شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻جنگ، الگویی ندارد
(یادداشت #سمیه_سیدیان بر مجموعه‌داستان #نگهبان_تاریکی در پرونده‌پرترۀ #مجید_قیصری)

▪️«مجید قیصری از جنگ می‌نویسد. او آدم جنگ‌دیده‌ای است. جنگی که او تجربه کرده و دیده، با بسیاری از آدم‌هایی که جنگ رفته‌اند، توفیر دارد. حس و تجربه‌ای که او در داستان‌هایش می‌آفریند، قابل قیاس با داستان‌های حوزۀ دفاع مقدس نیست؛ چراکه داستان‌های جنگی‌اش نتیجۀ تجربۀ زیستی اوست. او قلم توانایی در ادبیات پایداری دارد. به‌واقع ادبیات جنگ! جنگی که آدم‌ها با گوشت و پوست خودشان حس کرده‌اند. جنگ و آدم‌هایی که بعد از جنگ درگیر بوده اند. تصاویری که از جنگ بر صفحۀ ذهن نقش بسته‌اند و از جایشان تکان نمی‌خورند. انسان‌های درگیر جنگ، آن‌هایی که روبه‌روی جنگ ایستاده‌اند و آن‌هایی که از جنگ زخم خورده‌اند. جنگی که قیصری روایت می‌کند و توصیف، جنگ انسان معاصر است، فارغ از مرزها، انسانی و ناب...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 داستان در محاصرۀ تاریخ
(یادداشت #سمیه_سیدیان بر رمان #لالایی_برای_دختر_مرده در پرونده‌پرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)

▪️ «...شاید انتخاب دختران قوچانی در دوران مشروطیت که مضمون اصلی رمان "لالایی برای دختر مرده" است، بخشی از ادای دین محمدرضا شاه‌آبادی به تاریخ این مرز و بوم است. چنان‌چه خود او نیز در مصاحبه به این نکته اشاره داشته که: "در روایتی تاریخی، آصف‌الدوله ـ‌حاکم خراسان‌ـ در سال ۱۳۲۳قمری، دختران نوجوان را در ازای مالیات در دوران خشکسالی مزارع، طلب می‌کرده و به ترکمن‌ها می‌فروخته".

ایدۀ اولیۀ نگارش لالایی برای دختر مرده، به مدد روایت تاریخی و ترجیع‌بند شعری از دهخدا شکل گرفت، تا آن‌جا که تبدیل به دغدغه‌ای برای شاه‌آبادی شد. شاه‌آبادی که علاوه‌بر داستان‌نویس‌بودن، پژوهش‌گر تاریخ نیز می‌باشد، با شنیدن خبری در خصوص دیده‌شدن دختری با دست‌های سوخته در شهر قزوین، دغدغۀ نوشتن دربارۀ این موضوع برای او پررنگ‌تر شد تا سرانجام به‌صورت لالایی برای دختر مرده منتشر شد...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از مبارزه تا انتقام | یادداشت #سمیه_سیدیان بر #کافه_خیابان_گوته
(در پرونده‌پرترۀ #حمیدرضا_شاه_آبادی)

▪️«...شاه‌آبادی قصه تعریف می‌کند، همان که لازمه و پیش‌برندۀ یک رمان واقعی است. او داستانش را بی‌هیچ پیچیدگی تعریف می‌کند، بدون اینکه مخاطب حس کند که در حال حل‌کردن معماست. رمان با خرده‌روایت‌های کوچک، راهش را پیدا می‌کند. جدا از روابط عاشقانۀ نخ‌نما در داستان‌های چریکیِ این‌چنینی، شاه‌آبادی داستانش را روی لبۀ تیغ پیش برده و سعی بر آن داشته تا حد امکان از فرورفتن در کلیشه‌ها خودداری کند.

رمان، اطنابی ندارد، این عدم اطناب و ایجاز، تا آن‌جا پیش می‌رود که روند و سیر اتفا‌ق‌ها تند پیش می‌رود و ریتم رمان تند می‌شود. هراتفاقی سر جای خودش می‌افتد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab