شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
🔻مجموعه‌داستانِ #ویلای_کاکایی_ها با انتخاب #محمدرضا_بایرامی منتشر شد
داستان‌های برگزیده‌شده‌ی ده نویسنده برای محیط زیست در فراخوان #باغ_ملی شهرستان ادب

▪️مجموعه داستان «ویلای کاکاییها» در واکنش به مشکلات و مخاطرات محیط زیستی در انتشارات «شهرستان ادب» منتشر شد. داستان‌های این مجموعه را محمدرضا بایرامی داستان‌نویس مشهور و برگزیده جایزه جلال گزینش کرده است. فراخوان نگارش داستان‌های محیط زیستی با عنوان «باغ ملی» در اسفند 1395 منتشر شد و «ویلای کاکاییها» محصول این فراخوان است.

در این مجموعه ده داستان کوتاه گردآوری شده است: «ویلای کاکاییها» نوشته مصطفی مردانی، «بار» نوشته علی‌الله سلیمی، «من درنای سیبری را خورده‌ام» نوشته فرناز شهیدثالث، «نفرین قنات حاج میرزا» نوشته مهدی کفاش، «مالکین اصلی» نوشته معصومه میرابوطالبی، «هوایی که در آن نفس می‌کشم» نوشته سیدمحمد قارونی، «ماه خواهر ندارد» نوشته مرتضی فرجی، «خشک و خالی» نوشته محمد سرابی، «نخل‌ها ایستاده می‌میرند» نوشته ناهید قادری و «اگر باران نبارد؟ اگر باران ببارد؟» نوشته صبا چزانی.

در بخشی از داستان «من درنای سیبری را خورده‌ام» می‌خوانیم: «دست‌هایم را که زیر برف سفید شده بود، از هم باز کردم. شدم یک دُرنای بزرگ. گفتم: "درنای سیبری رو خوردم." بابا خندید ولی اشکش هم راه افتاد. گفت: "فقط همین یکی مونده بود. چطور دلت اومد؟" جوابی نداشتم. دلم فروریخت...»

گفتنی است فراخوان باغ ملی با محوریت «بحران‌های زیست‌محیطی» از جمله بیابان‌زدایی، رشد بی‌رویه کلان‌شهرها، و نابودی جنگل‌های ساحلی چندی پیش از سوی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب منتشر شد. بخش ویژه، با عنوان «حفظ محیط زیست در ایام نوروزی»، نیز برای داستان‌هایی بود که نوروز را بستر اصلی روایت خویش انتخاب کنند. پس از انتشار فراخوان در اواخر اسفند سال گذشته، مسابقه با استقبال نویسندگان سراسر کشور مواجه شد و در این میان، 128 داستان کوتاه به دبیرخانه مسابقه «باغ ملی» رسید. 36 داستان پس از داوری اولیه به مرحله نهایی راه پیدا کردند. استاد محمدرضا بایرامی، که به عنوان داور این مرحله در نظر گرفته شده بود، در پایان 10 داستان را به عنوان آثار نهایی برگزید که همگی در کتاب حاضر منتشر شده‌اند.

همچنین این کتاب پنجمین مجموعه از مجموعه‌داستان‌های گروهیِ «قصه زمانه» شهرستان ادب است. «عطر عربی»، «کجا بودی الیاس؟»، «می‌خواهد چشمانش باز باشند» و «پاییز آمریکایی» عنوان دیگر کتاب‌های این مجموعه با موضوع مسائل اجتماعی هستند.

goo.gl/7ufy9S


☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان #خلیج_فارس ، قطعه‌ای از پازل هویت ایرانیان»
تازه‌ترین فراخوان شهرستان ادب در حوزۀ «داستان کوتاه» منتشر شد



موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برای زنده نگه داشتن نام خلیج فارس و یافتن استعدادهای جوان و توانا، فراخوان مسابقه خلیج فارس را منتشر کرد.


برای این فراخوان که عنوان «خلیج فارس، قطعه ای از پازل هویت ایرانیان» را دارد، پنج محور اصلی به عنوان سرفصل های اصلی «نسبت خلیج فارس با ایران» انتخاب و به نویسندگان پیشنهاد می شود:

1. نسبت زندگی ایرانیان با خلیج فارس

2. نسبت خلیج فارس با اقالیم ایران زمین

3. جایگاه خلیج فارس در هویت ملی ایرانیان

4. نقش تاریخی خلیج فارس در ارتباطات بین المللی ایران با شرق و غرب

5. اهمیت خلیج فارس برای مردمان جنوب (اقتصادی؛ اجتماعی؛ فرهنگی و ... )


ده داستان برگزیده در قالب یک مجموعه‌داستان منتشر و به نویسندگان برتر یک عدد سکۀ نیم‌بهار آزادی اهدا خواهدشد.

نویسندگان محترم تا پایان دهه فجر (22 بهمن) سال 1396 فرصت دارند، داستان‌های خود را از طریق سایت شهرستان ادب به دبیرخانۀ مسابقه بهسایت شهرستان ادب بفرستند.

پیش از این نیز، موسسه شهرستان ادب در واکنش به مشکلات و مخاطرات محیط زیستی کتاب #ویلای_کاکایی_ها را پس از فراخوان #باغ_ملی در قالب مجموعه‌ی #قصه_ی_زمانه ، و با گزینش #محمدرضا_بایرامی داستان‌نویس برگزیده‌ی #جایزه_ی_جلال_آل_احمدر، به چاپ رسانده بود. از آخرین کتاب‌های مجموعه‌ی قصه‌ی زمانه می‌توان به #کجا_بودی_الیاس به انتخاب #مجید_قیصری و #عطر_عربی به انتخاب مرحوم #فیروز_زنوزی_جلالی اشاره کرد.

صفحه ثبت نام

shahrestanadab.com/مسابقه-داستان-نویسی-خلیج-فارس


☑️ @ShahrestanAdab
آیین رونمایی از کتاب #ویلای_کاکایی_ها
ده #داستان از برگزیدگان مسابقه داستان نویسی محیط زیستی باغ ملی

پنج شنبه 17 اسفند
ساعت 17/30
فرهنگسرای ارسباران

@ShahrestanAdabPub
شهرستان ادب
Photo
🔻نفرین قنات حاج میرزا میر
(این‌روزها که همه‌جا صحبت از سیل و مسئله آب است، مجموعه داستان گروهی #ویلای_کاکایی_ها بیش‌تر از قبل خواندنی شده است. مخصوصا داستانی که آقای #مهدی_کفاش در این مجموعه نوشته‌اند و اختصاصا درباره همین موضوع است. تازه‌ترین مطلب ستون داستان سایت شهرستان ادب را به این داستان خواندنی اختصاص می‌دهیم)

▪️«...نماز صبح که تمام شده‌بود یکی از خدام حرم رفته‌بود پشت بلندگو و از کسانی که ماشین‌شان را در رودخانه گذاشته‎بودند؛ خواهش کرده‎بود که ماشین‎ها را به سرعت از مسیر رودخانه خارج کنند. گفته‎بود بارندگی زیاد است و احتمال سیل وجود دارد. همه به هم نگاه کرده‎بودند اما رودخانه قم با آن دیوارهای بلند و کف آسفالت همیشه خشکش را نمی‎توانستند با آب خروشان و سیل تصور کنند. تا اینکه پیرمردی بلند شده‎بود و گفته بود: «خدا رحمت کند آقا مرعشی نجفی را. یادش بخیر یکبار توی مسجد امام حسن عسکری علیه‌السلام نماز خواند تا آب رودخانه قم که طغیان کرده‎بود، وارد شهر نشود. هرچه کیسه سنگ و شن می‎گذاشتند لب رودخانه، آب بالاتر می‎آمد. جماعت تا این حرف پیرمرد را شنیدند همه انگار یاد چیزی افتاده باشند بلند شدند و آرام راه افتادند به سمت در خروجی شبستان. ناگهان مردی بلند شد و به سمت در شبستان دوید. جمعیت انگار دنبال بهانه‎ای برای شروع مسابقه باشند به سمت در دویدند...»

متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10404

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻پرونده‌کتاب «ویلای کاکاییها» در سایت شهرستان ادب گشوده شد

▪️مجموعه‌داستان #ویلای_کاکایی_ها، که به موضوعات و مباحث مرتبط با محیط زیست می‌پردازد، در سال ۱۳۹۶ توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد. این مجموعه، پنجمین مجموعۀ «قصۀ زمانه» از انتشارات شهرستان ادب و شامل ده داستان کوتاه به انتخاب #محمدرضا_بایرامی است که در ۱۱۱ صفحه منتشر شده و روانۀ بازار کتاب شده است. نویسندگان این مجموعه در خلال داستان‌های خواندنی آن، به مسائل و مشکلات متعدد زیست‌محیطی در میدان‌های مختلف و جغرافیاهای گوناگون می‌پردازند؛ مباحث مرتبط با آب، تخریب جنگل‌ها، ساخت‌وسازهای غیرمجاز، رهاسازی زباله‌ها در طبیعت، انقراض گونه‌ها، آلودگی‌ها و دیگر مسائل پیرامون محیط زیست، درون‌مایۀ اصلی این داستان‌هاست.

