🔻استقبال مخاطبین و چاپ سوم "بی کتابی"
▪️ « #بی_کتابی نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان که به تازگی برنده جایزه ادبی جلال شده بود به چاپ سوم رسید. #عاشقی_به_سبک_ونگوگ ، دیگر رمان این نویسنده نیز به چاپ دوم رسید.
goo.gl/UwfcnD
دو اثر داستانی به قلم شرفی خبوشان که هر دو در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده بودند، به صورت همزمان تجدید چاپ شدند. رمان «بی کتابی»، اثری شاخص که از همان ابتدای انتشار با استقبال منتقدان مواجه شده بود، خیلی زود اعتماد مخاطبان را نیز جلب کرده و به چاپ دوم رسیده بود، حالا با کسب جایزه معتبر جلال بیش از گذشته برای خوانندگان داستان شناخته شده است. رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» نیز پیش از این نامزد جایزه جلال، قلم زرین و نیز جایزه شهید غنیپور شده بود.
شرفی خبوشان، نویسنده و شاعر متولد ۱۳۵۷، در این کتاب، ماجرایی تاریخی را در دوران قاجار دستمایه داستان خود قرار داده است که عموم مردم از آن بیخبرند: مظفرالدینشاه کتابداری به نام لسانالدوله را به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب میکند اما او با خیانت در امانت، بخش عظیمی از این میراث غنی، شامل هزاران نسخ نفیس خطی را به فروش میرساند. هر نسخه و اوراقی از نسخ معروف که در موزههای جهان است، مربوط به این دوره است که این فرد از کتابخانهها خارج کرده است. منتقدان، این رمان خواندنی را اتفاقی تازه در فضای ادبی کشورمان دانستهاند.
ماجرای «عاشقی به سبک ونگوگ» نیز در دوران پهلوی میگذرد: شخصیت اصلی این رمان، جوانی به نام «البرز» است که با یک پای لنگ، همراه مادر و پدری لال و برادر بزرگترش در خانه تیمسار خسروخانی از ارتشیهای بانفوذ رژیم شاهنشاهی خدمت میکنند. البرز، همبازی نازلی دختر تیمسار است و رفتهرفته حس میکند که دلباخته او شده است. سالها بعد البرز و نازلی هر دو نقاش میشوند. نازلی با مرد دیگری ازدواج میکند اما زندگیاش به شکست میانجامد.
اینکه دو اثر یک نویسنده در کوتاه مدت موفق به کسب افتخارات متعدد میشود و مورد استقبال مخاطبین قرار میگیرد، نشانهی قلم قوی و ارزنده مولف است.»
▪️لینک خرید آنلاین "بی کتابی"
goo.gl/9NfKST
▪️لینک خرید آنلاین "عاشقی به سبک ونگوگ"
goo.gl/jMmMqn
☑️ @ShahrestanAdab
▪️ « #بی_کتابی نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان که به تازگی برنده جایزه ادبی جلال شده بود به چاپ سوم رسید. #عاشقی_به_سبک_ونگوگ ، دیگر رمان این نویسنده نیز به چاپ دوم رسید.
goo.gl/UwfcnD
دو اثر داستانی به قلم شرفی خبوشان که هر دو در انتشارات شهرستان ادب منتشر شده بودند، به صورت همزمان تجدید چاپ شدند. رمان «بی کتابی»، اثری شاخص که از همان ابتدای انتشار با استقبال منتقدان مواجه شده بود، خیلی زود اعتماد مخاطبان را نیز جلب کرده و به چاپ دوم رسیده بود، حالا با کسب جایزه معتبر جلال بیش از گذشته برای خوانندگان داستان شناخته شده است. رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» نیز پیش از این نامزد جایزه جلال، قلم زرین و نیز جایزه شهید غنیپور شده بود.
شرفی خبوشان، نویسنده و شاعر متولد ۱۳۵۷، در این کتاب، ماجرایی تاریخی را در دوران قاجار دستمایه داستان خود قرار داده است که عموم مردم از آن بیخبرند: مظفرالدینشاه کتابداری به نام لسانالدوله را به ریاست کتابخانه سلطنتی منصوب میکند اما او با خیانت در امانت، بخش عظیمی از این میراث غنی، شامل هزاران نسخ نفیس خطی را به فروش میرساند. هر نسخه و اوراقی از نسخ معروف که در موزههای جهان است، مربوط به این دوره است که این فرد از کتابخانهها خارج کرده است. منتقدان، این رمان خواندنی را اتفاقی تازه در فضای ادبی کشورمان دانستهاند.
ماجرای «عاشقی به سبک ونگوگ» نیز در دوران پهلوی میگذرد: شخصیت اصلی این رمان، جوانی به نام «البرز» است که با یک پای لنگ، همراه مادر و پدری لال و برادر بزرگترش در خانه تیمسار خسروخانی از ارتشیهای بانفوذ رژیم شاهنشاهی خدمت میکنند. البرز، همبازی نازلی دختر تیمسار است و رفتهرفته حس میکند که دلباخته او شده است. سالها بعد البرز و نازلی هر دو نقاش میشوند. نازلی با مرد دیگری ازدواج میکند اما زندگیاش به شکست میانجامد.
اینکه دو اثر یک نویسنده در کوتاه مدت موفق به کسب افتخارات متعدد میشود و مورد استقبال مخاطبین قرار میگیرد، نشانهی قلم قوی و ارزنده مولف است.»
▪️لینک خرید آنلاین "بی کتابی"
goo.gl/9NfKST
▪️لینک خرید آنلاین "عاشقی به سبک ونگوگ"
goo.gl/jMmMqn
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گفتگوی روزنامه فرهیختگان با #محمدرضا_شرفی_خبوشان
درباره رمان #بی_کتابی
به بهانه کسب جایزه ادبی جلال
«...▪️ چرا اینقدر به تاریخ علاقه دارید؟
علاقهمندیام به یک تاریخ؛ خاصه یک فرد یا یک آدم نیست. باید اسمش را بگذاریم ضرورت مطالعه تاریخ و بگوییم هر فردی که تاریخ را میخواند و میگوید به ضرورت دانستن تاریخ عمل کرده است؛ این ضرورت را حس کرده است و به تاریخ عمل میکند. این مساله نویسنده و غیرنویسنده ندارد. کارمند، دانشجو، خانهدار، هر طیف یا هر کسی در هر حیطهای تاریخ خواندن برای او ضرورت است؛ حتی کسی که حس میکند شغلش ارتباطی به تاریخ ندارد. این احساس، قابلتوجیه نیست؛ چراکه احساس درست آن است که همه احساس کنیم به خواندن تاریخ نیازمندیم.
چراکه خواندن تاریخ به همه در هر جایگاهی که هستند میآموزد جایگاهشان را حفظ کنند، ارتقا دهند و وظیفهشان را به درستی انجام دهند.
انسانی که تاریخ میخواند به نوعی دارد جایگاه خودش را مستحکم میکند و هویت کسب میکند. اما رویگردانی از تاریخ و نخواندن آن باعث میشود من به گذشته تاریخی خودم رجعت کنم؛ چون آن را نخواندهام فکر میکنم دورههایی از تاریخ وجود دارند که میتوانم برگردم و همان شوم.
چون آنها را نخواندهام و کنکاش نکردهام. بنابراین با هیجانی کاذب و عدماطلاع از تاریخ ممکن است شعار دهم که «شاه باید برگردد»؛ این به خاطر نخواندن تاریخ است.
تاریخ به من میگوید تو نباید به گذشتهات برگردی چون آن را میدانی و حقیقت و واقعیت آنچه بر تو گذشته است را درک کردهای. این گونه است که جامعه و فرد فرد ما به تاریخ نیازمند هستیم. این موضوع باید به یک علاقه شخصی تبدیل شود. وقتی ضرورت و علاقه توامان شود دیگر کسی به تاریخ به عنوان یک ماده درسی در مدرسه و دانشگاه نگاه نمیکند؛ چراکه یک ضرورت انسانی است. بنابراین میگوید همانطور که به لباس و غذا و اینها احتیاج دارم هم به هویت و به شناختن خویشتن هم نیاز دارم...»
https://goo.gl/LEkjgj
متن کامل گفتگوی #محمدرضا_شرفی_خبوشان یا روزنامه فرهیختگان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7756/
☑️ @ShahrestanAdab
درباره رمان #بی_کتابی
به بهانه کسب جایزه ادبی جلال
«...▪️ چرا اینقدر به تاریخ علاقه دارید؟
علاقهمندیام به یک تاریخ؛ خاصه یک فرد یا یک آدم نیست. باید اسمش را بگذاریم ضرورت مطالعه تاریخ و بگوییم هر فردی که تاریخ را میخواند و میگوید به ضرورت دانستن تاریخ عمل کرده است؛ این ضرورت را حس کرده است و به تاریخ عمل میکند. این مساله نویسنده و غیرنویسنده ندارد. کارمند، دانشجو، خانهدار، هر طیف یا هر کسی در هر حیطهای تاریخ خواندن برای او ضرورت است؛ حتی کسی که حس میکند شغلش ارتباطی به تاریخ ندارد. این احساس، قابلتوجیه نیست؛ چراکه احساس درست آن است که همه احساس کنیم به خواندن تاریخ نیازمندیم.
چراکه خواندن تاریخ به همه در هر جایگاهی که هستند میآموزد جایگاهشان را حفظ کنند، ارتقا دهند و وظیفهشان را به درستی انجام دهند.
انسانی که تاریخ میخواند به نوعی دارد جایگاه خودش را مستحکم میکند و هویت کسب میکند. اما رویگردانی از تاریخ و نخواندن آن باعث میشود من به گذشته تاریخی خودم رجعت کنم؛ چون آن را نخواندهام فکر میکنم دورههایی از تاریخ وجود دارند که میتوانم برگردم و همان شوم.
چون آنها را نخواندهام و کنکاش نکردهام. بنابراین با هیجانی کاذب و عدماطلاع از تاریخ ممکن است شعار دهم که «شاه باید برگردد»؛ این به خاطر نخواندن تاریخ است.
تاریخ به من میگوید تو نباید به گذشتهات برگردی چون آن را میدانی و حقیقت و واقعیت آنچه بر تو گذشته است را درک کردهای. این گونه است که جامعه و فرد فرد ما به تاریخ نیازمند هستیم. این موضوع باید به یک علاقه شخصی تبدیل شود. وقتی ضرورت و علاقه توامان شود دیگر کسی به تاریخ به عنوان یک ماده درسی در مدرسه و دانشگاه نگاه نمیکند؛ چراکه یک ضرورت انسانی است. بنابراین میگوید همانطور که به لباس و غذا و اینها احتیاج دارم هم به هویت و به شناختن خویشتن هم نیاز دارم...»
https://goo.gl/LEkjgj
متن کامل گفتگوی #محمدرضا_شرفی_خبوشان یا روزنامه فرهیختگان را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7756/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 یادداشت #ملیکا_آلیک بر رمان #بی_کتابی :
▪️«...راوی مانند شخصیت"تنهایی پرهیاهو" اثر "بهومیل هرابال" نیست که در زیر زمین انبار کاغذ باطله، گیر کرده باشد و مجبور باشد کتابهای غیر قابل چاپ را خمیر کند. میرزا یعقوب از دوران کودکی و تحت تأثیر پدر اندرش شیفتۀ نسخههای خطی و اصیل کتابها شده است. او عاشق جمع کردن صفحات ناب کتابهای دستنیافتی است و باوسواس و پرحرفی، جلد و رنگ و حروف کتابها را توصیف میکند. حروفی که جان میگیرند و مانند پریان و زیبارویان رعنا و دوشیزگان شهرآشوب به رقص درمیآیند. رنگها و نقوش، بههمتنیده میشوند و در نظرش جلد کتابها سخن میگویند. او از تاریخ بیکتابشدن ایران میگوید؛ شرح کتابسوزیها و کتابهایی که از کتابخانههای سلطنتی دزدیده شد و به آن سوی مرزها رفت، از هزار و یک شب و شاهنامه سخن میگوید و ضحاک را تمثیلی از سودجویان زمان خود میداند....»
goo.gl/WHGwuL
ادامۀ یادداشت #ملیکا_آلیک بر رمان #بی_کتابی، نوشتۀ #محمدرضا_شرفی_خبوشان و برندۀ #جایزه_جلال_آل_احمد را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 Shahrestanadab.com/Content/ID/7827
☑️@ShahrestanAdab
▪️«...راوی مانند شخصیت"تنهایی پرهیاهو" اثر "بهومیل هرابال" نیست که در زیر زمین انبار کاغذ باطله، گیر کرده باشد و مجبور باشد کتابهای غیر قابل چاپ را خمیر کند. میرزا یعقوب از دوران کودکی و تحت تأثیر پدر اندرش شیفتۀ نسخههای خطی و اصیل کتابها شده است. او عاشق جمع کردن صفحات ناب کتابهای دستنیافتی است و باوسواس و پرحرفی، جلد و رنگ و حروف کتابها را توصیف میکند. حروفی که جان میگیرند و مانند پریان و زیبارویان رعنا و دوشیزگان شهرآشوب به رقص درمیآیند. رنگها و نقوش، بههمتنیده میشوند و در نظرش جلد کتابها سخن میگویند. او از تاریخ بیکتابشدن ایران میگوید؛ شرح کتابسوزیها و کتابهایی که از کتابخانههای سلطنتی دزدیده شد و به آن سوی مرزها رفت، از هزار و یک شب و شاهنامه سخن میگوید و ضحاک را تمثیلی از سودجویان زمان خود میداند....»
goo.gl/WHGwuL
ادامۀ یادداشت #ملیکا_آلیک بر رمان #بی_کتابی، نوشتۀ #محمدرضا_شرفی_خبوشان و برندۀ #جایزه_جلال_آل_احمد را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 Shahrestanadab.com/Content/ID/7827
☑️@ShahrestanAdab
🔻#بی_کتابی در جایزه کتاب سال شهید غنیپور شایسته تقدیر شد :
▪️«برگزیدگان هفدهمین دوره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور، دوشنبه شب در مسجد جواد الائمه (ع) تهران معرفی شدند.
در بخش کودک یک اثر برگزیده و یک اثر مورد تقدیر هیات داوران قرار گرفت. «از این طرف نگاه کن»، اثر علی خدایی از نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اثر برگزیده این بخش بود و «قصههای کوچولو»، نوشته فریبرز لرستانی از نشر ساز و کار مورد تقدیر قرار گرفت.
در بخش نوجوان کتاب «مثل هیچکس» اثر سپیده خلیلی از نشر قدیانی شایسته تقدیر شناخته شد.
در بخش بزرگسال رمان «بیکتابی» اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان از نشر شهرستان ادب به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد و رمان «سنگی که نیفتاد» اثر محمدعلی رکنی از نشر کتابستان معرفت در این بخش به عنوان برگزیده شناخته شد.»
goo.gl/aGq5Ep
☑️@ShahrestanAdab
▪️«برگزیدگان هفدهمین دوره انتخاب کتاب سال شهید حبیب غنیپور، دوشنبه شب در مسجد جواد الائمه (ع) تهران معرفی شدند.
در بخش کودک یک اثر برگزیده و یک اثر مورد تقدیر هیات داوران قرار گرفت. «از این طرف نگاه کن»، اثر علی خدایی از نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اثر برگزیده این بخش بود و «قصههای کوچولو»، نوشته فریبرز لرستانی از نشر ساز و کار مورد تقدیر قرار گرفت.
در بخش نوجوان کتاب «مثل هیچکس» اثر سپیده خلیلی از نشر قدیانی شایسته تقدیر شناخته شد.
در بخش بزرگسال رمان «بیکتابی» اثر #محمدرضا_شرفی_خبوشان از نشر شهرستان ادب به عنوان اثر شایسته تقدیر معرفی شد و رمان «سنگی که نیفتاد» اثر محمدعلی رکنی از نشر کتابستان معرفت در این بخش به عنوان برگزیده شناخته شد.»
goo.gl/aGq5Ep
☑️@ShahrestanAdab
🔻بروشوری سهزبانه (فارسی، انگلیسی و فرانسه) توسط دفتر رسانه شهرستان ادب برای معرفی #محمدرضا_شرفی_خبوشان در نمایشگاه کتاب پاریس تولید شده است. در طراحی این بروشور از نقاشیهای ونگوگ و سبک هنری او بهره گرفته شده است، چه اینکه نخستین رمان شرفیخبوشان در شهرستان ادب -پیش از #بی_کتابی که امسال خوش درخشید-، رمان خاص و زیبای #عاشقی_به_سبک_ونگوگ بود.
