شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.37K photos
727 videos
14 files
2.06K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شهرستان ادب
Photo
🔻در تنگی اما فکر دریایی، مگرنه؟
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #رو_به_رو سروده‌ی جناب آقای #معین_اصغری تازه می‌کنیم)

▪️در تنگی اما فکر دریایی، مگرنه؟
حتی تو هم دلخوش به فردایی، مگرنه؟

عاقل تر از اینی که دل بسپاری اما
دست خودت هم نیست، تنهایی، مگرنه؟

زیباترینم! خودپسندی ناپسند است
این نیست از«اخلاق زیبایی»، مگرنه؟

از عمر من یک شب اگر باقی بماند
حتی تو آن شب هم نمی آیی، مگرنه؟

در سینه ام پیچیده عطری مبهم ای عشق!
حرفی بزن می دانم اینجایی، مگرنه؟

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻شاعری که می‌داند چه بگوید
(یادداشت #حسنا_محمدزاده بر کتاب #روبه‌‌_رو)

▪️«ایده‌آلِ "شعر خوب" برای شخصیت‌های مختلف متفاوت است و هرکس می‌تواند از آن بنابر حس زیبایی‌شناسی‌اش تعریفی داشته‌باشد. یکی ترجیح می‌دهد عاشقانه بخواند، دیگری علاقمند به شعر مذهبی‌ست و عده‌ای مضامین اجتماعی را بیشتر می‌پسندند؛ اما این تعریف تا آنجا که به ساختار شعر مرتبط باشد، در همه‌ی موارد کم‌وبیش مشابه است. هنرمند درواقع خالقی‌ست که جهانی را می‌آفریند و هرچه این جهان خلق شده، تازه‌تر و نوتر باشد، حکایت از هنرمندتر بودن آفرینش‌گرش دارد؛ بالاخص وقتی جهانی را خلق‌کند که پیش از او کسی خلق نکرده باشد و عوامل بی‌شماری در شکل‌گیری آن دخیل‌‌اند؛ از جمله احساسات، خُلقیات، آرزوها، ناکامی‌ها، خانواده، جامعه، گذشته، تجربیات، دوستان و صدها عامل درونی و بیرونی دیگر؛ ازاین‌رو نمی‌توان به‌طورقطعی گفت: «نباید این‌گونه می‌نوشت» یا «باید به این شکل بنویسد»، بنابراین هرقدر هم که اثری را خالی از شاخصه‌های منحصربه‌فرد هنرمند بدانیم و بخواهیم آن را تقلید یا تکرار مکررات فرض‌کنیم، خواه‌ناخواه گوشه‌ای از نیازهای درونی، شرایط زیستی، سلایق، آرمان‌ها، اعتقادات و شخصیت سامان‌یافته‌ی او در آن منعکس شده‌است که انکارناپذیر‌ند. اما آن‌چه تفاوت‌ را میان هنرمندان رقم می‌زند، تفاوت در قدرت خلق و چگونگی این انعکاس است.

یکی از مضامینی که در سال‌های اخیر به‌شدت بین جوانان رواج پیدا کرده، مضامین عاشقانه است؛ عاشقانه‌هایی که معمولاً از فرم‌های سطحی و کم‌مایه پیروی می‌کنند، بی‌آنکه به این مسأله توجه شود که از عشق گفتن کار ساده‌ای نیست و به نیرویی پرورش‌یافته و قوی نیاز دارد تا درنهایت شاعر را به اثری برساند که در میان دریای بیکران شعرهای درخشانِ گذشته تا امروز، حرفی برای گفتن داشته‌باشد و بدرخشد.

ادامه یادداشت خانم حسنا محمدزاده بر مجموعه شعر آقای #معین_اصغری را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9382

☑️ @ShahrestanAdab
🔻ای دعای نجات!
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #رو_به_رو سروده‌ی جناب آقای #معین_اصغری تازه می‌کنیم)

▪️پناه‌جوی شبم آفتاب می‌خواهم
چقدر تشنه بمانم؟ شراب می‌خواهم!

حساب کن چقدر غم به این و آن دادی
ولی من از تو غم بی‌حساب می‌خواهم

سوال هستی من از تو نیست غیر از عشق
سوال کرده‌ام و یک جواب می‌خواهم

چه کار با دل من کرده‌ای که بی عشقت
نه لب به نان زده حتی نه آب می‌خواهم

برای من اگر این بار هدیه آوردی
دو شاخه گل وسط یک کتاب می‌خواهم

به آسمان برو ای آه! ای دعای نجات!
که مثل قبل تو را مستجاب می‌خواهم

☑️ @ShahrestanAdab
🔻از #سهراب_سپهری تا احمد عزیزی
(پرونده‌پرتره زنده‌یاد استاد #احمد_عزیزی را با یادداشتی از شاعر جوان #معین_اصغری به‌روز می‌کنیم)

▪️«...همیشه خدا را شاکرم در عصری به دنیا آمده‌ام که می‌توانم با خیال راحت حافظ و سهراب بخوانم و لذت ببرم. حتم دارم اگر در زمان هرکدام از این‌ها می‌زیستم، تیغ تند صنعت‌گران و کارمندان ادبیات نمی‌گذاشت از شگفتی‌های این دو‌جهان بنشسته در یک‌گوشه لذت ببرم و این‌قدر نادانِشِ ادبی‌شان را بر سرمان می‌زدند تا بالأخره اقرار کنیم که نه، خیلی هم این دونفر شاعر بزرگی نیستند. دو آدمی که نمی‌دانم اول شعر بوده و بعد به آن‌ها لقب شاعر داده‌اند یا اول این‌ها بوده‌اند و بعد به سخنان‌شان لفظ شعر.
به‌نظرم حافظ اگر لباس هندی بپوشد و بعد که خوب خودش را در آینه برانداز کرد، از خانۀ عروض بیرون بزند می‌شود همان سهراب. دوشاعر با یک‌دنیا شگفتی و راز، یک‌جهان شاعرانگی و زیبایی، یک‌پنجره خیال و چشمه‌چشمه ذوق...»

متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10582

☑️ @ShahrestanAdab