🔻کربلاست
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید شهیدان و آزادگان، #امام_حسین علیهالسلام و محرمالحرام سال ۱۴۴۱ هجری قمری، ستون شعر و پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را به با شعری از سرکار خانم #مریم_سقلاطونی بهروز میکنیم)
◾️پرسید از قبیله كه این سرزمین كجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: «غاضریه» و گفتند: «نینوا»ست
دستی كشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: كربلاست
توفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت(ع)، در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیكرش جداست
توفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در «منا»ست
باران تیر بود كه میآمد از كمان
بر دوش باد دید كه پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمده است
مردی كه فكرِ غارتِ انگشتر و عباست
برگشت اسب از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید كه در آسمان عزاست
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن ایام عزای سید شهیدان و آزادگان، #امام_حسین علیهالسلام و محرمالحرام سال ۱۴۴۱ هجری قمری، ستون شعر و پرونده #ادبیات_عاشورایی سایت شهرستان ادب را به با شعری از سرکار خانم #مریم_سقلاطونی بهروز میکنیم)
◾️پرسید از قبیله كه این سرزمین كجاست؟
این سرزمین غمزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: «غاضریه» و گفتند: «نینوا»ست
دستی كشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: كربلاست
توفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت(ع)، در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیكرش جداست
توفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در «منا»ست
باران تیر بود كه میآمد از كمان
بر دوش باد دید كه پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمده است
مردی كه فكرِ غارتِ انگشتر و عباست
برگشت اسب از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید كه در آسمان عزاست
☑️ @ShahrestanAdab