goo.gl/XkHCFV
☑️ @ShahrestanAdab
goo.gl/XkHCFV
☑️ @ShahrestanAdab
🔻استقبال از ترجمه #بی_کتابی در نمایشگاه کتاب پاریس
▪️در راستای فعالیت های دبیرخانه حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی صورت گرفت:
توافق ناشرانی از کشورهای آلبانی، الجزایر و هند برای ترجمه و انتشار اثر برگزیده جایزه جلال
انتشارات شهرستان ادب از استقبال ناشران خارجی از ترجمه "بی کتابی" نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان برگزیده کتاب سال در نمایشگاه پاریس خبر داد.
در روز اول نمایشگاه پاریس با حمایت و پیگیری دبیرخانه طرح حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی (گرنت) طی مذاکراتی با حضور نماینده این دبیرخانه، محمد رضا شرفی خبوشان و برگزیده جایزه جلال و ناشرانی از آلبانی و هند توافقات اولیه برای ترجمه و انتشار اثر برگزیده جایزه جلال انجام شد.
مدیر انتشارات فانولی از کشور آلبانی، و مدیر نشر راجپال از هندوستان ضمن اظهار علاقمندی به ترجمه و انتشار آثار ایرانی خواستار همکاری بلند مدت با دبیرخانه طرح گرنت از طریق انعقاد قرارداد با ناشران و نویسندگان ایرانی شدند.
در نتیجه مذاکرات صورت گرفته توافق اولیه برای ترجمه و انتشار رمان "بی کتابی" تالیف محمدرضا شرفی خبوشان از انتشارت شهرستان ادب به زبان های آلبانیایی و هندی صورت گرفت و مقرر شد قرارداد نهایی فروش رایت ترجمه کتاب در ایام نمایشگاه کتاب تهران بین طرف خارجی و انتشارات شهرستان ادب به امضا برسد.
با توجه به این استقبال از این کتاب و سایر کتابهای شهرستان ادب پیشبینی می شود در روزهای اینده توافقات دیگری با سایر انتشارات خارجی صورت پذیرد.
goo.gl/UDnguG
☑️ @ShahrestanAdab
▪️در راستای فعالیت های دبیرخانه حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی صورت گرفت:
توافق ناشرانی از کشورهای آلبانی، الجزایر و هند برای ترجمه و انتشار اثر برگزیده جایزه جلال
انتشارات شهرستان ادب از استقبال ناشران خارجی از ترجمه "بی کتابی" نوشته #محمدرضا_شرفی_خبوشان برگزیده کتاب سال در نمایشگاه پاریس خبر داد.
در روز اول نمایشگاه پاریس با حمایت و پیگیری دبیرخانه طرح حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایرانی (گرنت) طی مذاکراتی با حضور نماینده این دبیرخانه، محمد رضا شرفی خبوشان و برگزیده جایزه جلال و ناشرانی از آلبانی و هند توافقات اولیه برای ترجمه و انتشار اثر برگزیده جایزه جلال انجام شد.
مدیر انتشارات فانولی از کشور آلبانی، و مدیر نشر راجپال از هندوستان ضمن اظهار علاقمندی به ترجمه و انتشار آثار ایرانی خواستار همکاری بلند مدت با دبیرخانه طرح گرنت از طریق انعقاد قرارداد با ناشران و نویسندگان ایرانی شدند.
در نتیجه مذاکرات صورت گرفته توافق اولیه برای ترجمه و انتشار رمان "بی کتابی" تالیف محمدرضا شرفی خبوشان از انتشارت شهرستان ادب به زبان های آلبانیایی و هندی صورت گرفت و مقرر شد قرارداد نهایی فروش رایت ترجمه کتاب در ایام نمایشگاه کتاب تهران بین طرف خارجی و انتشارات شهرستان ادب به امضا برسد.
با توجه به این استقبال از این کتاب و سایر کتابهای شهرستان ادب پیشبینی می شود در روزهای اینده توافقات دیگری با سایر انتشارات خارجی صورت پذیرد.
goo.gl/UDnguG
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 وقتی ماردوش تکثیر میشود | یادداشت #محمدامین_پورحسینقلی بر رمان #بی_کتابی، نوشتۀ #محمدرضا_شرفی_خبوشان :
▪️ «...آنکه آزادی را منکوب و مردم را تاراج میکند، ماردوشی نیست که شاید در هیأت شاه قجری یا لیاخوف روسی درآمده است. دشمن آزادی و سعادت یک کشور، تکتک آن آدمهایی هستند که چیزی جلوتر از منفعت شخصی و لحظهای خود را نمیشناسند و نمیبینند. شاهی که دغدغههای حکومتداریاش در حرمخانهاش میگذرد، کتابداری که مقراضی در کیف دارد و مفاخر فرهنگی یک ملت را برای پشیزی مثله میکند تا خرج وافور و تریاکش کند، عتیقهفروشی که به جستجوی گنجی موهوم است، قزاقی که دشنه میکشد و خون میریزد تا غنیمتی و غارتی نصیبش شود، و مردمی که حتی اگر دل به امید مشروطهخواهان بستهاند، ترجیح میدهند در خانه بمانند و سر زیر لحاف مخفی کنند تا صدای توپ و تفنگ به پایان رسد. »...
https://bit.do/edvur
ادامۀ یادداشت محمدامین پورحسینقلی را در #پرونده_کتاب_بی_کتابی در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/7929/
☑️ @ShahrestanAdab
▪️ «...آنکه آزادی را منکوب و مردم را تاراج میکند، ماردوشی نیست که شاید در هیأت شاه قجری یا لیاخوف روسی درآمده است. دشمن آزادی و سعادت یک کشور، تکتک آن آدمهایی هستند که چیزی جلوتر از منفعت شخصی و لحظهای خود را نمیشناسند و نمیبینند. شاهی که دغدغههای حکومتداریاش در حرمخانهاش میگذرد، کتابداری که مقراضی در کیف دارد و مفاخر فرهنگی یک ملت را برای پشیزی مثله میکند تا خرج وافور و تریاکش کند، عتیقهفروشی که به جستجوی گنجی موهوم است، قزاقی که دشنه میکشد و خون میریزد تا غنیمتی و غارتی نصیبش شود، و مردمی که حتی اگر دل به امید مشروطهخواهان بستهاند، ترجیح میدهند در خانه بمانند و سر زیر لحاف مخفی کنند تا صدای توپ و تفنگ به پایان رسد. »...
https://bit.do/edvur
ادامۀ یادداشت محمدامین پورحسینقلی را در #پرونده_کتاب_بی_کتابی در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 https://shahrestanadab.com/Content/ID/7929/
☑️ @ShahrestanAdab
🔻یادداشت #امیرمحمد_واعظی بر رمان #بی_کتابی، نوشتۀ #محمدرضا_شرفی_خبوشان :
▪️ «... علاوه بر اینها اوج دیگر هنر نویسنده، در این بوده است که علاوه بر روایتی از تاریخ، به بیان احوالات شخصی و روحیات و تفکرات افرادی از اقشار مختلف در آن زمانه، از زبان راوی و سایرین، پرداخته است. با توجه به فاصلۀ زمانی یکقرنی بین نویسنده و وقایع داستان، طبیعی و واقعی جلوه کردن این بخشهای متن، نشاندهندۀ مطالعات و تحقیقات فراوان و عمیق مؤلف است.
زبان داستان با توجه به دورۀ زمانی آن، اندکی سخت و با کلماتی بعضاً نامأنوس است، ولی به طرز عجیبی خلل چندانی در فهم روایت داستان با وجود ندانستن معنای برخی کلمات به وجود نمیآید و بسیاری از معانی را میتوان با توجه به جایگاهشان در متن فهمید. نویسنده توانسته با تلفیقی از زبان گذشته و حال، متنی با حال و هوای قاجاری ولی قابل فهم برای مردم روزگار خودش بنویسد... »
bit.do/ed37Z
ادامۀ یادداشت #امیرمحمد_واعظی را در #پرونده_کتاب_بی_کتابی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7930
☑️ @ShahrestanAdab
▪️ «... علاوه بر اینها اوج دیگر هنر نویسنده، در این بوده است که علاوه بر روایتی از تاریخ، به بیان احوالات شخصی و روحیات و تفکرات افرادی از اقشار مختلف در آن زمانه، از زبان راوی و سایرین، پرداخته است. با توجه به فاصلۀ زمانی یکقرنی بین نویسنده و وقایع داستان، طبیعی و واقعی جلوه کردن این بخشهای متن، نشاندهندۀ مطالعات و تحقیقات فراوان و عمیق مؤلف است.
زبان داستان با توجه به دورۀ زمانی آن، اندکی سخت و با کلماتی بعضاً نامأنوس است، ولی به طرز عجیبی خلل چندانی در فهم روایت داستان با وجود ندانستن معنای برخی کلمات به وجود نمیآید و بسیاری از معانی را میتوان با توجه به جایگاهشان در متن فهمید. نویسنده توانسته با تلفیقی از زبان گذشته و حال، متنی با حال و هوای قاجاری ولی قابل فهم برای مردم روزگار خودش بنویسد... »
bit.do/ed37Z
ادامۀ یادداشت #امیرمحمد_واعظی را در #پرونده_کتاب_بی_کتابی سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7930
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 گفتگوی #محمدقائم_خانی و #مجید_اسطیری با #محمدرضا_شرفی_خبوشان، نویسندۀ رمان #بی_کتابی :
▪️«... به سختی میشود اینطور داستانها را داستان تاریخی نامید. بهتر است به آنها بگوییم رمان. به صرف اینکه بخشی از زمان رمان در تاریخی میگذرد که ویژگیهای آن دوره در رمان برجسته است، نمیشود به آن گفت رمان تاریخی. علّت آن هم این است که چون مخاطب، ذهنیّت و نگاه او از زمانۀ اکنون کنده میشود، و وقایع و مطالبی که میخواند متعلّق به زمان گذشتۀ دور یا نهچندان دور است، کلمۀ تاریخ به ذهنش میآید امّا در اصل اینگونه از داستانها دغدغۀ تاریخ ندارند؛ بلکه دغدغۀ آنها بیان یک روایت انسانی است. من در کارهایم به روایت اهمّیّت میدهم. روایت میتواند به ما نگاه و پندار بدهد و بخشی از تاریکیهای ذهن ما را روشن کند. ما را علاقهمند کند تا به دنبال چیزهایی که نمیدانیم برویم. تجربۀ ما را از زیست، فرهنگ و منش خودمان توسعه بدهد. این مجموع دغدغههای من است. دلیل اصلی آن هم این است که در کشور، ما به عنوان نویسندۀ رمان و داستان، از سرگذشتمان غفلت کردیم. البته خیلی نوشته شده است امّا این مقدار باز هم کم است... .»
https://bit.do/eeyVm
ادامۀ این گفتگو را، که پیش از این در مجلۀ «کتاب هفته» منتشر شده است، در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7963
☑️ @ShahrestanAdab
▪️«... به سختی میشود اینطور داستانها را داستان تاریخی نامید. بهتر است به آنها بگوییم رمان. به صرف اینکه بخشی از زمان رمان در تاریخی میگذرد که ویژگیهای آن دوره در رمان برجسته است، نمیشود به آن گفت رمان تاریخی. علّت آن هم این است که چون مخاطب، ذهنیّت و نگاه او از زمانۀ اکنون کنده میشود، و وقایع و مطالبی که میخواند متعلّق به زمان گذشتۀ دور یا نهچندان دور است، کلمۀ تاریخ به ذهنش میآید امّا در اصل اینگونه از داستانها دغدغۀ تاریخ ندارند؛ بلکه دغدغۀ آنها بیان یک روایت انسانی است. من در کارهایم به روایت اهمّیّت میدهم. روایت میتواند به ما نگاه و پندار بدهد و بخشی از تاریکیهای ذهن ما را روشن کند. ما را علاقهمند کند تا به دنبال چیزهایی که نمیدانیم برویم. تجربۀ ما را از زیست، فرهنگ و منش خودمان توسعه بدهد. این مجموع دغدغههای من است. دلیل اصلی آن هم این است که در کشور، ما به عنوان نویسندۀ رمان و داستان، از سرگذشتمان غفلت کردیم. البته خیلی نوشته شده است امّا این مقدار باز هم کم است... .»
https://bit.do/eeyVm
ادامۀ این گفتگو را، که پیش از این در مجلۀ «کتاب هفته» منتشر شده است، در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗https://shahrestanadab.com/Content/ID/7963
☑️ @ShahrestanAdab
🔻 ملّتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود
(یادداشت #یعسوب_محسنی در پرونده کتاب #بی_کتابی)
▪️«...دهخدا در لغتنامۀ خود از بیکتابی به «بیقیدی» و «بیدینی» هم، معنی کردهاست. قبل از هر سخنی بهتر است خلاصهای از داستان بیکتابی را برای درک کلّی آن، اینجا بیاورم:
راوی، میرزا یعقوب عتیقهچی یا خاصّهفروش، مردی پنجاه ساله و تاجری بنگی است؛ البته آن زمان تریاکی بودن مثل سیگاری بودن بهحساب میآمد. راوی قبل از بهدنیا آمدن، پدر خود را از دست داده بود و با «پدراَندر» خود که شوهر مادرش را به آن نام میخواند، خو میگیرد. راوی از همان دوران طفولیت با کتابهای نفیس پدراَندر دعانویس و کتابخوان آشنا میشود و ارزش و بهای هر مجلّدی را از نوع کاغذ و خط و نقش آن تشخیص میدهد؛ کما اینکه از هر کتابی که دستش میرسیده، چند برگ زرّینش را میکنده و جایش را با اوراقی شبیه آن پر میکردهاست و یکی از دلایلی که راوی، اهل فنِّ ادب و نثر است، میتواند همین موضوع باشد. میرزا یعقوب عتیقهخر، دنبال کتاب گلشن نادری است که سر از گنجینۀ ضحّاک در میآورد و گره و قفلی بر این کتاب مرموز بسته میشود. و در جریان آن با لسانالدولۀ کتابدارباشی (دزد کتابخانههای ناصری و مظفّری) آشنا میشود و برای تطمیع او هزینۀ گزاف جانی و مالی میپردازد. داستان در طول دو هفته اتّفاق میافتد و مکان آن تهران و اطراف آن است که شرح کاملی بر غارت عتیقهجات این مرز و بوم را نشان میدهد...»
goo.gl/rb3D2g
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8973
☑️ @ShahrestanAdab
(یادداشت #یعسوب_محسنی در پرونده کتاب #بی_کتابی)
▪️«...دهخدا در لغتنامۀ خود از بیکتابی به «بیقیدی» و «بیدینی» هم، معنی کردهاست. قبل از هر سخنی بهتر است خلاصهای از داستان بیکتابی را برای درک کلّی آن، اینجا بیاورم:
راوی، میرزا یعقوب عتیقهچی یا خاصّهفروش، مردی پنجاه ساله و تاجری بنگی است؛ البته آن زمان تریاکی بودن مثل سیگاری بودن بهحساب میآمد. راوی قبل از بهدنیا آمدن، پدر خود را از دست داده بود و با «پدراَندر» خود که شوهر مادرش را به آن نام میخواند، خو میگیرد. راوی از همان دوران طفولیت با کتابهای نفیس پدراَندر دعانویس و کتابخوان آشنا میشود و ارزش و بهای هر مجلّدی را از نوع کاغذ و خط و نقش آن تشخیص میدهد؛ کما اینکه از هر کتابی که دستش میرسیده، چند برگ زرّینش را میکنده و جایش را با اوراقی شبیه آن پر میکردهاست و یکی از دلایلی که راوی، اهل فنِّ ادب و نثر است، میتواند همین موضوع باشد. میرزا یعقوب عتیقهخر، دنبال کتاب گلشن نادری است که سر از گنجینۀ ضحّاک در میآورد و گره و قفلی بر این کتاب مرموز بسته میشود. و در جریان آن با لسانالدولۀ کتابدارباشی (دزد کتابخانههای ناصری و مظفّری) آشنا میشود و برای تطمیع او هزینۀ گزاف جانی و مالی میپردازد. داستان در طول دو هفته اتّفاق میافتد و مکان آن تهران و اطراف آن است که شرح کاملی بر غارت عتیقهجات این مرز و بوم را نشان میدهد...»
goo.gl/rb3D2g
ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/8973
☑️ @ShahrestanAdab