میبینم همگی بینیهای ظریف و بقاعده دارند، که در بعضیهایشان اگر دقیق شوی جای عمل جراحی مشخص است و در بعضی دیگر بسیار دقیق و بیعیب در آمده...»
🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab
(داستانی کوتاه از کتاب #قم_رو_بیشتر_دوست_داری_یا_نیویورک؟ اثر #راضیه_مهدی_زاده در پروندۀ #ادبیات_ضدآمریکایی)
▪️«با خودم میگویم امکان ندارد در آمریکا بروم دکتر. این فکر را باید از کلهام خارج کنم. سرم را از زیر پتو بیرون میآورم تا خنکای نسیم ماه مارس به صورتم بخورد. لرزم میگیرد و دوباره میروم زیر پتو تا لابهلای رطوبت و بخار دستگاه بخور نفس بکشم. چند بار سرفه میکنم و با خودم میگویم حتی اگر یک درصد هم قرار باشد دکتر بروم کجا را بلدم؟ ششماه بیشتر نیست که اینجا آمدهام.
سعی میکنم حواسم را از سرماخوردگی و گلودرد پرت کنم و خودم را با عکسهای اینستاگرام مشغول کنم. دخترخالهها و دخترعمهها و دوستهای قدیمیام را میبینم و عکسهای دورهمی و میهمانیها و جشن تولدهایشان را. وقتی دقت میکنم میبینم همگی بینیهای ظریف و بقاعده دارند، که در بعضیهایشان اگر دقیق شوی جای عمل جراحی مشخص است و در بعضی دیگر بسیار دقیق و بیعیب در آمده...»
🔗 ادامۀ این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
#داستان_کوتاه
☑️ @ShahrestanAdab