شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.39K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
✒️ جلال آل قلم[1]

📖 یادی از جلال آل احمد به مناسبت درنگذشتنش در حیات نویسندگی ایران

🔹مدتی دَنگم  گرفته بود[2] که چندخطی از جلال بنویسم و دست نمی‌داد. بگذریم که هنوز هم دست نداده است و همچنان مترصد فرصتی هستم تا بلکه غنیمتش بدانم. چندی پیش در بین نشریات می‌تورقیدم که چشمم لغزید روی بخشی از نامة جلال به محمدعلی جمالزاده و برای بار چندم در سکر این کلمات از خود رفتم. همین را فالی گرفتم تا به نیکی یاد کنم از مردی که نویسندگی امروز ایران بسیاری چیزهایش را از او دارد. اگر از واژه‌هایم بوی اغراق می‌شنوید گناه را از گردن من بردارید و بیندازید گردن حافظة تاریخی این نسل.

🔹جلال را دو چیز جلال کرد. یکی شخصیتش و دیگری قلمش؛ و البته تفکیک این هر دو کار آسانی نیست و چه بسا معقول هم. از همین رو بسیاری به‌کین یا به جهل خواستند پنجه بیندازند بر این چهرة بی‌زوال و بسیارتر نیز در صدد مصادرة این متاع طمع‌انگیز به طمع خام افتادند. اما با گذشت همة این سال‌ها آنچه تغییر نکرده است جلال‌بودن جلال است. نزدیک به نیم قرن حضور مقتدارنه‌اش در دنیای نویسندگی پس از مرگ جسمانی،‌ گواه همین مدعاست.

🔹جلال را نه بغض و کینة روشنفکران زخم‌خورده از میدان به‌در برد و نه مجیزهای احزاب بادآورده. اگر از شخصیت جلال حرف و حدیث‌های بسیاری باقی است، در قلم او دوست و دشمن هم‌رای‌اند و معترف که بی‌تردید از ماندگارترین صداهای آن نسل یکی نثر اوست. از نگاه من اما قلم جلال نیز روی دیگر سکة شخصیتش است. در فرصتی دیگر باید برای برشمردن ویژگی‌های این قلم و روشن‌تر شدن خطوط چهرة عصیانگر و ناساز صاحبش بیشتر سخن گفت.

🔹در آن روزها جلال بسیاری را در پر و بال خود گرفت و به بسیاری دیگر پر و بال داد. شاید شمار نویسندگانی را که جلال نویسنده کرد کسی نداند. کمتر در ذهن سراغ دارم از صاحب قلمی، که نه اینکه رهبری کرده باشد جریانی را، که خود یک تنه همة آن جریان باشد. جلال به تنهایی یک جریان بود.[3]

🔹در مدیر مدرسه، جلال دست گذاشته ‌است بر روی زخمی‌ترین سطر جامعة آن روز یعنی فرهنگ و تصویری برکشیده‌است که فقط از قلم او برمی‌آید. مدیر مدرسه داستان فرهنگ بی‌فرهنگی ملتی است که کارد به استخوانش خورده است و هنوز تاب قد راست کردن از کودتا را ندارد و جرئت برآوردن دمی را هم. محمدعلی جمالزاده در نقد این کتاب نامه‌ای به مناسبت پیش‌کسوتی‌اش در عرصة داستان مدرن و تجربه‌اش در فوت و فن این عرصه به جلال نوشت. جلال نیز جواب آن را در نامة دیگری داد که نقل آن در ابتدا رفت:

🔸«اینجا من و امثال من اگر گهی می‌خوریم، فقط برای این است که امر به خودمان مشتبه نشود. مقامات ادبی و کنکورها و جایزه‌ها، ارزانی شما و دنیای فرنگی‌شده‌تان! من می‌خواهم با انتشار چرندیاتی از نوع مدیر مدرسه، احساس کنم هنوز نمرده‌ام، هنوز خفقان نگرفته‌ام، هنوز نگریخته‌ام. هر خری می‌تواند جانشین معلمی مثل من بشود، اما هیچ تنابنده‌ای نمی‌تواند به‌ازای آنچه من در این میدان و با این گوی کرده‌ام، کاری بکند یا دستوری بدهد. آنچه سرکار یک اثر ادبی پنداشته‌اید، اصلاً کار ادبی نیست، کار بی‌ادبی است؛ و راستش را بخواهید کار زندگی و مرگ است و به همین دلیل هم به جان بسته است. آن صفحات، لعنتی است ابدی، تفی است به روی این روزگار... من دارم از درد فریاد می‌کشم و شما ایراد نیشغولی می‌گیرید که چرا رعایت نمی‌کند و با شش‌دانگش، گوش ما را می‌خراشد؟...»

پینوشت....................................................

[1] تعبیری از رهبر انقلاب در وصف جلال که در یادداشتی از او آمده است.

[2] اصطلاح عامیانه‌ای که از مدیر مدرسة جلال به وام گرفتم.

[3] کتاب ماه یادآور در یکی از شمارة های خود پرداخته بود به جلال و چندین و چند یادداشت تاریخی و کم‌نظیر آورده بود از افراد مختلف در وصف و شرح شخصیت و قلم جلال. در میان نویسندگان از نام آیت‌الله طالقانی و رهبر انقلاب گرفته تا دولت‌آبادی و انورخامه‌ای به چشم می‌خورد. اگر نسخه ای از آن را یافتید از دست ندهید.

#جلال_آل_قلم
#مدیر_مدرسه
#محمدعلی_جمالزاده

https://telegram.me/rezavahidzadeh/21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت سالروز درگذشت جلالآل احمد
ویدیوی متن‌خوانیِ کتابِ "آقاجلال" توسط محمود گلابدره‌ای.

پرونده تلگرامی #جلال_آل_قلم
🔻🔻🔻
telegram.me/joinchat/BDptIDvMZtlYqqUPUU-5ag