شهرستان ادب
Photo
🔻«ترجمه علم است یا هنر؟» | گفتگوی شهرستان ادب با #موسی_بیدج
(مصاحبهای خواندنی از #شهریار_شفیعی)
▪️«...ببینید، اینکه ضرورت ترجمه در کجا واقع میشود، خیلی واضح است. روزگار ما روزگار رسانههای شتابان است. روزگاری که خبری پیش پا افتاده از آن سوی جهان در عرض ثانیهای به اینسو میرسد، درحالیکه قبلاً اینطور نبود. ارتباط جهان نیاز به فراتر از این هم دارد. ما وقتی علوم رو مد نظر قرار میدهیم به تکنولوژی و فناوری نیاز داریم اما در کنار اینها ـکه موضوع کار من هم هستـ ادبیات قرار دارد. ادبیات بهخاطر اینکه آیینۀ فرهنگ یک ملت و یک زبان است، میتواند تکمیلکنندۀ فرآوردههای دیگر آن ملت، زبان و فرهنگ باشد. برای مثال، اگر ما از آلمان ماشین میآوریم، میخواهیم ببینیم که آلمانیها چهطور فکر میکنند، اندیشهشان در کجاست. حالا یکی سراغ فلسفه میرود، یکی ادبیات، که من سراغ ادبیات رفتم. برای اینکه به نظر من ادبیات جامعتر است. برای مثال فلسفه، فقط به فلسفۀ آلمانی میپردازد اما ادبیات، هم دارای فلسفه است، هم جامعهشناسی، هم خودِ فرهنگ و رفتارهای یومیه و هم سلوک آدمها. همۀ اینها در ادبیات واقع میشود، پس ما نیاز داریم که به ادبیات بپردازیم. الان همۀ ما با زبانهای دیگر آشنا نیستیم، پس به یک واسطه و مدیوم نیاز داریم به نام مترجم، تا بتواند ادبیات دیگری که فرهنگ و هنرش را هم در برمیگیرد برای ما بازتاب کند، این ضرورت روزگار ماست.
ما باید آشنا بشویم، به این دلیل که میخواهیم از تجارب دیگران هم استفاده کنیم. روزگار ما خیلی سریع از دست میرود. پس ما نمیتوانیم هر چیزی را خودمان تجربه کنیم. مثل اینکه شما با ماشین به سمت مسیری حرکت میکنی که بسته است، از قضا همسایۀ شما میگوید اگر به فلان خیابان میروی بسته است. اگر جناب همسایه تجربهاش را در اختیار من نمیگذاشت بنده تا آنجا میرفتم و متوجه میشدم که بسته است و کلی از زمانم گرفته میشد. پس آشناشدن با تجربههای دیگران مهم است برای اینکه بدانیم چه طرز فکری دارند، اصلاً نسبتش با شما در چه زاویهای هست، آیا با شما خوب است یا خوب نیست. برای اینکه لازمۀ مراودات امروز ما این است که از حداقل آشناییها برخوردار باشیم. درواقع این میشود ضرورت ترجمه، به زبان ساده...»
متن کامل این گفتوگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9019
☑️ @ShahrestanAdab
(مصاحبهای خواندنی از #شهریار_شفیعی)
▪️«...ببینید، اینکه ضرورت ترجمه در کجا واقع میشود، خیلی واضح است. روزگار ما روزگار رسانههای شتابان است. روزگاری که خبری پیش پا افتاده از آن سوی جهان در عرض ثانیهای به اینسو میرسد، درحالیکه قبلاً اینطور نبود. ارتباط جهان نیاز به فراتر از این هم دارد. ما وقتی علوم رو مد نظر قرار میدهیم به تکنولوژی و فناوری نیاز داریم اما در کنار اینها ـکه موضوع کار من هم هستـ ادبیات قرار دارد. ادبیات بهخاطر اینکه آیینۀ فرهنگ یک ملت و یک زبان است، میتواند تکمیلکنندۀ فرآوردههای دیگر آن ملت، زبان و فرهنگ باشد. برای مثال، اگر ما از آلمان ماشین میآوریم، میخواهیم ببینیم که آلمانیها چهطور فکر میکنند، اندیشهشان در کجاست. حالا یکی سراغ فلسفه میرود، یکی ادبیات، که من سراغ ادبیات رفتم. برای اینکه به نظر من ادبیات جامعتر است. برای مثال فلسفه، فقط به فلسفۀ آلمانی میپردازد اما ادبیات، هم دارای فلسفه است، هم جامعهشناسی، هم خودِ فرهنگ و رفتارهای یومیه و هم سلوک آدمها. همۀ اینها در ادبیات واقع میشود، پس ما نیاز داریم که به ادبیات بپردازیم. الان همۀ ما با زبانهای دیگر آشنا نیستیم، پس به یک واسطه و مدیوم نیاز داریم به نام مترجم، تا بتواند ادبیات دیگری که فرهنگ و هنرش را هم در برمیگیرد برای ما بازتاب کند، این ضرورت روزگار ماست.
ما باید آشنا بشویم، به این دلیل که میخواهیم از تجارب دیگران هم استفاده کنیم. روزگار ما خیلی سریع از دست میرود. پس ما نمیتوانیم هر چیزی را خودمان تجربه کنیم. مثل اینکه شما با ماشین به سمت مسیری حرکت میکنی که بسته است، از قضا همسایۀ شما میگوید اگر به فلان خیابان میروی بسته است. اگر جناب همسایه تجربهاش را در اختیار من نمیگذاشت بنده تا آنجا میرفتم و متوجه میشدم که بسته است و کلی از زمانم گرفته میشد. پس آشناشدن با تجربههای دیگران مهم است برای اینکه بدانیم چه طرز فکری دارند، اصلاً نسبتش با شما در چه زاویهای هست، آیا با شما خوب است یا خوب نیست. برای اینکه لازمۀ مراودات امروز ما این است که از حداقل آشناییها برخوردار باشیم. درواقع این میشود ضرورت ترجمه، به زبان ساده...»
متن کامل این گفتوگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9019
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آتش برف
(پرونده #برفیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #نزار_قبانی با ترجمه استاد #موسی_بیدج تازه میکنیم)
▪️«...برف
نوگویی زمین است
وقتی به متن پایبند نباشد
و بخواهد
به شیوهای دیگر
و سبکی بهتر بسراید
و از عشق خود
به زبانی دیگر بگوید
برف
نگرانم نمیکند
حصار یخ
رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
دوستت بدارم
یا برایت
عاشقانه بسرایم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10005
☑️ @ShahrestanAdab
(پرونده #برفیه سایت شهرستان ادب را با شعری از #نزار_قبانی با ترجمه استاد #موسی_بیدج تازه میکنیم)
▪️«...برف
نوگویی زمین است
وقتی به متن پایبند نباشد
و بخواهد
به شیوهای دیگر
و سبکی بهتر بسراید
و از عشق خود
به زبانی دیگر بگوید
برف
نگرانم نمیکند
حصار یخ
رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
دوستت بدارم
یا برایت
عاشقانه بسرایم...»
متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10005
☑️ @ShahrestanAdab