Forwarded from رادیو شعر و داستان
در سالروز وفات #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
شنونده غزلی از #محمد_سعید_میرزایی باشید.
.......................
هرگز کسی ندیده به عالم زن اینچنین
خون خوردن آنچنان و سخن گفتن اینچنین
در قصر ظالمان به تظلّم که دیده است
شیرآفرین زنی که کند شیون اینچنین
هرگونهاش پناه یتیمی دگر شدهست
آری بوَد کرامت آن دامن اینچنین
زندان به عطر نافله خود بهشت کرد
زینب چراغ نامه کند روشن اینچنین
پیش حسین اشک و به قصر یزید لعن
با دوست آنچنان و بَرِ دشمن اینچنین
در دشت بیند آن تن دور از سر آنچنان
بر نیزه خواند آن سر دور از تن اینچنین
آه، ای سر حسین! چو سر در پی توام
خورشید من! به شام مرو بی من اینچنین
از خون حجاب صورت خود کرده یا حسین
جز خواهرت که بوده به عفت زن این چنین؟
.......................
به کانال #رادیوشعروداستان بپیوندید:
@poemstoryradio
شنونده غزلی از #محمد_سعید_میرزایی باشید.
.......................
هرگز کسی ندیده به عالم زن اینچنین
خون خوردن آنچنان و سخن گفتن اینچنین
در قصر ظالمان به تظلّم که دیده است
شیرآفرین زنی که کند شیون اینچنین
هرگونهاش پناه یتیمی دگر شدهست
آری بوَد کرامت آن دامن اینچنین
زندان به عطر نافله خود بهشت کرد
زینب چراغ نامه کند روشن اینچنین
پیش حسین اشک و به قصر یزید لعن
با دوست آنچنان و بَرِ دشمن اینچنین
در دشت بیند آن تن دور از سر آنچنان
بر نیزه خواند آن سر دور از تن اینچنین
آه، ای سر حسین! چو سر در پی توام
خورشید من! به شام مرو بی من اینچنین
از خون حجاب صورت خود کرده یا حسین
جز خواهرت که بوده به عفت زن این چنین؟
.......................
به کانال #رادیوشعروداستان بپیوندید:
@poemstoryradio
🔻«اگر همیشه ببارند ابرهای جهان»
در سالروز وفاتِ شهادتگونِ #حضرت_زینب سلام الله علیها شعری میخوانید از #سعید_بیابانکی
▪️همین که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت
نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بیسر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت
جهان برای همیشه سیاه شد چون شب
ز چشمهای ترش هرچه داشت کوکب ریخت
چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غمدیده را لبالب ریخت
کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت
زبانههای کلامش به جان دمسردان
شرارهها شد و آتشنشانی از تب ریخت
اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمیرسند به آن اشکها که زینب ریخت
bit.do/ecCER
☑️ @ShahrestanAdab
در سالروز وفاتِ شهادتگونِ #حضرت_زینب سلام الله علیها شعری میخوانید از #سعید_بیابانکی
▪️همین که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت
هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت
نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بیسر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت
جهان برای همیشه سیاه شد چون شب
ز چشمهای ترش هرچه داشت کوکب ریخت
چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غمدیده را لبالب ریخت
کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت
زبانههای کلامش به جان دمسردان
شرارهها شد و آتشنشانی از تب ریخت
اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمیرسند به آن اشکها که زینب ریخت
bit.do/ecCER
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«زينب فرشته بود»
ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز وفات #حضرت_زینب سلام الله علیها شما را به خواندن شعری از حجت الاسلام شیخ #رضا_جعفری دعوت میکنیم
▪️زينب فرشته بود و پر خويش وا نكرد
اين كار را براى رضاى خدا نكرد
پر می گشود اگر،همه را باد برده بود
