شهرستان ادب
1.42K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
شهرستان ادب
Photo
🔻پرونده پرتره #محمود_دولت_آبادی در سایت شهرستان ادب منتشر شد

▪️همزمان با دهم مردادماه، سالروز تولد نویسنده بزرگ هم‌روزگارمان استاد محمود دولتآبادی، جدیدترین پرونده پرتره سایت شهرستان ادب، به این چهره ارزشمند ادبیات داستانی ایرانی اختصاص پیدا می‌کند. در «پرونده پرتره محمود دولتآبادی» سایت شهرستان ادب، یادداشت‌ها و مقالاتی چون «ریشه‌های نثر دولتآبادی» (به قلم دکتر #کاظم_دامغانی_ثانی)، «عیّار بی‎قرار، درنگی در شخصیت و قیام "گل‎محمد" در رمان کلیدر» (به قلم #مجید_اسطیری)، «روشنفکران، مانده بر دوراهی تمتع و رهایی، شانه به شانه تا سوژه ایرانی» و «در آرزوی نوبل خیالی» (به قلم #محمدقائم_خانی) منتشر شده است.

همچنین این پرونده یادداشت‌های دیگر و بخشی از اخبار مهم مربوط به محمود دولتآبادی منتشر شده است.

گفتنی‌ست پیش از پرونده پرتره نویسندگانی چون «گابریل گارسیا مارکز»، «نادر ابراهیمی»، «امیر حسین فردی» و... در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود.

برای مطالعه مطالب این پرونده به صفحۀ ویژه محمود دولتآبادی در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
🔗 shahrestanadab.com/محمود-دولت-آبادی

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻در انتظار نوبل خیالی
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی - در زادروز #محمود_دولت_آبادی)

▪️«...قدرت جادویی رمان‌های دولتآبادی در "زبان" سخته و رنگارنگ آن‌هاست. زبانی که به نهری زلال و شفاف ماند که از کوه‌های بلند شعر خراسان، سرچشمه گرفته و در دامنۀ ادبیات داستانی، روان است. تعبیرات تازه، تفسیرهای یکتا، ترکیبات بدیع، لغات بکر، لحن روستایی و اصالتی که در زبان خاص سبزواریان نهفته است، به نثر او قدرتی فوق روایت‌های عادی داستان‌های مدرن فارسی بخشیده و کام خوانندگان را به مضامین نو و ترکیب‌های تازه میهمان می‌کند. همین شیرینی و اصالت زبان اوست که باعث می‌شود مخاطب ایرانی، رمان‌هایش را دوست داشته باشد و از آنان استقبال کند. رنگی که نوشتۀ او از موسیقی و خیال‌انگیزی شعر دارد، هر صفحۀ مخاطب را بیش از صفحات پیش، به ژرفای متن کشانده و با عجایب بیشتری در زبان قدرت‌مند فارسی مواجه می‌کند. همین قدرت خارق‌العادۀ نثر اوست که دل‌های هواداران را مشتاق اهدای جایزۀ نوبل می‌کند و خیال برنشستن یک نویسندۀ ایرانی را بر چنین جایگاهی به ذهن ایشان می‌اندازد؛ اما مخاطبان به این مسأله، توجه نمی‌کنند که همین زبان، پاشنۀ آشیل رمان‌های او نیز هست...»

ادامۀ یادداشت محمدقائم خانی در زادروز محمود دولتآبادی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9297

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻جلوۀ جمیل هنر
(در ادامه‌ی پرونده‌پرتره‌ی #محمود_دولت_آبادی که همزمان با زادروز او در سایت شهرستان ادب گشوده شد، شعری می‌خوانیم از استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی که به این نویسنده‌ی معاصر، تقدیم شده است)

▪️«...بونصر
از دَر درآمد و نگهی کرد.
با جامه‌های ژنده و پُوزارِ پینه‌دار
بی‌اعتنا به صدرنشینان بارگاه
بی‌اعتنا به جمع امیران بزمِ شاه
در صدرِ صدرِ مجلس شاهانه جاگرفت.

چنگی برون گرفت ز دستار
خیره درو، سراسر حضّار،
در پرده‌ای نواخت که یک‌یک
با قاه‌قاهِ خنده و شادی
در رقص و پایکوبی و فریاد آمدند
چندان که های‌وهویِ حریفان
همچون طنین تندر، اندر فضا گرفت...»

متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9326

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻جادوی «نثرهای شعرشده» #محمود_دولت_آبادی در کلیدر
(ویژه پرونده پرتره محمود دولتآبادی، هشتمین صفحه از ستون #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب را در رمان #کلیدر بخوانید)

▪️«...گل‌محمد را با جهن خان سردار وعدۂ دیداری است؛ ځلف وعده کند؟ گل‌محمد را دشمنان به تبانی پنجه در پنجه دامی پرداخته اند؛ گام در دام حیلت دشمنان ننهد؟
گل‌محمد را به جشن و شام و شرنگ خوانده‌اند؛ در جشن و شام و شرنگ نباشد؟
گل‌محمد را به نان و نمک؛ ... واپس زند حریم و دست و نان و نمک را؟

- "گسترده‌اند نطع پیش قدم‌هایت، پیشواز سرت! آخر کدام سر، با چشم باز، پا می‌کشد به میهمانی خونین؟ نه سفره است. که نطع است گستریده به ایوان. خون، بوی خشک خون! نان نیست آنچه هست به سفره، زهر است و خنجر است و دروغ است. خون! سرمی‌دهی به پای دروغ و فریب! کم بوده است به دوران، این‌گونه سر به باد سپردن؟!"
- "من را به نان و نمک خوانده‌اند، من را به جشن و شام و شرنگ!"
- "کم بوده است به دوران، کز خون میهمان، خونین شده است سفره نان و نمک؛ سفره دعوت؟ کم دیده‌ایم که خونین شده است سفره شام و شرنگ و شب، با خون میهمان؟!"

- "نه! بسیار بوده است؛ بسیار دیده‌ایم!"
- "دشمن، دشمن، دشمن. این جشن را، این شام را شگون شاید سفره نباشد!"
- "این هم محال نیست؛ این هم محال نیست!"

- هم‌دست می‌شوند و یکسر، این قوم، این قماش خلایق. یک‌رویه نیستند اگر هیچ‌گاه، هم‌دست بوده‌اند همیشه در کار کشتن و بستن. همدست در جنایت و ...
- "با دشمنان مجال فراغت مجوی؛ که می‌جویی!"...»

ادامۀ این صفحۀ خوب از رمان کلیدر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9347

☑️ @ShahrestanAdab
🔻فرزند شایستۀ ایران
(پروندۀ #برای_سپهبد_سلیمانی را با یادداشتی از نویسندۀ معاصر، #محمود_دولت_آبادی در سوگ این سردار شهید به‌روز می‌کنیم)

▪️«به پا گر خَلَد خاری آسان برآید-
چه سازم به خاری که در دل نشیند!
از لحظه‌ای که خبر فاجعۀ ترور سردار قاسم سلیمانی را شنیدم، مفهوم این عبارات بالا ذهنم را رها نمی‌کند: چه سازم به خاری که در دل نشیند؟ و از خود می پرسم آیا این است سرنوشت همه فرزندان شایستۀ این آب و خاک، با هر اندیشه و هرگرایشی؟ انهدام؟

باری... ایران بار دیگر یکی از فرزندان شایستۀ خود را با دریغ تمام، از دست داد. شخصیتی که سدی سترگ در برابر خون‌آشامان داعش برآورد و مرزهای کشور ما را از نکبت حضور آنان ایمن داشت. من نیز در اندوه عمیق از دست دادن آن انسانی که شخصاً دورادور دوست می‌داشتمش، سوگوارم».

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻نامۀ «علی‌اصغر عزتی‌پاک» به «محمود دولتآبادی»
(در نخستین روزهای اعلام خبر شهادت سپهبد قاسم سلیمانی محمود دولتآبادی نویسنده سرشناس کشورمان یادداشتی در رثای این شهید بزرگ نگاشت. این یادداشت را که تحسین بسیاری از دوست‌داران ادبیات را در پی داشت پیش از این در پروندۀ #برای_سپهبد_سلیمانی با عنوان «فرزند شایسته ایران» منتشر کرده بودیم.

پیروی این یادداشت، امروز #علی_اصغر_عزتی_پاک مدیر مدرسه رمان و دفتر داستان شهرستان ادب نامه‌ای را خطاب به جناب دولتآبادی منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانیم)

▪️جناب آقای #محمود_دولت_آبادی، نویسنده‌ی ارجمند، سلام بر شما!

این روزها، روزهای سرنوشت‌سازی است برای میهن ما ایران. در این میان جنابعالی، به اقتضای عشقی که به این سرزمین، و اهتمامی که برای تمامیت ارضی کشورمان دارید، و آن‌ها را در ادای احترام به سردار شهید قاسم سلیمانی ابراز کرده‌اید، مورد شماتت گروهی از مخاطبان آثارتان قرار گرفته‌اید. اما جناب نویسنده، شما مخاطبان انبوهی هم داشته‌اید در تمام این سال‌ها که به دلیل اختلاف نظرهایی شاید جزئی، و یا به هر دلیل دیگر، چندان خود را به شما نشناسانده‌اند. این گروه همچنین هیچ‌گاه به دلیل اختلاف دیدگاه جایگاه و شأن ادبی جنابعالی را، و خدمتی که به ادبیات داستانی ایران کرده‌اید، انکار نکرده و ناچیز نشمرده‌اند. آن‌ها پذیرفتند تفاوت منظرها را و محترم داشتند تلاش‌های ارجمند شما را. کتاب‌های‌تان را خواندند و لذت بردند از خلق آن‌همه عشق و مهر به انسان. و این حق بود، هست و خواهد بود. شما به دلیل آثار پرارج‌تان، هنرتان، و شخصیت متین و صبورتان، لایق این احترام و بزرگداشت هستید. آقای محمود دولتآبادی عزیز، مطمئن باشید این حرف‌ها برای امروز و برآمده از شرایط حاضر نیست. شاهد این ادّعا برای اینجانب مصاحبه‌ای است که چندین سال پیش با نشریه‌ی پنجره کردم، و در برابر سوال امید مهدی‌نژاد که پرسید: «محمود دولتآبادی؟» گفتم: «نویسنده‌ی بزرگ!» و شاهدم عکسی است از جنابعالی که بر سرِ دیوار محل کارم نصب شده!
آرزویم سلامتی و عمر باعزّت برای شماست.

والسلام
علی‌اصغر عزتی پاک

☑️ @ShahrestanAdab
🔻سرخ‌نگار سبزوار | پی‌جویی ردپای ستیهندگی و ستیزندگی در آثار #محمود_دولت_آبادی
(به قلم دکتر #حامد_صلاحی در زادروز این نویسندۀ معاصر)

▪️«محمود دولتآبادی نویسنده‌ای است "مردمی" و برخاسته از توده مردم و نگاشته‌های نگارینش رویه و سویه اجتماعی دارند؛ اما آیا این آثار از طعم و لون سیاسی هم برخوردار و بهره‌مندند؟
سرمان فرومی‌افتد وقتی برمی‌خوریم به یکی "از رمان‌های رئالیستی- جامعه‌گرای سیاسی و تاریخی با گرایش گاهگاهِ سوسیالیستی" (تسلیمی، ۱۳۹۳: ۱۳۷) و تازه جز کلیدر مواجهیم با جای خالی سلوچ، آوسنه‌ باباسبحان، با شبیرو، گاواره‌بان، عقیل‌عقیل، ققنوس، لایه‌های بیابانی، هجرت سلیمان و ... . به قول زنده‌نام نادر ابراهیمی:
"محمود دولتآبادی در مجموعه آثارش نویسنده‌ای است که با یکدندگی در اندیشه دردهای مردم است و فقر و استثمار و ستم زمین‌داران و مالکان و ستم‌دیدگان بی‌حدوحساب طبقات مستضعف." (ابراهیمی، ۱۳۶۹: ۶۹)...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab