🔻«باز آمد نوروز مهِ دلبر و ساغر»
یکی از سرودههای زیبای #نیما_یوشیج که تمام قد به سبک خراسانیست و باستانگرایی و زبان آرکائیک او را به نمایش میگذارد، قصیدهای مدحیه و بهاریهای باطراوت در ثنا و ستایش امیرالمؤمنین، علی علیه السلام است. این چکامه، ۵۴ بیت دارد که شاعر در انتها و مقطع آن؛ خود به وزن و شاعری که ازین وزن، پیش ازو سود برده، اشاره کرده است:
این شعر بر آن وزن نمودم که نموده است
قاآنی و پندار نه جز او کس دیگر:
«ماه رمضان آمد، ای ترک سمن بر
برخیز و مرا خرقه و سجاده بیاور»
در ادامه پرونده #بهاریه سایت شهرستان ادب و با نزدیک شدن به روز میلاد #امام_علی (علیه السلام) این قصیده را با هم میخوانیم:
▪️باز آمد نوروز مهِ دلبر و ساغر
زان گشت همه باغ، پر از ساغر و دلبر
بس گل شکفیده است ز هر جانبِ بُستان
بس غنچه دمیده است به هر گوشه به ره بر
آن ماند زلفینش به آن شوخِ دلآرا
این ماند بالاش به آن یارکِ لاغر
خیری همه خون میچکد از جای به جایش
از بس که نشسته است بر لالۀ احمر
گردیده فرو بندم، در دل گذرندم
ور زان که گشایم، به در آیندم در سر
لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش
سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر
گر کرد هزیمت ز بهار، آیتِ سرمد
نشکفت مگر دیدش در عدّت و برشکر
بنهاد همه آلت و هر ساز که بودش
در تاخت سوی دیگر و پرداخت معسکر
با لشکر باجان چه کند لشکرِ بی جان
بیخواسته چون سازد با مرد توانگر؟
goo.gl/JXAVpT
متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7885/
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
یکی از سرودههای زیبای #نیما_یوشیج که تمام قد به سبک خراسانیست و باستانگرایی و زبان آرکائیک او را به نمایش میگذارد، قصیدهای مدحیه و بهاریهای باطراوت در ثنا و ستایش امیرالمؤمنین، علی علیه السلام است. این چکامه، ۵۴ بیت دارد که شاعر در انتها و مقطع آن؛ خود به وزن و شاعری که ازین وزن، پیش ازو سود برده، اشاره کرده است:
این شعر بر آن وزن نمودم که نموده است
قاآنی و پندار نه جز او کس دیگر:
«ماه رمضان آمد، ای ترک سمن بر
برخیز و مرا خرقه و سجاده بیاور»
در ادامه پرونده #بهاریه سایت شهرستان ادب و با نزدیک شدن به روز میلاد #امام_علی (علیه السلام) این قصیده را با هم میخوانیم:
▪️باز آمد نوروز مهِ دلبر و ساغر
زان گشت همه باغ، پر از ساغر و دلبر
بس گل شکفیده است ز هر جانبِ بُستان
بس غنچه دمیده است به هر گوشه به ره بر
آن ماند زلفینش به آن شوخِ دلآرا
این ماند بالاش به آن یارکِ لاغر
خیری همه خون میچکد از جای به جایش
از بس که نشسته است بر لالۀ احمر
گردیده فرو بندم، در دل گذرندم
ور زان که گشایم، به در آیندم در سر
لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش
سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر
گر کرد هزیمت ز بهار، آیتِ سرمد
نشکفت مگر دیدش در عدّت و برشکر
بنهاد همه آلت و هر ساز که بودش
در تاخت سوی دیگر و پرداخت معسکر
با لشکر باجان چه کند لشکرِ بی جان
بیخواسته چون سازد با مرد توانگر؟
goo.gl/JXAVpT
متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7885/
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم»
ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ۱۳ رجب سالروز ولادت با سعادت #امام_علی علیه السلام، امیرالمومنین و همچنین #روز_پدر یک رباعی از کتاب در دست نشر #تماشایی #میلاد_عرفانپور میخوانیم:
▪️ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم
ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم!
دلتنگ توییم یا علی! هر شب و روز
آنگونه که در روز پدر، طفل یتیم
goo.gl/6fbZNf
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
ضمن تبریک به مناسبت فرارسیدن ۱۳ رجب سالروز ولادت با سعادت #امام_علی علیه السلام، امیرالمومنین و همچنین #روز_پدر یک رباعی از کتاب در دست نشر #تماشایی #میلاد_عرفانپور میخوانیم:
▪️ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم
ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم!
دلتنگ توییم یا علی! هر شب و روز
آنگونه که در روز پدر، طفل یتیم
goo.gl/6fbZNf
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«بهار دل دوستدار علی»
#ناصرخسرو از بزرگترین سخنسرایان و چهرههای شعر فارسی و ادبیات ایران است که دل به مهر پیامبر اسلام (ص) بسته بود و هوادار و مبلغ مذهب #امام_علی و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بود.
قصیدۀ زیر -که با حال و هوای بهار آغاز میشود- تنها یکی از شعرهای او در هواداری و هواخواهی از امام علی است.
▪️بهار دل دوستدار علی
همیشه پر است از نگار علی
بچین هین گل، ای شیعت و خسته کن
دل ناصبی را به خار علی
از امت سزای بزرگی و فخر
کسی نیست جز دوستدار علی
ازیرا کز ابلیس ایمن شده است
دل شیعت اندر حصار علی
علی از تبار رسول است و نیست
مگر شیعت حق، تبار علی
به صد سال اگر مدح گوید کسی
نگوید یکی از هزار علی
goo.gl/qZUAUW
متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7912
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
#ناصرخسرو از بزرگترین سخنسرایان و چهرههای شعر فارسی و ادبیات ایران است که دل به مهر پیامبر اسلام (ص) بسته بود و هوادار و مبلغ مذهب #امام_علی و اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) بود.
قصیدۀ زیر -که با حال و هوای بهار آغاز میشود- تنها یکی از شعرهای او در هواداری و هواخواهی از امام علی است.
▪️بهار دل دوستدار علی
همیشه پر است از نگار علی
بچین هین گل، ای شیعت و خسته کن
دل ناصبی را به خار علی
از امت سزای بزرگی و فخر
کسی نیست جز دوستدار علی
ازیرا کز ابلیس ایمن شده است
دل شیعت اندر حصار علی
علی از تبار رسول است و نیست
مگر شیعت حق، تبار علی
به صد سال اگر مدح گوید کسی
نگوید یکی از هزار علی
goo.gl/qZUAUW
متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7912
#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شده نزدیک تر از قبل شهادت به علی
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان #امام_علی علیه السلام شعری بخوانید از #محمدحسین_ملکیان)
▪️شده نزدیک تر از قبل شهادت به علی
اقتدا کرده به همراه جماعت به علی
با سر تیغ جداکردنشان دشوار است
بس که چسبیده در این لحظه عبادت به علی
فرق شمشیر عرب با همه در یک چیز است
به عقب خم شده از شرم اصابت به علی
لااقل قاتل او بر سر پیمانش ماند
لااقل داشت از این حیث شباهت به علی
درد، اینجاست که در دست دگر خنجر داشت
هرکه آمد بدهد دست رفاقت به علی
رنگ رو زرد، عبا سرخ، نپوشد شاهی
مثل این جامه که پوشاند سیاست به علی
روزگاری همه از تیغ دو دم میگفتند
افتخارش به عرب ماند، جراحت به علی!
کاسه ی شیری و دستان یتیمی لرزان
این خبر را برسانید سلامت به علی
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت مولای متقیان #امام_علی علیه السلام شعری بخوانید از #محمدحسین_ملکیان)
▪️شده نزدیک تر از قبل شهادت به علی
اقتدا کرده به همراه جماعت به علی
با سر تیغ جداکردنشان دشوار است
بس که چسبیده در این لحظه عبادت به علی
فرق شمشیر عرب با همه در یک چیز است
به عقب خم شده از شرم اصابت به علی
لااقل قاتل او بر سر پیمانش ماند
لااقل داشت از این حیث شباهت به علی
درد، اینجاست که در دست دگر خنجر داشت
هرکه آمد بدهد دست رفاقت به علی
رنگ رو زرد، عبا سرخ، نپوشد شاهی
مثل این جامه که پوشاند سیاست به علی
روزگاری همه از تیغ دو دم میگفتند
افتخارش به عرب ماند، جراحت به علی!
