شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
در پنجمین نشست #کتاب_تازه
کتاب #اجازه_هست_بگویم_که_دوستت_دارم
با حضور منتقدین و #محمود_اکرامی_فر شاعر کتاب نقد و بررسی شد.

https://1o2.ir/bwhp0

@Shahrestanadab
@Shahrestanadabpub
«...یک نکته بسیار مهم در شعر آقای اکرامی‌فر زبان کم نقص ایشان است که به نظر من بخش عمده‌ای از آن بر می‌گردد به خراسانی بودن ایشان در واقع ما شاعران غیر خراسانی چه اعتراف بکنیم یا نکنیم چه قبول داشته‌ باشیم و چه نداسته باشیم تسلط شاعران خراسانی بر زبان دو سه پله بیشتر از شاعران دیگر نقاط کشور است و همین هم باعث می‌شود که من به عنوان یک شاگرد که با سخت‌ترین ذره‌بینم کل این مجموعه را خواندم چه بسا دو تا نکته قابل ذکر پیدا کردم. باز هم می‌گویم که این میزان از تسلط به زبان و درست نوشتن برمی‌گردد به این نکته که ایشان خراسانی هستند سوای این ویژگی مثبت غزل محمود اکرامی‌فر روان، سلیس و بی‌پیرایه است ویژگی که می‌توان در غزل بزرگانی چون آقای بهمنی سراغ گرفت......»
ادامه گزارش نشست نقد و بررسی کتاب #اجازه_هست_بگویم_که_دوستت_دارم
سروده #محمود_اکرامی_فر را در سایت شهرستان ادب دنبال کنید.
https://shahrestanadab.com/Content/ID/7377/



@Shahrestanadab
@Shahrestanadabpub
شهرستان ادب
Photo
🔻چشم‌های آبی‌ات
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #اجازه_هست_بگویم_که_دوستت_دارم؟ سروده‌ی جناب آقای #محمود_اکرامی_فر» تازه می‌کنیم)

▪️تو که هفت آسمان در چشم‌های آبی‌ات گم بود
تو که خورشید پشت پلک‌هایت در تبسّم بود

تو که با من اگر گاهی نگاهی داشتی امّا
تمام چشم‌های مهربانت وقف مردم بود

من و تو آخرین برگ کتاب زندگی هستیم
چه فرقی می کند فصلی که خواندی، فصل چندم بود؟

همین اندازه می‌دانم به باران تو مدیونم
همین اندازه می‌دانم که عشقت فصل پنجم بود

من و آدم اگرچه سنگ تهمت می‌خوریم امّا
تمام فتنه‌ها زیر سر حوّا و گندم بود

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 آوازهای منتشر در باد
( شعری از کتاب #اجازه_هست_بگویم_که_دوستت_دارم ؟ سرودۀ #محمود_اکرامی_فر )

▪️ ای مردم! ای آوازهای منتشر در باد
من هم شما را دوست دارم، هرچه باداباد

چیزی شبیه گریه و لبخندتان دیریست
در بیت‌بیت شعرهایم می‌کشد فریاد

در یادتان مانده‌ست آیا روزهایی را
کز خنده‌هاتان بید، حتی بید گل می‌داد؟!

آن روز من هم سیب بودم، سیب سرخی که
با احترام از شاخه در پای شما افتاد

من امتداد مهربانی‌هایتان هستم
ای چشم‌های روشن من، خانه‌تان آباد!

☑️ @ShahrestanAdab
🔻گردباد
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #اجازه_هست_بگویم_که_دوستت_دارم؟ سرودۀ جناب آقای #محمود_اکرامی_فر تازه می‌کنیم. گفتنی‌ست این کتاب توسط #انتشارات_شهرستان_ادب به چاپ رسیده است)

▪️هم از آن‌گونه که در بادیه توفان گم شد
عشق بود آن‌چه که در غائلۀ نان گم شد

روح سرسبزترین سرو خیابان پژمرد
شهر همهمۀ آهن و سیمان گم شد

سحری بود و سحرزادی و بانگ سرخی
ناگهان شب شد و خورشید نمایان گم شد

دست یک مرد آیینه تشر زد امّا
سر یک قوم فرو شد به گریبان، گم شد

پس از آن آینه در آینه دست‌افشانی
این خدا بود که در باور انسان گم شد

دست برداشته بودیم که باران! باران!
گردباد آمد و پیچید و بیابان گم شد

☑️ @ShahrestanAdab