شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻از زبان تاریخ
(یادداشت #علیرضا_سمیعی بر رمان #برج_قحطی در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«رمان "برج قحطی" عبارت است از حملۀ مؤثر ارتش تاریخ و قصه‌های بومی به قلم نویسنده‌ای نسبتاٌ جوان. هرجا قصه می‌رود، تاریخ نه با هیمنۀ دانایی، بلکه با بذله‌گویی و ریزبینی جلو می‌افتد و قصه‌های کوچک و شنیدنی افواهی همه‌جا موج می‌زنند. رمان در شهر یزد می‌گذرد، جایی که در بسیاری از خیابان‌هایش می‌توانی به چشم‌انداز نگاه کنی و حس کسی را داشته باشی که دارد کارت پستالی با طرحی تاریخی می‌بیند. در سراسر کتاب، روایت‌های جزئی تاریخی و قصه‌هایی که مردم از این و آن و این‌جا و آن‌جا دارند، به نحو تفکیک‌ناپذیری در هم ادغام شده‌اند. این قصه‌ها، داستان‌های عامیانۀ پندآموز نیستند؛ در عوض ماجراهایی هستند واقعی، جان‌سوز و گاهی دل‌خراش که حالا دیگر سرگرم‌کننده‌اند و هر مادربزرگی، یک‌ـ‌دو جین از آن‌ها را دارد...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻روستا، مرکز جهان
(یادداشت #محمدهادی_عبدالوهاب بر رمان نوجوان #باغ_خرمالو در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«..."هادی حکیمیان" مسیر سختی را در پیش گرفته است. او در این وانفسا، پا بر تیغ گذاشته و جسارتش را در نگارش رمان نوجوان به رخ کشیده است. اما به پشتوانۀ چه سرمایه‌ای؟ سرمایۀ حکیمیان برای وارد شدن به دنیای شورانگیز نوجوانی، تجربۀ زیسته‌اش در روستاست. آسمان آبی و شب‌های پرستارۀ روستا، خانه‌های خشتی و کوتاهش، صدای گلۀ چهارپایان و دستۀ پرندگانش و یک‌رنگی و بی‌ریایی مردمانش، پای نویسندۀ‌ "باغ خرمالو" را در انتخاب مسیرش محکم کرده است. "روستا"، برای حکیمیان، مانند "دهات" برای نویسندگان شهرنشین نیست. او، روستا را نه یک جای پرت و گنگ و دورافتاده، بلکه مرکز ثقل اثرش قرار داده است. نقطه‌ای که رمان و شخصیت‌ها و حوادث از آن قوت می‌گیرند و به جان مخاطب می‌نشینند. انتخاب روستا به چند دلیل فرمی و محتوایی، بسیار هوشمندانه است...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻ما نسبت به پیچ‌های مهم تاریخی کشورمان بی‌توجهیم
(#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون رمان #باغ_خرمالو)

▪️«...بنیان‌های جامعۀ امروز ما در سال‌ها و حتی قرون گذشته پی‌ریزی شده، پس طبیعی است که نسبت به دوره‌های تاریخی و همین‌طور رجال تأثیرگذار آن‌دوران نمی‌توان بی‌تفاوت بود. در جریان مدرن‌سازی کشور، ناصرالدین شاه و بعدها رضاشاه از شخصیت‌های اصلی هستند، هرچند که انتقاداتی هم نسبت به آن‌ها داشته باشیم. پس نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. البته برای نوجوان امروزی، اجباری نیست که رمان تاریخی مطالعه کند، می‌تواند از ژانرهای علمی‌ـ‌تخیلی و... بخواند یا اصلاً کتاب نخواند. ما که نمی‌توانیم کسی را مجبور کنیم، اما به‌نظرم وجود رمان با محوریت برخی رجال و شخصیت‌های تاریخی ضروری است تا در صورت لزوم به افراد علاقه‌مند پیشنهاد شود...»

🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻سروها ایستاده می‌میرند
(یادداشت #رقیه_کیه بر رمان سرو_بلند_گوراب در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«..."سرو بلند گوراب" با ضرب‌آهنگی تند و فصل‌هایی کوتاه روایت می‌شود که از نقاط قوت آن است. اگرچه همین ضرب‌آهنگ تند از نظر برخی منتقدین، ضعف محسوب می‌شود و تکلیف بعضی وقایع را در داستان مشخص نمی‌کند، اما نویسنده آن‌جا که عنصر خشونت در داستان جان می‌گیرد، برای مراعات حال مخاطب نوجوان با سرعت از آن می‌گذرد. همین ویژگی یک برگ برنده در مقابل نوجوان مأنوس با بازی‌های رایانه‌ای و پرورش‌یافته در سرعت سرسام‌آور اطلاعات و زندگی ساندویچی در فضای مجازی است؛ خوانش داستان به همین دلیل ملال‌آور و کند نیست.

نثر شیرین هادی حکیمیان و روایت جذاب داستان از دیگر ویژگی‌های سرو بلند گوراب است که با حضور دو نوجوان بازیگوش، رگه‌هایی از طنز نیز به خود می‌گیرد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻برج ناز داستان آدم‌هاست
(#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون رمان #برج_ناز)

▪️«"برج ناز" کوششی است برای کسب یک‌تجربۀ جدید... من این کار را به این نیت شروع کردم که قدری به انسان‌های معاصرتر و دغدغه‌های امروزی‌شان بپردازم، ولی خوب همین‌طور که می‌بینید باز هم تاریخ هست، منتها در حاشیۀ کار و از زبان برخی شخصیت‌ها یا ضمن خاطرات افراد مرور می‌شود و درواقع روایت اصلی نیست. البته هنگام نوشتن این کار نیز مدام فکر این که مثل برج قحطی به‌تفصیل به شرح حوادث تاریخی بپردازم مرا وسوسه می‌کرد، ولی خوب با خودم شرط کرده بودم تا سرحد امکان فقط گریزهایی به تاریخ بزنم؛ آن هم کوتاه...»

🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻تاریخ لای پاکتی در «پست طهران»
(یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #پست_طهران در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«آدم فکر می‌کند بعضی‌ها گاهی بخشی از تاریخ یک کشور را عمداً نادیده می‌گیرند. این کار حیرت‌آور است، ولی سوگیری‌های سیاسی خاص همه‌جا پیدا می‌شوند. مثلاً ماجرای سیاهکل که عبارت بود از حملۀ مسلحانۀ چند نفر مارکسیست به پادگانی نظامی در دل جنگل‌های سیاهکل، به شعر و داستان تبدیل شد. مهاجمان کشته شده بودند و خون آن‌ها می‌توانست قلم نویسندگان را تیز کند. حتی گروهی معتقد بودند چیزی چونان سبک شعر جنگلی می‌تواند هم‌زمان ادبیات و مبارزه علیه رژیم ستم‌شاهی را گرم کند. طوری که ادعا می‌شد اشعار شاعران آرامی مانند سهراب سپهری دیگر دوامی نخواهد آورد. رد کردن ادبیاتی که در مبارزه با ظلم ساخته شود سبک‌سرانه است، اما همان نویسندگان در مورد قیام پانزده‌خرداد، دم برنیاوردند...»

🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻فرهنگ صادرشده از پایتخت، بقیۀ خرده‌فرهنگ‌ها را می‌بلعد
(#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون رمان #خواب_پلنگ)

▪️«...تاریخ داستان‌های زیادی دارد. متأسفانه ما در خصوص جنگ‌های ایران و روس و رشادت‌های عباس میرزا و هزاران هزار شهید راه وطن در آن دوران هیچ اثر داستانی نداریم. همین‌طور در خصوص مبارزه‌های مجاهدان فارس و بوشهر با انگلیسی‌ها هم کاری نشده است. داستان و رمان گسترۀ وسیع و مخاطبان زیادی دارد. درحالی‌که کارهای تاریخی یا پژوهشی مخاطبان محدود و خاص دارد. جنگ و صلح تولستوی نمونۀ خوبی است برای همۀ‌ کسانی که می‌نویسند. در دنیای امروز شاید عدۀ محدودی علاقه‌مند به خواندن تاریخ روسیه باشند، اما نویسندگان روس با آثار شاخصی همچون جنگ و صلح، دُن آرام و حتی مادر ماکسیم گورکی، میلیون‌ها انسان را با رخدادهای تاریخی روسیه از قرن هجده تا زمان انقلاب اکتبر آشنا ساخته‌اند. مخاطب نوجوان ایرانی حق دارد تاریخ خود را در قالب داستان و رمان بشناسد...»

🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻رنج‌های اصیل مردم
(یادداشت #امیرحامد_مجیدی_نیا بر رمان #پست_طهران در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«"پست طهران" رمانی پرحادثه و جذاب است که نویسنده پس از چاپ چندین کتاب‌ در بخش‌ها و موضوع‌های مختلف و دریافت جوایز ادبی بسیار، به جهت برداشتن گامی بلند نگاشته است. پست تهران داستان مردی مصیبت‌دیده است که از پس سال‌های به تاریخ‌پیوستۀ پهلوی دوم، حکایت دردها و رنج‌های بسیاری را روایت می‌کند. در این رمان، "حکیمیان" ما را به گوشه‌ای از تاریخ ایران می‌برد که به حق، گذرگاهی بزرگ برای تاریخ است. سال‌هایی که نهضت انقلاب اسلامی ایران در حال شکل‌گیری و تبلور است و عوامل بسیاری این نهضت را پیش می‌برد. باید اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین تلاش‌های گروه‌های خارج‌نشین در حال حاضر، تحریف تاریخ پهلوی دوم است که این کتاب، بار سنگین تقابل با این جریان را به دوش می‌کشد. شاید بتوان گفت که نوعی از سیاه‌نمایی در بخش‌هایی از آن موج می‌زند. این سیاه‌نمایی حاصل دردهایی تاریخی است و مشخصاً بخشی از زیبایی‌های ادبی و نوعی از تاریخ مردم‌شناسی را به تقابل می‌کشد...»

🔗 ادامه این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻نوجوانی، بهترین زمان برای خواندن رمان است
(#هادی_حکیمیان در گفتگو پیرامون «رمان تاریخی»)

▪️«...فکر می‌کنم دیدگاه غلط نسبت به درس تاریخ در مدارس و حتی دانشگاه باعث شده که ما به تعریف درستی از رمان تاریخی نرسیم. در دوران تحصیل، اغلب افراد از تاریخ خوش‌شان نمی‌آید؛ چراکه این‌جور جا افتاده که تاریخ بناست به حکام و پادشاهان و نهایتاً شرح جنگ‌های ایشان بپردازد. درحالی‌که این غلط است. تاریخ، شرح زندگی مردمان هر دوره‌ای است؛ کشاورزان، صنعت‌گران، دبیران، مردمان شهری و روستایی، حتی سربازان گمنام و بی‌نام هر دوره‌ای که بیشترین نقش را در پیش‌برد تاریخ داشته‌اند. ما بایستی یک تجدید نظر کلی در درس‌های تاریخ بکنیم. یک رمان تاریخی مربوط به دوران مغول صرفاً نباید دربارۀ چنگیز یا هلاکوخان باشد، این رمان می‌تواند شرح زندگانی یک سرباز یا صنعت‌گر گمنام ایرانی باشد در ری یا اصفهان. به‌گمان من برگزاری برخی جلسات بین اساتید تاریخ و رمان‌نویس‌های خبره می‌تواند در این خصوص راه‌گشا باشد...»

🔗 متن کامل این گفتگو را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از وادی تخیل به عرصۀ تجربه
(یادداشت #زینب_بردبار بر رمان #باغ_خرمالو در پرونده‌پرترۀ #هادی_حکیمیان)

▪️«...رمان باغ خرمالو مثل جشنواره‌ای همۀ طبقات را در خود جا داده است؛ شخصیت‌ها، از دوبچۀ دهاتی تا شاه مملکت به صحنه می‌آیند و نقش خود را ایفا می‌کنند. دو تازه‌نوجوان در روستا با مقام‌های رسمی و سنتی سروکله می‌زنند، سپس همراه ننه‌کردی که پیرزنی است مانند سایر مادربزرگ‌ها به‌قصد دیدن شهر، راه می‌افتند و در مسیر با دوسرباز و راهزنانی برخورد می‌کنند که نمی‌توان گفت چندان حرفه‌ای هستند. در شهر، طبقات مختلف را می‌بینند و در منزل فرماندار، مقام‌های لشکری و کشوری را ملاقات می‌کنند و سرآخر به‌نحو طنزآمیزی دم‌خور شاه می‌شوند.

آن‌چه همۀ اقشار را جمع می‌کند، نه صفحه‌هایی است که حرف‌چینی شده‌اند و ماجراها، بلکه معلق‌شدن قدرت است. با تعلیق قدرت، همه می‌توانند با هم روبه‌رو شوند و در شرایط و حتی زمان و مکان مشترک قرار گیرند...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab