🔻« عاشقانههای محجوب »
گفتگو با خانم #فاطمه_سلیمان_پور
به بهانه انتشار کتاب « #سرم_به_شانه_تو_فکر_میکند »
▪️« از شاعران جوان امروز است، اما پختگی و کمالگرایی نگاه شاعرانهاش، او را از بسیاری جهات از همنسلانش متمایز کرده است. فاطمه سلیمانپور، متولد سال 64 است و در قم زندگی میکند. اولین مجموعهشعرش با عنوان «سرم به شانۀ تو فکر میکند» بهار امسال توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد؛ مجموعهای شامل 36 شعر عاشقانه که به ترتیب سرایششان از سال 85 تا 94 در کتاب قرار گرفتهاند. دومین مجموعهشعر او با عنوان «گمراهی مرسوم» توسط انتشارا مایا بهزودی منتشر میشود.
فاطمه سلیمانپور را پس از جلسۀ نقدی که انتشارات شهرستان ادب برای کتاب او ترتیب داده بود، دیدم و دقایقی را به گفتگو گذراندیم.
سؤال: خانم سلیمانپور، شما که فارغالتحصیل ادبیات در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه شاهد هستید، فکر میکنید چقدر خواندن آکادمیک ادبیات در روند شعریتان تأثیر داشته است؟
جواب: اصلاً! فقط مخرّب بوده است؛ اگر رشتهام چیز دیگری بود، فکر میکنم خیلی موفقتر بودم. همیشه این شعرم بوده است که به کمک درسم آمده است، نه بالعکس! یعنی من در درسم موفق بودم، به خاطر شاعرانگیام. اما درس اگر آثار مخربی بر شعرم نداشته باشد (که داشته است)، قطعاً هیچ سودی نداشته است. هرچند این به این معنا نیست که از خواندن ادبیات در دانشگاه پشیمانم، ادبیات رشتۀ مورد علاقۀ من بود و همچنان هست.
سؤال: یعنی اگر بخواهید بین ادبیات آکادمیک و ادبیات شاعرانه انتخابی داشته باشید، آن کدام است؟
جواب: شعر و ادبیات شاعرانه، درون من است؛ اما فکر میکنم که اگر بخواهم ادبیات را در بیرون از خود جستجو کنم، همان ادبیات آکادمیک را انتخاب خواهم کرد...»
goo.gl/twJYd1
📝متن کامل گفتگوی #الهام_عظیمی با فاطمه سلیمان پور را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7416
☑️ @ShahrestanAdab
گفتگو با خانم #فاطمه_سلیمان_پور
به بهانه انتشار کتاب « #سرم_به_شانه_تو_فکر_میکند »
▪️« از شاعران جوان امروز است، اما پختگی و کمالگرایی نگاه شاعرانهاش، او را از بسیاری جهات از همنسلانش متمایز کرده است. فاطمه سلیمانپور، متولد سال 64 است و در قم زندگی میکند. اولین مجموعهشعرش با عنوان «سرم به شانۀ تو فکر میکند» بهار امسال توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد؛ مجموعهای شامل 36 شعر عاشقانه که به ترتیب سرایششان از سال 85 تا 94 در کتاب قرار گرفتهاند. دومین مجموعهشعر او با عنوان «گمراهی مرسوم» توسط انتشارا مایا بهزودی منتشر میشود.
فاطمه سلیمانپور را پس از جلسۀ نقدی که انتشارات شهرستان ادب برای کتاب او ترتیب داده بود، دیدم و دقایقی را به گفتگو گذراندیم.
سؤال: خانم سلیمانپور، شما که فارغالتحصیل ادبیات در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه شاهد هستید، فکر میکنید چقدر خواندن آکادمیک ادبیات در روند شعریتان تأثیر داشته است؟
جواب: اصلاً! فقط مخرّب بوده است؛ اگر رشتهام چیز دیگری بود، فکر میکنم خیلی موفقتر بودم. همیشه این شعرم بوده است که به کمک درسم آمده است، نه بالعکس! یعنی من در درسم موفق بودم، به خاطر شاعرانگیام. اما درس اگر آثار مخربی بر شعرم نداشته باشد (که داشته است)، قطعاً هیچ سودی نداشته است. هرچند این به این معنا نیست که از خواندن ادبیات در دانشگاه پشیمانم، ادبیات رشتۀ مورد علاقۀ من بود و همچنان هست.
سؤال: یعنی اگر بخواهید بین ادبیات آکادمیک و ادبیات شاعرانه انتخابی داشته باشید، آن کدام است؟
جواب: شعر و ادبیات شاعرانه، درون من است؛ اما فکر میکنم که اگر بخواهم ادبیات را در بیرون از خود جستجو کنم، همان ادبیات آکادمیک را انتخاب خواهم کرد...»
goo.gl/twJYd1
📝متن کامل گفتگوی #الهام_عظیمی با فاطمه سلیمان پور را در سایت شهرستان ادب بخوانید :
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7416
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
Photo
🔻ماهی دلتنگ
(ستون شعر سایت شعرستان ادب را با شعری از کتاب #سرم_به_شانه_تو_فکر_میکند سرودهی سرکار خانم #فاطمه_سلیمان_پور تازه میکنیم)
▪️آشوب کن در من که آرامش نمیخواهم
بعد از تو با دنیای خود سازش نمیخواهم
در پشت این روزن به دنبال چه میگردی؟
من دیگر از خورشید هم تابش نمیخواهم
چون شاخه ای خشکم، تبر بر سینهام بگذار
دیگر پس از این لذّت رویش نمیخواهم
این ماهی دلتنگ، از دریا به تنگ آمد
بعد از تو قدر تنگی آسایش نمیخواهم
چون موم در چنگ تو تدبیری نخواهمداشت
جز مرگ خویش از شعلهای سرکش نمیخواهم
یا واقعاً دیوانهام دل بستهام بر تو
یا اینکه مردم را به خونم تشنه میخواهم
☑️ @ShahrestanAdab
(ستون شعر سایت شعرستان ادب را با شعری از کتاب #سرم_به_شانه_تو_فکر_میکند سرودهی سرکار خانم #فاطمه_سلیمان_پور تازه میکنیم)
▪️آشوب کن در من که آرامش نمیخواهم
بعد از تو با دنیای خود سازش نمیخواهم
در پشت این روزن به دنبال چه میگردی؟
من دیگر از خورشید هم تابش نمیخواهم
چون شاخه ای خشکم، تبر بر سینهام بگذار
دیگر پس از این لذّت رویش نمیخواهم
این ماهی دلتنگ، از دریا به تنگ آمد
بعد از تو قدر تنگی آسایش نمیخواهم
چون موم در چنگ تو تدبیری نخواهمداشت
جز مرگ خویش از شعلهای سرکش نمیخواهم
یا واقعاً دیوانهام دل بستهام بر تو
یا اینکه مردم را به خونم تشنه میخواهم
☑️ @ShahrestanAdab