گفتنی‎ست داستان‌های منتخب «ویلای کاکاییها» از میان تعداد زیادی از داستان‌ها که به دفتر گروه داستان مؤسسۀ فرهنگی هنری شهرستان ادب، تحت عنوان فراخوان داستان کوتاه «باغ ملی»، ارسال شده‌اند توسط استاد محمدرضا بایرامی انتخاب شده است. این فراخوان در ۲۸ اسفند سال ۹۵ منتشر شد و در ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ برگزیدگان خود را شناخت. داستان‎های برگزیده و نویسندگان این مجموعه عبارت‎اند از: «ویلای کاکاییها» نوشتۀ #مصطفی_مردانی/ «بار» نوشتۀ #علی_الله_سلیمی/ «من درنای سیبری را خورده‌ام» نوشتۀ #فرناز_شهیدثالث/ «نفرین قنات حاج میرزا» نوشتۀ #مهدی_کفاش/ «مالکین اصلی» نوشتۀ #معصومه_میرابوطالبی/ «هوایی که در آن نفس می‌کشم» نوشتۀ #سیدمحمد_قارونی/ «ماه خواهر ندارد» نوشتۀ #مرتضی_فرجی/ «خشک و خالی» نوشتۀ #محمد_سرابی/ «نخل‌ها ایستاده می‌میرند» نوشتۀ #ناهید_قادری/ «اگر باران نبارد؟ اگر باران ببارد؟» نوشتۀ #صبا_چزانی.

در شانزدهمین پرونده‌کتاب سایت شهرستان ادب به سراغ این مجموعه‌داستان گروهی می‌رویم تا به این بهانه، با دقت بیشتری به مسئلۀ محیط زیست بپردازیم.

شما می‌توانید برای مطالعۀ این پرونده‌کتاب به صفحۀ اختصاصی آن در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 پرونده‌کتاب ویلای کاکاییها

☑️ @ShahrestanAdab
🔻مادر فراموش‌شده | یادداشت #محسن_حسن_نژاد بر «ویلای کاکاییها»
(در پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها)

▪️«روزگاری است که از مواجهۀ ما ایرانیان با تکنولوژی‌های نوظهور آن‌دیگری‌خوانده یا به عبارت مرسوم و رایج، غرب می‌گذرد. برای خیلی از جوانان ایرانی معاصر تاحدزیادی یادآوری مفهوم غرب، با تداعی تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته ملازم است. ما ایرانیان مغرب‌زمین را به‌مثابه پدیداری تکنولوژیک درک کرده‌ایم. برای ما ایرانیان، در بسیاری از موارد، غرب به‌مثابه تاریخی نمایان شده است که غایت آن، امر تکنولوژیک تصویر می‌شود. اما علی‌رغم مواجهۀ ما با تکنولوژی در ساحات خرد، ما از درک آن تاحدزیادی ناتوان بوده‌ایم. من در این سطور به دنبال تقریری خام و مبناگرایانه از امر تکنولوژیک نیستم و از اساس مخالف آن هستم. بااین‌حال، ما نتوانستیم زمینه و زمانۀ تاریخی‌ را که تکنولوژی در آن ظهور کرده است، عمیقاً درک کنیم. ما از درک عقلانیت حاکم بر جوامع تکنیکی ناتوان بوده‌ایم. شاید بتوان ریشۀ عقب‌ماندگی تکنولوژیک ما را نیز در همین امر جست‌وجو کرد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻جنگی در راه است... | یادداشت #سحر_حسینی_مقدم بر «ویلای کاکاییها»
(در پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها)

▪️«رابطۀ انسان با طبیعت به درازای حضور بشر بر کرۀ خاکی است؛ آن‌جا که در زمین سر می‌چرخاند و ابزارش را با تغییر در شرایط طبیعی می‌سازد. هرچه پیش می‌رود، بیشتر با طبیعت عجین می‌شود و آن را برای زندگی‌اش مناسب‌سازی می‌کند تا می‌رسد به انقلاب صنعتی و پیشرفت تکنولوژی. در این دوره دیگر هم‌زیستی با طبیعت کفاف نیازهایی که ساختار اقتصادی معرفی می‌کند، نمی‌دهد و هجمه علیه آن شروع می‌شود. هابرماس رابطه میان جهان حیاتی با جهان اجتماعی را استعماری می‌داند؛ در این رابطه و کنش، استعمار جهان طبیعی شدت می‌گیرد. اینک عرصه بر جهان حیاتی تنگ شده است، انسان خود را به تجاهل زده و نمی‌بیند که هر ضربه‌ای که به جهان طبیعی بزند، بر پیکرۀ ساختار اجتماعی برمی‌گردد.

