شهرستان ادب
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان #ایستاده_در_غبار https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6504 @shahrestanadab
https://telegram.me/shahrestanadab/727
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان
#ایستاده_در_غبار
چشمها به جاده مات، بلکه سر رسد سوار
رخ نشان نمیدهد باز هم شبیه پار
کهتران سیه به بر لیک تشنۀ خبر
مهتران نشستهاند داغدار و سوگوار
ناگزیر و بسته است، خسته و شکسته است
دستهای زیر سنگ، دوشهای زیر بار
پاوه گرم بوی او، سر به راه خوی او
صبر سرکشش شده است کوههای استوار
گرگ و میش فتنهگون، ما زبون و سرنگون
مانده او ولی هنوز، ایستاده در غبار
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان
#ایستاده_در_غبار
چشمها به جاده مات، بلکه سر رسد سوار
رخ نشان نمیدهد باز هم شبیه پار
کهتران سیه به بر لیک تشنۀ خبر
مهتران نشستهاند داغدار و سوگوار
ناگزیر و بسته است، خسته و شکسته است
دستهای زیر سنگ، دوشهای زیر بار
پاوه گرم بوی او، سر به راه خوی او
صبر سرکشش شده است کوههای استوار
گرگ و میش فتنهگون، ما زبون و سرنگون
مانده او ولی هنوز، ایستاده در غبار
Telegram
شهرستان ادب
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان
#ایستاده_در_غبار
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6504
@shahrestanadab
#ایستاده_در_غبار
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6504
@shahrestanadab