سيمرغ بود و جلوه بى انتها نكرد
اين كربلا چه بود كه جز اين مسافرت
او را ز جان عزيزتر خود جدا نكرد ؟
گيسوى آيه هاى نجيبى كه میوزيد
با معجر شكسته زينب چه ها نكرد
ياد رقيه حرف گلو گير زينب است
حرفى كه تار صوتى او خوب ادا نكرد
آرى غذا نداشت ولى در تمام راه
يكبار هم نماز شبش را قضا نكرد
بيگانه بر غريبى زينب سلام كرد
كارى كه هيچ رهگذر آشنا نكرد
bit.do/ecCHA
☑️ @ShahrestanAdab
ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز وفات #حضرت_زینب سلام الله علیها شما را به خواندن شعری از حجت الاسلام شیخ #رضا_جعفری دعوت میکنیم
▪️زينب فرشته بود و پر خويش وا نكرد
اين كار را براى رضاى خدا نكرد
پر می گشود اگر،همه را باد برده بود
سيمرغ بود و جلوه بى انتها نكرد
اين كربلا چه بود كه جز اين مسافرت
او را ز جان عزيزتر خود جدا نكرد ؟
گيسوى آيه هاى نجيبى كه میوزيد
با معجر شكسته زينب چه ها نكرد
ياد رقيه حرف گلو گير زينب است
حرفى كه تار صوتى او خوب ادا نكرد
آرى غذا نداشت ولى در تمام راه
يكبار هم نماز شبش را قضا نكرد
بيگانه بر غريبى زينب سلام كرد
كارى كه هيچ رهگذر آشنا نكرد
bit.do/ecCHA
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گرمی بازار عشق
(ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد #حضرت_زینب سلاماللهعلیها شعری از زندهیاد استاد #غلامرضا_شکوهی در مدح ایشان بخوانید)
▪️کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست؟
گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست
کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است
کشور قرآن مصون از همّت والای اوست
فاش گویم زینب است این پارۀ قلب بتول
زینب است این کآسمانها فرش زیر پای اوست
مریم و سارا و هاجر بر در دارالسرور
روز محشر هر سه تن محتاج یک ایمای اوست
زینبی را در فصاحت آنکه هنگام سخن
عالمی سوزان همه از نطق آتش زای اوست
کربلا دارد نوا هر لحظه از بهر حسین
چون نکو بینی نوای یاحسین از نای اوست
کوفه را ویرانه گر بینی و درهم ریخته
این ز تأثیر فغان و ناله و غوغای اوست
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن تبریک فرارسیدن سالروز میلاد #حضرت_زینب سلاماللهعلیها شعری از زندهیاد استاد #غلامرضا_شکوهی در مدح ایشان بخوانید)
▪️کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست؟
گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست
کیست این بانو که دین را او مسخّر کرده است
کشور قرآن مصون از همّت والای اوست
فاش گویم زینب است این پارۀ قلب بتول
زینب است این کآسمانها فرش زیر پای اوست
مریم و سارا و هاجر بر در دارالسرور
روز محشر هر سه تن محتاج یک ایمای اوست
زینبی را در فصاحت آنکه هنگام سخن
عالمی سوزان همه از نطق آتش زای اوست
کربلا دارد نوا هر لحظه از بهر حسین
چون نکو بینی نوای یاحسین از نای اوست
کوفه را ویرانه گر بینی و درهم ریخته
این ز تأثیر فغان و ناله و غوغای اوست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دختر تنهای خدا
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سالروز رحلت #حضرت_زینب سلاماللهعلیها تازهترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب را به مثنوی درخشانی از استاد #سیدعلی_موسوی_گرمارودی در ستایش این بزرگبانوی تاریخ اسلام اختصاص میدهیم)
▪️ای فلق عصمت و خورشید شرم
ای دل خورشید ز روی تو گرم
روشنی صبحی اگر در شبی
حیدر کراری اگر زینبی
ای ز تبار شرف و راستی
ای که شرف را ز خود آراستی
وامگذار لب تو راستی
گفتی و چون شعله به پا خاستی
بانگ رسای تو ستم سوز شد
کشته مظلوم تو، پیروز شد
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُود در بر دُخت علی؟
قامت تو قامت غم را شکست
دُخت علی را نتوان دست بست
ای دل دریا، دل دریای تو
عرش خدا منزل و ماوای تو
دختر تنهای خدا بر زمین
خواهر آزادی و فرزند دین
جسم تو از عشق مگر ساختند
کاین همه جان در ره تو باختند
آنچه تو کردی به صف کربلا
کردۀ مخلوق بود یا خدا؟
آن همه غم، آن همه اِستادگی
آن همه سُتواری و آزادگی
آن همه خون دیدن و چون گُل شدن
دشت خزان دیدن و بلبل شدن
دیدن خورشید ذبیح از قفا
باز ستادن چو فلک روی پا
جان تو گلخانۀ عشق و بلاست
جای چنان چون تو زنی، کربلاست
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرارسیدن سالروز رحلت #حضرت_زینب سلاماللهعلیها تازهترین مطلب ستون شعر سایت شهرستان ادب را به مثنوی درخشانی از استاد #سیدعلی_موسوی_گرمارودی در ستایش این بزرگبانوی تاریخ اسلام اختصاص میدهیم)
▪️ای فلق عصمت و خورشید شرم
ای دل خورشید ز روی تو گرم
روشنی صبحی اگر در شبی
حیدر کراری اگر زینبی
ای ز تبار شرف و راستی
ای که شرف را ز خود آراستی
وامگذار لب تو راستی
گفتی و چون شعله به پا خاستی
بانگ رسای تو ستم سوز شد
کشته مظلوم تو، پیروز شد
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُود در بر دُخت علی؟
قامت تو قامت غم را شکست
دُخت علی را نتوان دست بست
ای دل دریا، دل دریای تو
عرش خدا منزل و ماوای تو
دختر تنهای خدا بر زمین
خواهر آزادی و فرزند دین
جسم تو از عشق مگر ساختند
کاین همه جان در ره تو باختند
آنچه تو کردی به صف کربلا
کردۀ مخلوق بود یا خدا؟
آن همه غم، آن همه اِستادگی
آن همه سُتواری و آزادگی
آن همه خون دیدن و چون گُل شدن
دشت خزان دیدن و بلبل شدن
دیدن خورشید ذبیح از قفا
باز ستادن چو فلک روی پا
جان تو گلخانۀ عشق و بلاست
جای چنان چون تو زنی، کربلاست
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 اگر زینب نبود...
( #قادر_طهماسبی ،#فرید، از جمله شاعران بزرگ آیینی است که شعر معروف او برای #حضرت_زینب (س) سالهاست زبانزد است. گفتنیست فرید پیش از این در مصاحبۀ اختصاصیاش با شهرستان ادب درخصوص این شعر نیز توضیحاتی داده بود که میتوانید این گفتگو را آدرس زیر بخوانید.)
▪️سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا، مىماند اگر زینب نبود
چشمۀ فریاد مظلومیتِ لبتشنگان
در کویر تَفته جا مىماند، اگر زینب نبود...
ذوالجناح دادخواهى، بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها مىماند، اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها مىماند، اگر زینب نبود
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6036
☑️ @ShahrestanAdab
( #قادر_طهماسبی ،#فرید، از جمله شاعران بزرگ آیینی است که شعر معروف او برای #حضرت_زینب (س) سالهاست زبانزد است. گفتنیست فرید پیش از این در مصاحبۀ اختصاصیاش با شهرستان ادب درخصوص این شعر نیز توضیحاتی داده بود که میتوانید این گفتگو را آدرس زیر بخوانید.)
▪️سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابرى از ریا، مىماند اگر زینب نبود
چشمۀ فریاد مظلومیتِ لبتشنگان
در کویر تَفته جا مىماند، اگر زینب نبود...
ذوالجناح دادخواهى، بىسوار و بىلگام
در بیابانها رها مىماند، اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنهها مىماند، اگر زینب نبود
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6036
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زینت شیرخدا
(شعری از #قاسم_صرافان به مناسبت میلاد #حضرت_زینب سلاماللّهعلیها)
▪️«هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یاعلی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یاعلی!
ترکیبِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
آنقدر از زبانِ تو، حکمت شنیده است
تا با یقین، به وادی عصمت رسیده است...
یک شب رسید و سنگ صبورِ غم تو شد
او زینب تو، محرم تو، مرهم تو شد
بر دامن حسین و سرِ شانهٔ حسن
این است، راز زینت شیرخدا شدن
قانون عقل و عشق جهان را به هم زند
وقتی عقیلة العرب از عشق دم زند...»
🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #قاسم_صرافان به مناسبت میلاد #حضرت_زینب سلاماللّهعلیها)
▪️«هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به با شکوهی زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یاعلی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یاعلی!
ترکیبِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
آنقدر از زبانِ تو، حکمت شنیده است
تا با یقین، به وادی عصمت رسیده است...
یک شب رسید و سنگ صبورِ غم تو شد
او زینب تو، محرم تو، مرهم تو شد
بر دامن حسین و سرِ شانهٔ حسن
این است، راز زینت شیرخدا شدن
قانون عقل و عشق جهان را به هم زند
وقتی عقیلة العرب از عشق دم زند...»
🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻در مدارِ باوفایی
(شعری از کتاب #لحظه_های_بی_ملاحظه سرودۀ #مبین_اردستانی به مناسبت سالروز وفات #حضرت_زینب سلاماللهعلیها)
▪️بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
بارها تیرِ سهشعبه بر گلویت خون گریست
با علیاصغر در اوجی کبریایی زیستی
هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی
از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از کتاب #لحظه_های_بی_ملاحظه سرودۀ #مبین_اردستانی به مناسبت سالروز وفات #حضرت_زینب سلاماللهعلیها)
▪️بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جانِ عالَم خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
بارها تیرِ سهشعبه بر گلویت خون گریست
با علیاصغر در اوجی کبریایی زیستی
هرچه تشنه با حسینت سر بریدند از قفا
شُکر کردی دم به دم خونِ خدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی البلاءُ للولایی زیستی
از نیستان دور ماندی داغِ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش به جان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
نورِ چشمِ آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن، وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
☑️ @ShahrestanAdab
خود همه عشق بود و زیبا بود
مرحبا بر غمِ خجستهٔ تو
عشق هم ایستاد و قامت بست
با نمازِ شبِ نشستهٔ تو
عشق خود بارها در آن غوغا
جان گرفت از خروشِ خستهٔ تو
جان، چه جان؟ جرعهجرعه شد از دست
آه از آن کوچ دستهدستهٔ تو
اینک اینجا نزولِ عزّوجل
شاهدِ من: دلِ شکستهٔ تو
غیرتِ حیدریت خطبه و چیست
غربتش غیرِ دستِ بستهٔ تو؟
#سید_علی_لواسانی
تصویر: #حسن_روح_الامین
#حضرت_زینب
@salilavasanii
@shahrestanadab
مرحبا بر غمِ خجستهٔ تو
عشق هم ایستاد و قامت بست
با نمازِ شبِ نشستهٔ تو
عشق خود بارها در آن غوغا
جان گرفت از خروشِ خستهٔ تو
جان، چه جان؟ جرعهجرعه شد از دست
آه از آن کوچ دستهدستهٔ تو
اینک اینجا نزولِ عزّوجل
شاهدِ من: دلِ شکستهٔ تو
غیرتِ حیدریت خطبه و چیست
غربتش غیرِ دستِ بستهٔ تو؟
#سید_علی_لواسانی
تصویر: #حسن_روح_الامین
#حضرت_زینب
@salilavasanii
@shahrestanadab
بر قرار و در مدار باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشق حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جان عالم، خود پرستاری کنی
دور او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
غیر زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی، البلاءُ للولایی زیستی
نور چشم آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
#حضرت_زینب
#مبین_اردستانی
#لحظههای_بیملاحظه
@mobinardestani
@shahrestanadab
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس، با عشق حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از جان عالم، خود پرستاری کنی
دور او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
غیر زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلییی زیستی
نذرِ شکرِ بیشکایت بر درِ تسلیمِ محض
سر نهادی، البلاءُ للولایی زیستی
نور چشم آفرینش هم تو بودی از ازل
تا ابد بَدرُالدُّجا شمسُالضُّحایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
#حضرت_زینب
#مبین_اردستانی
#لحظههای_بیملاحظه
@mobinardestani
@shahrestanadab