مجموعه‌داستان ویلای کاکاییها از این جهت بسیار ارزشمند است که ارتباط کنشی نامتوازن میان جهان حیاتی و جهان اجتماعی را به‌خوبی نشان می‌دهد...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻فاجعۀ ندیدن کاکاییها | یادداشت #محمدقائم_خانی بر «ویلای کاکاییها»
(در پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها)

▪️«رمان و داستان کوتاه، در شرایطی زاده شد که واقعیت خودش را بر حقیقت و هدف زندگی تحمیل کرد. حتی پس از افول رئالیسم و سربرآوردن دیگر مکاتب، هنوز هم این واقعیت بود که نحوۀ شکل‌گیری داستان را به نویسنده تحمیل می‌کرد. همیشه واقعیت (یا واقعیات)ی وجود داشت که نویسنده به آن واکنش نشان می‌داد. در شدیدترین حالت، که برخی داستان را از اساس شورش علیه واقعیت تعریف می‌کردند، ابتدا باید واقعیتی موجود می‌بود تا نویسنده واکنشی به آن نشان بدهد. داستان‌نویسان ایران اما هیچ‌گاه این‌گونه زیر فشار واقعیت قرار نگرفتند و مطلق‌العنان بودن آن را به رسمیت نشناختند. هرچند این ویژگی به ما امکان داد تا مسیرهایی خاص خودمان را بیازماییم، اما درمجموع داستان‌های ما را تنک و کم‌مایه کرد و قدرت روایت را از ما گرفت...»

🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خرده‌نگاهی به داستان کوتاه از دریچۀ ویلای کاکاییها
(تازه‌ترین مطلب پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها اختصاص دارد به یادداشتی از #محمد_شمس_الدینی. این یادداشت را با هم می‌خوانیم.)

▪️ «... محیط زیست، موضوعی اساسی و مغفول در هنر ایرانی است. «ویلای کاکاییها» یکی از تلاش‌های نخستینی است که در جهت ورود به موضوع مهم مسائل اقلیمی و محیط زیست، صورت گرفته است. مجموعۀ ده داستان کوتاه از ده نویسندۀ جوان که البته به در دسترس‌ترین لایۀ مسائل محیط زیست پرداخته است. تجاوزات انسانی در محیط زیست مانند ویلاسازی مفرط، تخلیۀ نخاله‌ها در طبیعت، حفر غیرقانونی چاه آب، انقراض برخی گونه‌های حیوانی، شهری‌سازی و روستازدایی، تغییرات اقلیمی مانند خشک شدن تالاب‌ها و آلودگی هوا و تصرفاتی ولایی در خلقت مانند نماز استسقا، دست‌مایۀ ده داستانی شده‌اند که نمایان تلاش نویسندگان این داستان‌ها شده است...»

🔗 ادامۀ این مطلب را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻من درنای سیبری را خورده‌ام | داستانی از کتاب ویلای کاکاییها نوشته #فرناز_شهیدثالث
(پرونده‌کتاب #ویلای_کاکایی_ها)

«اگر بابا آن روز زیادی هول نشده بود، اگر برف و كولاك آن‌قدر زود و پیش‌بینی نشده به راه نمی‌زد، اگر من درنای سیبری را نخورده بودم، حالا همه چیز یك جور دیگر بود. حتماً امروز هر كدام از ما آدم‌های دیگری بودیم و داستان من داستان دیگری می‌بود. اینكه می‌گویم همة ما، یعنی هم خودم و بقیة كسانی را كه در این داستان نقشی دارند حساب كرده‌ام و هم شمایی را كه همین حالا این داستان را دست گرفته‌اید و می‌خوانید. شك نكنید كه دنیای شما هم دنیای دیگری می‌شد. دنیایی كه در آن هنوز درناهایی سفید از سرمای استخوان‌سوز زمستان سیبری سر به راهِ سرزمینی گرمتر می‌گذاشتند و مدتی در همین تالاب‌های شمالی خودمان می‌چرخیدند. تالاب‌هایی كه روزگاری كشیم‌ها و آبچلیك‌ها و باكلان‌ها در آن می‌گشتند و سر زیر آب می‌كردند و آن‌قدر ماهی می‌گرفتند تا سیر شوند...»

🔗 متن کامل این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab