شهرستان ادب
1.4K subscribers
4.4K photos
730 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
Forwarded from نارنج
⚫️ غزلی از #احمدرضا_رضایی
به بهانه‌ی شهادت #امام_صادق علیه السلام


قلم به دست گرفتی و تیغ از آب درآمد
به نور وجه تو خلق از ظلام خواب درآمد

تو از معادن حلمی به کوهسار نبوت
که هر که در برت آمد از اضطراب درآمد

خدا نشاند به شامی سه در دو دانه انگور
چهل صباح گذشت و شراب ناب درآمد

همین که از پرشالی گشود چهره سوالی
ز آستین هشامت دو صد جواب درآمد

کنار چشمه روشن چه تیره دل بود آنکس
که راه چاه گرفت از قضا سراب درآمد

_____________________

🍊نارنج:
ایستگاه شعر آفتابگردان‌های اصفهان
📓 @Esf_Shahrestanadab
شهرستان ادب
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان #ایستاده_در_غبار https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6504 @shahrestanadab
https://telegram.me/shahrestanadab/727
شعری از #احمدرضا_رضایی برای سردار #احمد_متوسلیان
#ایستاده_در_غبار

چشم‌ها به جاده مات، بلکه سر رسد سوار
رخ نشان نمی‌دهد باز هم شبیه پار


کهتران سیه به بر لیک تشنۀ خبر
مهتران نشسته‌اند داغدار و سوگوار


ناگزیر و بسته است، خسته و شکسته است
دست‌های زیر سنگ، دوش‌های زیر بار


پاوه گرم بوی او، سر به راه خوی او
صبر سرکشش شده است کوه‌های استوار


گرگ و میش فتنه‌گون، ما زبون و سرنگون
مانده او ولی هنوز، ایستاده در غبار
«رقص عربی کلمات» |
با یادی از استاد زنده‎یاد #عبدالمحمد_آیتی ؛
یادداشتی از #احمدرضا_رضایی

https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6552

@ShahrestanAdab
شهرستان ادب
«رقص عربی کلمات» | با یادی از استاد زنده‎یاد #عبدالمحمد_آیتی ؛ یادداشتی از #احمدرضا_رضایی https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6552 @ShahrestanAdab
https://telegram.me/shahrestanadab/826

«عبدالمحمد آیتی را وقتی شناختم که عکسش را روی جلد ماه‌نامه آموزش و پرورش دیدم. پیرمردی با ریش و موی بلند و یک‌دست سپید. آن موقع در بندِ یافتن او و شناختش نبودم تا این که اولین مواجهه جدی من با یکی از آثار مهم او صورت بست؛ ترجمه روان و دلچسبی از هفت قصیده مطوّل که با آب زر نگاشته و بر پرده کعبه آویخته شده بوده. یعنی همان معلّقات سبع؛ پنجره ورود ما به عالَم شعر جاهلی...»

متن کامل یادداشت در سایت شهرستان ادب:
https://shahrestanadab.com/Content/articleType/ArticleView/articleId/6552
#نادر_ابراهیمی ؛ مبارزِ پرکارِ صادقِ صریح | یادداشتی از #احمدرضا_رضایی در ادامۀ #پرونده_پرتره_نادر_ابراهیمی در سایت شهرستان ادب:

shahrestanadab.com/Content/ID/7119

@shahrestanadab
شهرستان ادب
#نادر_ابراهیمی ؛ مبارزِ پرکارِ صادقِ صریح | یادداشتی از #احمدرضا_رضایی در ادامۀ #پرونده_پرتره_نادر_ابراهیمی در سایت شهرستان ادب: shahrestanadab.com/Content/ID/7119 @shahrestanadab
«در آتش بدون دود، امام را این‌گونه یافته؛ یک وطن‌دوستِ عارفِ حکیمِ تفنگ‌به‌دست. حتی به نظر من آتش بدون دود، تفصیلِ «سه دیدار» است. اما باز به سه دیدار نیاز است تا نادر، تهِ دلش را خالی کند. امامِ نادر خیلی فرق دارد؛ روی دیگرِ «مردی در تبعید ابدی است» حتی. هر چه هست، دریافتِ اوست. درونِ درونِ امام است. یک سلوک است. باطنی عمیق، رازآلود و درهم‌شکننده، ظاهری آرام و بی‌ملال. حقیقتِ امام است نه واقعیت او:

«من داستان می‌نویسم، تاریخ نمی‌نویسم. تاریخ‌های بسیاری قبل از من نوشته شده است و هم‌زمان با من و بعد از من نیز نوشته می‌شود و خواهد شد؛ اما داستان فقط یک‌بار نوشته می‌شود؛ فقط یک‌بار.‌

آن‌ها که واقعیت را می‌خواهند نه حقیقت را، و طالب واقعیات تاریخی هستند نه حقایق انسانی، می‌توانند بی‌دغدغۀ خاطر، به بهترین تاریخ‌ها مراجعه کنند»...