کاسه ی شیری و دستان یتیمی لرزان
این خبر را برسانید سلامت به علی
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻دست تو را دست عشق بالا برد
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدسعید_میرزایی به مناسبت #عیدغدیر خم در مدح امیرالمومنین،#امام_علی علیه السلام تازه میکنیم)
▪️خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، می غدیر تو را
امیر! دست تو را دست عشق بالا برد
که اهل کوفه نبینند سر به زیر تو را
جهان به سجده در افتاد و عرشیان خدای
به احترام نشاندند بر سریر تو را
کلید سلطنت و گنج عافیت با توست
که هست در دو جهان مسندی خطیر تو را
ز جور خلق، پیمبر ز پای میافتاد
اگر نداشت به هر عرصه دستگیر، تو را
پنـاه پیری و نان آور یتیمانی
چگونه دوست ندارد جوان و پیر تو را
تو کیستی که تو را عرش، خاک راه، امّا
به خوابگاه، یکی بافۀ حصیر، تو را
تو کیستی که نمازت دمی شکسته نشد
اگر چه بود به پا زهر خورده تیر، تو را
یقین که تا به ابد پایبند مهر تو شد
چگونه بود مگر، رحم بر اسیر، تو را؟
ز ابر رحمت تو بادها چه دانستند
که خواندهاند همه در تبِ کویر، تو را
به جز تو هیچ ولی در همه جهان نشناخت
کسی که دید در آیینۀ غدیر تو را
#عید_غدیر
☑️ @ShahrestanAdab
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از #محمدسعید_میرزایی به مناسبت #عیدغدیر خم در مدح امیرالمومنین،#امام_علی علیه السلام تازه میکنیم)
▪️خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، می غدیر تو را
امیر! دست تو را دست عشق بالا برد
که اهل کوفه نبینند سر به زیر تو را
جهان به سجده در افتاد و عرشیان خدای
به احترام نشاندند بر سریر تو را
کلید سلطنت و گنج عافیت با توست
که هست در دو جهان مسندی خطیر تو را
ز جور خلق، پیمبر ز پای میافتاد
اگر نداشت به هر عرصه دستگیر، تو را
پنـاه پیری و نان آور یتیمانی
چگونه دوست ندارد جوان و پیر تو را
تو کیستی که تو را عرش، خاک راه، امّا
به خوابگاه، یکی بافۀ حصیر، تو را
تو کیستی که نمازت دمی شکسته نشد
اگر چه بود به پا زهر خورده تیر، تو را
یقین که تا به ابد پایبند مهر تو شد
چگونه بود مگر، رحم بر اسیر، تو را؟
ز ابر رحمت تو بادها چه دانستند
که خواندهاند همه در تبِ کویر، تو را
به جز تو هیچ ولی در همه جهان نشناخت
کسی که دید در آیینۀ غدیر تو را
#عید_غدیر
☑️ @ShahrestanAdab
🔻هلهلۀ آمدنش
(شعری از کتاب #پنجره_های_آجری سرودۀ #حسن_دلبری به مناسبت ولادت #امام_علی علیهالسلام)
▪️ در کشمکش خاک نیامیخت تنش را
از روح سرشتند گمانم بدنش را...
دیوار مگو، این دهن حیرت کعبهست
وامانده چنین هلهلۀ آمدنش را
میآمد و زیر قدمش کعبه میانداخت
-تا عطر تبرک بزند- پیرهنش را
طاووس بهشتیست که باید دو سه روزی
پر لانه ببیند چمن یاسمنش را
تنهایی از این بیش که دیدهست که دریا
در چاه بگرید غم تنها شدنش را
یا غربت از این بیش که خورشید، شبانه
بر دوش کشد نیمۀ خاموش تنش را...
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از کتاب #پنجره_های_آجری سرودۀ #حسن_دلبری به مناسبت ولادت #امام_علی علیهالسلام)
▪️ در کشمکش خاک نیامیخت تنش را
از روح سرشتند گمانم بدنش را...
دیوار مگو، این دهن حیرت کعبهست
وامانده چنین هلهلۀ آمدنش را
میآمد و زیر قدمش کعبه میانداخت
-تا عطر تبرک بزند- پیرهنش را
طاووس بهشتیست که باید دو سه روزی
پر لانه ببیند چمن یاسمنش را
تنهایی از این بیش که دیدهست که دریا
در چاه بگرید غم تنها شدنش را
یا غربت از این بیش که خورشید، شبانه
بر دوش کشد نیمۀ خاموش تنش را...
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 لهجۀ خورشید
(شعری از مرحوم #احمد_عزیزی برای #امام_علی علیهالسلام)
▪️ای اذان محض، ای تکبیر ناب
ای علی (ع)، ای مرزبان آفتاب
ای خدای خطبه، ای کوه کلام
ای طنین واژه، ای سیل پیام
ای به گردت عارفان در هلهله
و ای به شوقت صوفیان در سلسله
ای سوار سهمگین سورهها
و ای اثیریغرّش اسطورهها
جز تو پیغمبر (ص) تبسّم با که کرد؟
آفتاب آخر تکلم با که کرد؟
ای امام آب، ای مولای موج
ای به گرد قلّهها لولای اوج
ای تو در شرق اشارتهای من
و ای تو در عمق عبارتهای من
ای بهار وحی در باغ رسول
ای نزول نوح بر جسم بتول
چون ندیدند از تو خلق کور و کر
رد ردّ الشمس در شقّ القمر
جز تو ای ثقل زمین، ای بوتراب
با که بود آخر سلام آفتاب؟
ای روان پهلوانی در بدن
پهلوان روح در میدان تن
مرد مردم، مرد میدان، مرد گرد
مرد عرفان، مرد دانش، مرد درد
ای حصار عرش بر فرش حصیر
و ای غبار وحی بر خاک غدیر
ای بت بالاتر از تأویل من
لرزه افتد از تو بر تمثیل من
اندکی تاریک شو در نور خویش
تا ببینم در تو ذوب طور خویش
کور شد اندیشهام، دستم بگیر
عاجزم من از مراعات النظیر
عفو فرما استعارات مرا
سهو دان خبط عبارات مرا
یا علی (ع) غلیان روحم پاک نیست
جسم من در مرتع ادراک نیست
در درونم من منیّت مانده است
شعر من در جاهلیت مانده است
یا علی (ع)، من مرد آهن نیستم
شاعر شمشیر و جوشن نیستم
خلط صورت مانده در آیینهام
سرفۀ حیرت ندارد سینهام
یا علی (ع) از من مجو لحن شرار
من نمیدانم زبان ذوالفقار
من اسیری خفته در بند توام
من یتیم کوی لبخند توام
با اسیر خود سرافرازی مکن
با یتیمان دلم بازی مکن
شبنمی در من بنه تفسیر ناب
خطبهای بر من بخوان در وصف آب
با من از گلزار لولاها بگو
با من از افلاک بالاها بگو
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از مرحوم #احمد_عزیزی برای #امام_علی علیهالسلام)
▪️ای اذان محض، ای تکبیر ناب
ای علی (ع)، ای مرزبان آفتاب
ای خدای خطبه، ای کوه کلام
ای طنین واژه، ای سیل پیام
ای به گردت عارفان در هلهله
و ای به شوقت صوفیان در سلسله
ای سوار سهمگین سورهها
و ای اثیریغرّش اسطورهها
جز تو پیغمبر (ص) تبسّم با که کرد؟
آفتاب آخر تکلم با که کرد؟
ای امام آب، ای مولای موج
ای به گرد قلّهها لولای اوج
ای تو در شرق اشارتهای من
و ای تو در عمق عبارتهای من
ای بهار وحی در باغ رسول
ای نزول نوح بر جسم بتول
چون ندیدند از تو خلق کور و کر
رد ردّ الشمس در شقّ القمر
جز تو ای ثقل زمین، ای بوتراب
با که بود آخر سلام آفتاب؟
ای روان پهلوانی در بدن
پهلوان روح در میدان تن
مرد مردم، مرد میدان، مرد گرد
مرد عرفان، مرد دانش، مرد درد
ای حصار عرش بر فرش حصیر
و ای غبار وحی بر خاک غدیر
ای بت بالاتر از تأویل من
لرزه افتد از تو بر تمثیل من
اندکی تاریک شو در نور خویش
تا ببینم در تو ذوب طور خویش
کور شد اندیشهام، دستم بگیر
عاجزم من از مراعات النظیر
عفو فرما استعارات مرا
سهو دان خبط عبارات مرا
یا علی (ع) غلیان روحم پاک نیست
جسم من در مرتع ادراک نیست
در درونم من منیّت مانده است
شعر من در جاهلیت مانده است
یا علی (ع)، من مرد آهن نیستم
شاعر شمشیر و جوشن نیستم
خلط صورت مانده در آیینهام
سرفۀ حیرت ندارد سینهام
یا علی (ع) از من مجو لحن شرار
من نمیدانم زبان ذوالفقار
من اسیری خفته در بند توام
من یتیم کوی لبخند توام
با اسیر خود سرافرازی مکن
با یتیمان دلم بازی مکن
شبنمی در من بنه تفسیر ناب
خطبهای بر من بخوان در وصف آب
با من از گلزار لولاها بگو
با من از افلاک بالاها بگو
☑️ @ShahrestanAdab
🔻فراخوان چهارمین #چالش_شعر_کوتاه
(با موضوع ماه مبارک رمضان و مناسبتهای این ماه)
▪️سایت شهرستان ادب به تازگی ستونی را به چالشهای ادبی اختصاص داده است و هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکند.
در چهارمین چالش ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه فرارسیدن #ماه_رمضان و بازگشایی پرونده تخصصی #رمضانیه از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با موضوع ماه مبارک رمضان و مناسک و مناسبتهای این ماه (آداب روزهداری + میلاد #امام_حسن مجتبی + شبهای قدر + شهادت #امام_علی +...) برای ما بنویسید.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در سایت شهرستان ادب نیز منتشر میشود.
🔸شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخشکامنتهای همین مطلب در سایت شهرستان ادب یا به نشانی ادمین کانال تلگرام (@shahrestaneadab) برای ما بنویسید.
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10547
☑️ @ShahrestanAdab
(با موضوع ماه مبارک رمضان و مناسبتهای این ماه)
▪️سایت شهرستان ادب به تازگی ستونی را به چالشهای ادبی اختصاص داده است و هربار یکی از پروندههای سایت یا رویدادهای مهم ادبی یا اجتماعی جهان فارسی را بهانهای برای این چالشها میکند.
در چهارمین چالش ادبیاتی شهرستان ادب به بهانه فرارسیدن #ماه_رمضان و بازگشایی پرونده تخصصی #رمضانیه از شما دعوت میکنیم تکبیت، دوبیتی، رباعی و شعر نوی کوتاه خود یا دیگران را (با ذکر نام شاعر) با موضوع ماه مبارک رمضان و مناسک و مناسبتهای این ماه (آداب روزهداری + میلاد #امام_حسن مجتبی + شبهای قدر + شهادت #امام_علی +...) برای ما بنویسید.
گزیدهای از بهترینهای این چالش در سایت شهرستان ادب نیز منتشر میشود.
🔸شعرهای کوتاهی که به نظرتان زیباست را در در بخشکامنتهای همین مطلب در سایت شهرستان ادب یا به نشانی ادمین کانال تلگرام (@shahrestaneadab) برای ما بنویسید.
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10547
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پیشانی تو
(ضمن تسلیت به مناسبت روز ضربت خوردن #امام_علی علیهالسلام، در تازهترین مطلب پرونده #رمضانیه شما را به خواندن یک رباعی از #سیدحسن_حسینی دعوت میکنیم)
▪️سرچشمۀ فیض، روح ربانی تو
دریای فتوت، دل طوفانی تو
با دست نبی رقابتی داشت مگر
آن تیغ که بوسه زد به پیشانی تو
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن تسلیت به مناسبت روز ضربت خوردن #امام_علی علیهالسلام، در تازهترین مطلب پرونده #رمضانیه شما را به خواندن یک رباعی از #سیدحسن_حسینی دعوت میکنیم)
▪️سرچشمۀ فیض، روح ربانی تو
دریای فتوت، دل طوفانی تو
با دست نبی رقابتی داشت مگر
آن تیغ که بوسه زد به پیشانی تو
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«بیعت با امیرالمؤمنین» به روایت #سلمان_کدیور
(ضمن عرض تسلیت در شب شهادت مولاامیرالمؤمنین، در تازهترین مطلب #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب، صفحهای از رمان #پس_از_بیست_سال را با هم میخوانیم)
▪️«چند لحظه که گذشت و مردم ساکت شدند، مالک گفت: "ای مردم! وای بزرگان! امروز برای دو امر مهم در این جا جمع شدهایم. نخست برای بیعت اهالی یمن با امیرالمؤمنين و دوم برای مشورت با شما پیرامون جنگ با پسر ابوسفیان. آیا هیئت یمنیان در این جمع حاضرند؟"
مردی از گوشه مسجد به پا خاست و گفت: "یمنیان همیشه در رکاب وصی رسول خدا حاضرند." و به همراهی چندین مرد جمعیت را شکافت و پیش آمد.
مردی که کنار سلیم نشسته بود، گفت: "بسیار مشتاق بودم نماینده مشاهیر یمن را ببینم."
مرد دیگر گفت: "اینان از کدام قبيلة يمناند؟"
از تمام قبایل. امیرالمؤمنین برای حاکمشان حبیب بن منتخب، نامه ای فرستاد و خواست که نمایندگانی از آن دیار برای بیعت بفرستد."...»
متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10585
#امام_علی
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت در شب شهادت مولاامیرالمؤمنین، در تازهترین مطلب #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب، صفحهای از رمان #پس_از_بیست_سال را با هم میخوانیم)
▪️«چند لحظه که گذشت و مردم ساکت شدند، مالک گفت: "ای مردم! وای بزرگان! امروز برای دو امر مهم در این جا جمع شدهایم. نخست برای بیعت اهالی یمن با امیرالمؤمنين و دوم برای مشورت با شما پیرامون جنگ با پسر ابوسفیان. آیا هیئت یمنیان در این جمع حاضرند؟"
مردی از گوشه مسجد به پا خاست و گفت: "یمنیان همیشه در رکاب وصی رسول خدا حاضرند." و به همراهی چندین مرد جمعیت را شکافت و پیش آمد.
مردی که کنار سلیم نشسته بود، گفت: "بسیار مشتاق بودم نماینده مشاهیر یمن را ببینم."
مرد دیگر گفت: "اینان از کدام قبيلة يمناند؟"
از تمام قبایل. امیرالمؤمنین برای حاکمشان حبیب بن منتخب، نامه ای فرستاد و خواست که نمایندگانی از آن دیار برای بیعت بفرستد."...»
متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10585
#امام_علی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻دریغا! صبح فردا!
(ضمن عرض تسلیت در شب شهادت امیرالمؤمنین، حضرت علی علیهالسلام، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از زندهیاد استاد #غلامرضا_شکوهی در رثای ایشان بهروز میکنیم)
▪️چو بر آیینۀ خورشید میشد بغض شب پیدا
به نبض سینۀ مهتاب دیدم تاب و تب پیدا
دریغا! صبح فردا از «غم بدرود» خواهد شد
غمی سنگین به دلهای یتیمان عرب پیدا...
طلوع سجدهاش را آیهای از خون تلاوت کرد
کسی که شد به قلب کعبه در ماه رجب پیدا
پس از کوچ تو از پسکوچههای شهر، میگردد
چراغ اشک روی سفره چون، نان و رطب پیدا...
علی! بعد از حضور خطبههای گرم و شیوایت!
زمان هرگز نخواهد کرد سطری از ادب پیدا
#امام_علی
☑️ @ShahrestanAdab
(ضمن عرض تسلیت در شب شهادت امیرالمؤمنین، حضرت علی علیهالسلام، ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از زندهیاد استاد #غلامرضا_شکوهی در رثای ایشان بهروز میکنیم)
▪️چو بر آیینۀ خورشید میشد بغض شب پیدا
به نبض سینۀ مهتاب دیدم تاب و تب پیدا
دریغا! صبح فردا از «غم بدرود» خواهد شد
غمی سنگین به دلهای یتیمان عرب پیدا...
طلوع سجدهاش را آیهای از خون تلاوت کرد
کسی که شد به قلب کعبه در ماه رجب پیدا
پس از کوچ تو از پسکوچههای شهر، میگردد
چراغ اشک روی سفره چون، نان و رطب پیدا...
علی! بعد از حضور خطبههای گرم و شیوایت!
زمان هرگز نخواهد کرد سطری از ادب پیدا
#امام_علی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پس از بیست سال در جایزه جلال تجلیل شد
(تبریک موسسه شهرستان ادب به آقای سلمان کدیور)
▪️رمان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور در #جایزه_جلال آل احمد تجلیل شد.
این رمان خواندنی که محصول #مدرسه_رمان شهرستان ادب است به طور ویژه خارج از بخش رقابتی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد تجلیل شد.
هیئت داوران کتاب «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور را بابت «کوشش موثر در زمینه دراماتیک کردن تاریخ و وقایع دینی و هویتی»، شایسته تحسین دانستند و پیشنهاد تجلیل از این نویسنده و اثر ادبی او را به دبیرخانه این جایزه ارائه دادند.
رمان «پس از بیست سال» روایتی است تاریخی در صدر اسلام که از دوران #امام_علی علیهالسلام آغاز و به پس از حادثه عاشورا ختم میشود. این کتاب حجیم نیز با استقبال خوانندگان و منتقدان رو به رو شده است. سلمان کدیور نویسنده این اثر متولد ۱۳۶۵ در شیراز است و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد ادامه داده است. او پنج سالی است که داستاننویسی را به صورت جدی آغاز کرده است.
🔗 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(تبریک موسسه شهرستان ادب به آقای سلمان کدیور)
▪️رمان #پس_از_بیست_سال نوشته #سلمان_کدیور در #جایزه_جلال آل احمد تجلیل شد.
این رمان خواندنی که محصول #مدرسه_رمان شهرستان ادب است به طور ویژه خارج از بخش رقابتی دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد تجلیل شد.
هیئت داوران کتاب «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور را بابت «کوشش موثر در زمینه دراماتیک کردن تاریخ و وقایع دینی و هویتی»، شایسته تحسین دانستند و پیشنهاد تجلیل از این نویسنده و اثر ادبی او را به دبیرخانه این جایزه ارائه دادند.
رمان «پس از بیست سال» روایتی است تاریخی در صدر اسلام که از دوران #امام_علی علیهالسلام آغاز و به پس از حادثه عاشورا ختم میشود. این کتاب حجیم نیز با استقبال خوانندگان و منتقدان رو به رو شده است. سلمان کدیور نویسنده این اثر متولد ۱۳۶۵ در شیراز است و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد ادامه داده است. او پنج سالی است که داستاننویسی را به صورت جدی آغاز کرده است.
🔗 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻یاعلی!
(شعری از #زهیر_توکلی به مناسبت سالروز ولادت امیرالمومنین، #امام_علی علیهالسلام)
▪️«سر ِ راستان، شاه دانا علی
شهنشاه ِ فرد ِ توانا علی
در اندام حق، چَشم ِ بینا علی
نهان ِ جهان، راز ِ مانا علی
ز هو چون گذشتی همانا علی
ندانم ز کِی مست حیدر شدم
به ناگاه چون گُل معطّر شدم
سبک بودم از آن سبکتر شدم
غبار ِ کف ِ پای قنبر شدم
غلام ِ شه ِ آسمانها علی
به بوی تو تا بودهام بودهام
ز مهر ِ تو سر بر فلک سودهام
تو را یافتم کز خود آسودهام
تویی چشمهی سنگ ِ فرسودهام
تو ای برتر از سود و سودا! علی!
پر از ردّ ِ پای تو افسانهام
به دستانت آتش زدم خانهام
اگر آزمون است مردانهام
اگر خوان خون است دیوانهام
شب ِ جاودان! شمس معنا! علی!
دل ِ شیر و جان ِ جوانم تویی
توان ِ تن ناتوانم تویی
زمینم تویی آسمانم تویی
شبانروز، ورد زبانم تویی
شبم روز از نور ِ مولا علی...»
🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #زهیر_توکلی به مناسبت سالروز ولادت امیرالمومنین، #امام_علی علیهالسلام)
▪️«سر ِ راستان، شاه دانا علی
شهنشاه ِ فرد ِ توانا علی
در اندام حق، چَشم ِ بینا علی
نهان ِ جهان، راز ِ مانا علی
ز هو چون گذشتی همانا علی
ندانم ز کِی مست حیدر شدم
به ناگاه چون گُل معطّر شدم
سبک بودم از آن سبکتر شدم
غبار ِ کف ِ پای قنبر شدم
غلام ِ شه ِ آسمانها علی
به بوی تو تا بودهام بودهام
ز مهر ِ تو سر بر فلک سودهام
تو را یافتم کز خود آسودهام
تویی چشمهی سنگ ِ فرسودهام
تو ای برتر از سود و سودا! علی!
پر از ردّ ِ پای تو افسانهام
به دستانت آتش زدم خانهام
اگر آزمون است مردانهام
اگر خوان خون است دیوانهام
شب ِ جاودان! شمس معنا! علی!
دل ِ شیر و جان ِ جوانم تویی
توان ِ تن ناتوانم تویی
زمینم تویی آسمانم تویی
شبانروز، ورد زبانم تویی
شبم روز از نور ِ مولا علی...»
🔗 متن کامل این شعر را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab