به چشم خواهد و گيرد ثواب از دستش
خوش آن خمار كه گيرد شراب از دستش

به دست پينه و بر دوش زخم دارد مرد
كسى ست مرد كه ريزد ثواب از دستش

كسى ست اهل عبادت كه تير از پايش...
كسى ست اهل كرم كه ركاب از دستش...

كسى ست اهل قضا و كسى ست اهل قدر
كه حرف مى شنود آفتاب از دستش

نخورده چاه فقط شور اشك مولا را
كه خورده نان و نمك، آسياب از دستش

هميشه هست "يد الله فوق أيديهم"
چه آيه ها كه نخوانده كتاب از دستش

مگر به كار تو هم مثل ما گره افتاد؟
بگو چه مى خواهى اى طناب! از دستش

به ذوالفقار اگر رو زند به جلوه قهر
امان ندارد حتى عذاب از دستش

على ست رحمت كرار و در نخواهد رفت
به روز حشر، حساب و كتاب از دستش

...

فرات! بعدِ پدر مى شود پسر ساقى
بيار كاسه و بردار آب از دستش

#سيد_محمدجواد_ميرصفى
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم

@aftab_gardanha

https://www.aparat.com/v/0SsFT
—----------------------
✅به کانال #شهرستان_ادب بپیوندید.
@shahrestanAdab

چون کوه روی حرف خودم ایستاده ام
کوهی که ایستاده به جایی نمی رسد

#حسین_طاهری
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@aftab_gardanha

تا جای غدیر در مناسک خالی ست
حجّ است که از سلوک و سالک خالی ست

این لشکر حاجیان پر از اشعری است
صفّین رسید و جای مالک خالی ست

#محسن_نورپور
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@aftab_gardanha

#ویژه_نامه_عاشورایی

سر زينب شکست آرى، ولى تاج سرش هرگز
نيفتاد از سر ناموس عالم معجرش هرگز

نه از خاکى شدن ها و نه از آتش گرفتن ها
نه! از اين ها نمى ترسيد مثل مادرش هرگز

کنيز زينب و زهراست وقتى مام اين ميهن
نگردد سايه ى خاتون کم از روى سرش هرگز

زليخاى هوس! دارى به دنبال چه مى گردى؟
که اينجا نگذرد طاووس از بال و پرش هرگز

سر بى شور و ناسازى که اهل پرده پوشى نيست
نمى پيچد نواى عشق در گوش کرش هرگز

حباب از تور بيرون مى کشد صياد بى غيرت
صدف آسان نخواهد کند دل از گوهرش هرگز

چنان از عشق داريم آتشى پر شعله در سينه
که خاموشى نمى گيرد تب خاکسترش هرگز

اگر نقشى بماند بر زمين خون شهيدان ست
که از خاطر نخواهد رفت رنگ جوهرش هرگز

#سید_محمدجواد_میرصفی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@aftab_gardanha

واحد
هیئت انصار الحسین اصفهان

با نوای: #محمد_یزدخواستی
شعر: #رضا_سهرابی
#دوره_سوم_آفتابگردانها

@aftab_gardanha

برای غربت #حضرت_مسلم

نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیده‌ای به سرانجام ماجرا مسلم

علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشسته‌ای به امید وفا چرا مسلم؟

نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند
دوباره یک نفری موقع عشا مسلم

دو چشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم

ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بی‌حیا مسلم

شب نجات تو از دست شبه مردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم

نمانده راهی و تو بی‌پناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم

رسیده‌ای به سرانجام و حیله‌ی کوفی
ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم

اگر چه از سر دارالعماره می‌اُفتی
سرت نمی‌رود اما به نیزه‌ها مسلم

هزار شکر خدا را دگر نمی‌ماند
تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم

ولی قرار شده تشنه‌لب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم

#مجتبی_خرسندی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_Gardanha