ادامۀ یادداشت #احمدرضا_رضایی درخصوص شخصیت و کتاب های #نادر_ابراهیمی را در سایت شهرستان ادب بخوانید:

shahrestanadab.com/Content/ID/7119

@shahrestanadab
به مناسبت ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام شعری بخوانید از #احمدرضا_رضایی

@Shahrestanadab
شهرستان ادب
به مناسبت ایام شهادت امام جعفر صادق علیه السلام شعری بخوانید از #احمدرضا_رضایی @Shahrestanadab
قلم به دست گرفتی و تیغ از آب درآمد
به نور وجه تو خلق از ظلام خواب درآمد

تو از معادن حلمی به کوهسار نبوت
که هر که در برت آمد از اضطراب درآمد

خدا نشاند به شامی سه در دو دانه انگور
چهل صباح گذشت و شراب ناب درآمد

همین که از پرشالی گشود چهره سوالی
ز آستین هشامت دو صد جواب درآمد

کنار چشمه روشن چه تیره دل بود آنکس
که راه چاه گرفت از قضا سراب درآمد

#احمدرضا_رضایی

@Shahrestanadab
یادداشت #احمدرضا_رضایی در سالگرد درگذشت #جلال_آل_احمد را در آدرس زیر بخوانید:

https://shahrestanadab.com/Content/ID/7318

@shahrestanadab
«کاملاً سیاسی‌ست، البته نه به معنای سخیف و مبتذل امروزینش، بلکه مبارزی‌ست جسور و بی‌تعارف. با آن‌که پس از دستگیری موقت توسط ساواک تعهد می‌دهد که سیاست را ببوسد و کنار بگذارد اما جانش آرام نمی‌گیرد. روزی کتابی از امام به دستش می‌رسد. مجموعه‌ای از استفتائات ایشان پیرامون امر به معروف. بسیار برایش جذاب است. زیر جمله‌ها خط می‌کشد.

غرب‌زدگی را می‌نویسد، امام را می‌بیند. حتی از مکه برای ایشان نامه می‌نویسد و از وضعیت شیعیان احساء و قطیف می‌گوید، و از کتاب خودش که زیر چاپ جمعش کرده‌اند و طرحی هم دارد که می‌نویسد پس از بازگشت می‌گوید.»...
https://t.iss.one/shahrestanadab/2060

ادامۀ یادداشت #احمدرضا_رضایی را در سالگرد درگذشت #جلال_آل_احمد در سایت شهرستان ادب بخوانید:

https://shahrestanadab.com/Content/ID/7318

@shahrestanadab
شهرستان ادب
Photo
🔻بازخوانی گزیده مطالب منتشر شدۀ سایت شهرستان ادب با موضوع #جلال_آل_احمد
(به بهانه چهل و نهمین سالروز درگذشت او)

goo.gl/Ld5yUh

▪️چهل و نه سال پیش در چنین روزی مرگ مشکوک جلال آل احمد در اسالم گیلان رقم خورد. سید جلال آل احمد، داستان‌نویس، متفکر، مترجم و روشنفکر ایرانی بود که بسیاری او را بزرگ‌ترین داستان‌نویس و روشنفکر معاصر ایرانی می‌دانند. بیشتر چهره‌های شاخص ادبیات معاصر ایران در همه یا بعضی از آثارشان تحت تاثیر نثر و شیوه تفکر این نویسنده بودند. اگر شیوه تفکر و نویسندگی جلال آل احمد در نیمه نخست زندگی‌اش سرمشق روشنفکران ایرانی بود، شیوه تفکر و نویسندگی او در نیمه دوم زندگی‌اش سرمشق مبارزان و نخبگان مذهبی و انقلابی شد. از این‌رو سخنان بسیاری که در اهمیت او گفته‌اند بیش از اغراق و مبالغه به حقیقت و واقعیت نزدیک می‌شود.

از جمله آثار داستانی مشهور او می‌توان به #نفرین_زمین (۱۳۴۶)، #سنگی_بر_گوری (۱۳۴۲)، #نون_والقلم (۱۳۴۰)، #مدیر_مدرسه (۱۳۳۷)، #سرگذشت_کندوها (۱۳۳۷) و #از_رنجی_که_می_بریم (۱۳۲۶) اشاره کرد. همچنین کتاب‌هایی چون #غرب_زدگی (۱۳۴۱)، #ارزیابی_شتاب_زده (۱۳۴۳)، #در_خدمت_و_خیانت_روشنفکران (۱۳۵۶)، #اسرائیل_عامل_امپریالیسم (۱۳۵۷) از جمله مهمترین آثار تحلیلی و فکری او هستند. این دو سلسله، جدا از سفرنامه‌ها و دیگر آثار این نویسنده هستند.

با گرامی داشت سالروز درگذشت مرحوم جلال آل احمد، شما را به خواندن گزیده مطالبی که پیش از این با موضوع این نویسنده بزرگ ایرانی در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود دعوت می‌کنیم:

🔸شانه به شانه تا سوژه ایرانی |یادداشتی از #محمدقائم_خانی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7319

🔸سید جلال آل احمد |یادداشتی از #احمدرضا_رضایی
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7318

🔸اولین جشن تولد شهرستان ادب برای جلال آل احمد
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3045

🔸دومین جشن تولد شهرستان ادب برای جلال آل احمد + گزارش تصویری
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/6042

🔸نقد داستان بچه مردم جلال آل احمد در کارگاه مجازی شهرستان ادب
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/1648

🔸داستان کوتاهی از جلال آل احمد: گلدسته‌ها و فلک
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/3040

🔸روایت جلال آل احمد از «حج»، «منا» و «سعودی‌ها» در کتاب #خسی_در_میقات
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/5855

☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻 جنگ‌خواهی
(یادداشتی از #احمدرضا_رضایی در پرونده #ادبیات_جنگ_و_دفاع_مقدس)

▪️ «... در میان شاعران انقلاب اسلامی که جنگ را ستوده و در هوای بازگشت به جبهه دلتنگ شده‌اند، شاید چهرۀ سلمان هراتی و یوسفعلی میرشکّاک و علی معلّم دامغانی، روشن‌تر و واضح‌تر باشد. دیگر بزرگان و مجاهدان، گاه نشسته‌اند و جنگ را با همه فجایع و معایبش دیده و به مخاطب عرضه کرده‌اند، یا از رفتن یاران و تغییر منِش طبقۀ قدرتمند، سخن گفته و نالیده‌اند؛ ولی به نظر می‌رسد که مشخّص‌ترین اشعار را در ستایش جنگ و ادامه دادن آن، می‌توان در اشعار چهره‌های مذکور یافت.

گرچه با خاک بیگانه‎ام کرد

جنگ با دست‎های بلندش

گرچه از من گرفت آسمان را

با تمام دلم دوست دارم

لحظه‎های برآشفتنش را

که معیار مرد است... »

ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9607

☑️ @ShahrestanAdab
🔻در سایه‌سار عشق
(یادداشتی از #احمدرضا_رضایی بر مجموعه‌شعر #آنجا_که_نامی_نیست سرودۀ #یوسفعلی_میرشکاک)

▪️«...میرشکاک در این کتاب، اندیشه‌ورزی است که از آفتاب عقل به سایه‎سار عشق می‌گریزد... او آگاهانه بر فرم سوار می‌شود و به سان برخی از اشعار کتابِ گفت‌وگویی با زن مصلوب، فرم را به هم نمی‌ریزد. دانسته و شمرده شمرده به دامان عشق پناه می‌برد و در عین حال نیم‌نگاهی به خود دارد. او عمیقاً تحت تأثیر احمد فردید و حکمت اُنسی است و از شاگردان مهم او به شمار می‌آید. او همچنین با دریافت شخصی‌ای که از اساطیر دارد، خود و جهان را از این دو منظر تفسیر کرده و بالتبع در این کتاب نیز، گاه به آن سو کشیده شده است. دیگرانی که با منظومۀ فکری میرشکاک آشنا نیستند احتمالاً از دریافت ابیات زیر طرفی نمی‌بندند یا لااقل تفسیر به رأی می‌کنند؛ اما با کمی دقت و تحقیق می‌توان آبشخورهای فکری شاعر را در میان ابیات زیر شناخت:

دو شب در آفتابت شعله‌ور بودند می‌دیدم
ز ژرفای وجودم باخبر بودند می‌دیدم...»

🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻بررسی ادبیات در کتاب فارسی سال ششم ابتدایی
(یادداشتی از #احمدرضا_رضایی در صفحۀ ششم پرونده)

▪️«...کتاب با تکه‌ای از گلشنِ راز آغاز می‌شود. ابیاتی غامض و انتزاعی که فهمش نیازمندِ گذراندنِ لااقل یکی دو واحد عرفانِ نظری است. شما جای معلم، مثلاً در توضیح و تفسیرِ این بیت چه می‌گویید؟

جهان، جمله، فروغِ نورِ حق دان
حق اندر وی، ز پیدایی است پنهان.

یا کلماتِ ناشناخته‌ای نظیرِ جان، فضل، فیض و تجلی را چگونه معنا می‌کنید؟ مؤلفینِ محترم برای اینکه از پیچیدگیِ محتوا بکاهند، این کلمات را سَرسَری گرفته و با تسامح از کنارش گذشته‌اند. آن‌ها در برابرِ فیض و فضل، بخشش را قرار داده‌اند، تجلی را پیدا شدن معنی کرده‌اند و برای جان نیز هیچ توضیحی نیاورده‌اند؛ گو اینکه مسلم می‌دانسته‌اند نوجوانِ دوازده ساله معنای جان را حتی در شعری عرفانی می‌داند و می‌فهمد. باز هم شما جایِ معلم و دانش‌آموزِ فلک‌زده؛ با این ابیات چه می‌کنید؟

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
ز فیضش خاکِ آدم گشت گلشن...»

🔗 برای خواندن متن کامل این یادداشت به سایت شهرستان ادب مراجعه کنید.

#بررسی_ادبیات_در_کتابهای_درسی
☑️ @ShahrestanAdab