شهرستان ادب
1.41K subscribers
4.39K photos
729 videos
14 files
2.07K links
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
ShahrestanAdab.com

ارتباط با مدیر کانال:
@ShahrestaneAdab

ایمیل شهرستان ادب:
[email protected]
Download Telegram
در شب سرد زمستانی

کوره ی خورشید هم، چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.

و به مانند چراغ من

نه می افروزد چراغی هیچ،

نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا می افروزد.



من چراغم را در آمد رفتن همسایه ام افروختم در یک شب تاریک.

وشب سرد زمستان بود،

باد می پیچید با کاج،

در میان کومه ها خاموش

گم شد او از من جدا زین جاده ی باریک.

و هنوزم قصه بر یاد است

وین سخن آویزه ی لب:

که می افروزد؟ که می سوزد؟

چه کسی این قصه را در دل می اندوزد؟

در شب سرد زمستانی،

کوره ی خورشید هم، چون کوره ی گرم چراغ من نمی سوزد.
#نیما_یوشیج

جلسه کارگاه شعر #خلوت_نیمایی
آمروز ساعت17 موسسه #شهرستان_ادب
https://bit.ly/20ogccx
—----------------------------------------
به کانال #شهرستان_ادب بپیوندید.
@shahrestanadab
Forwarded from نارنج
#دور_از_ڇـشـم_اساتید
#‌یڪ

🔺برو بیدل بخون...
🔺برو تمرینای عروض و قافیه دکتر شمیسا رو حل کن...
🔺با سه کلمه غروب و اشک و عاشق یه رباعی بنویس...
🔺هر روز یه بیت شعر حفظ کن...
🔺برو...بخر...بخون...بنویس...بگو...

تکلیف چیست؟!
برای سرودن یک #شعر_خوب چه باید کرد؟!

قدمـ یڪمـ :
🔸خودمون باشیم.
باید جهانُ از نگاهِ خودمون روایت کنیم.
برای اصفهان خیلیا شعر گفتن...
ولی #ما هنوز نگفتیم!
برای دیواری که پر از جایِ زخمِ کاغذای تبلیغاتیه شاید هیشکی تا حالا شعر نگفته باشه!
یا...

پس خوب جهانُ ببینیم و بعد سعی کنیم جهانی که دیدیمُ به زبان خودمون تعریف کنیم...همین!

تا این کارُ انجام ندیم، توصیه های بالا فقط ذهنمونُ بسته‌تر میکنه.

پیشنهاد:
کتاب #حرف‌های_همسایه
#نیما_یوشیج
نامه اول و دوم

__________________
📕 به ایستگاه شعر آفتابگردان‌های اصفهان بپیوندید

@esf_shahrestanadab
🔻 به‌روز شدن #پرونده_شعر_نیمایی
https://goo.gl/ZUpFrB


▪️ همزمان با زادروز #نیما_یوشیج، پدر شعر نوی فارسی، صفحۀ پروندۀ شعر نیمایی از امروز با مطالب جدیدی به‌روز می‌شود:

🔗https://goo.gl/6hXvZw

☑️ @shahrestanadab
🔻ضمن عرض تسلیت خدمت خانواده خدمه‌ی کشتی سانچی و مردم ایران عزیز،‌ شعر «آی آدم‌ها» سروده‌ی #نیما_یوشیج را بازخوانی می‌کنیم.

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند

در چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان


، آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون
گاه سر . گه پا

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش
می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :

آی آدم ها ...

و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها

آی آدم ها…

goo.gl/3op1dz

☑️ @ShahrestanAdab
🔻«باز آمد نوروز مهِ دلبر و ساغر»
یکی از سروده‌های زیبای #نیما_یوشیج که تمام ‌قد به سبک خراسانی‌ست و باستان‌گرایی و زبان آرکائیک او را به نمایش می‌گذارد، قصیده‌ای مدحیه و بهاریه‌ای ‌باطراوت در ثنا و ستایش امیرالمؤمنین، علی علیه‌ السلام است. این چکامه، ۵۴ بیت دارد که شاعر در انتها و مقطع آن؛ خود به وزن و شاعری که ازین وزن، پیش ازو سود برده، اشاره کرده‌ است:

این شعر بر آن وزن نمودم که نموده است
قاآنی و پندار نه جز او کس دیگر:
«ماه رمضان آمد، ای ترک سمن ‌بر
برخیز و مرا خرقه و سجاده بیاور»

در ادامه پرونده #بهاریه سایت شهرستان ادب و با نزدیک شدن به روز میلاد #امام_علی (علیه السلام) این قصیده را با هم می‌خوانیم:

▪️باز آمد نوروز مهِ دلبر و ساغر
زان گشت همه باغ، پر از ساغر و دلبر
بس گل شکفیده است ز هر جانبِ بُستان
بس غنچه دمیده است به هر گوشه به ره بر
آن ماند زلفینش به آن شوخِ دل‌آرا
این ماند بالاش به آن یارکِ لاغر
خیری همه خون می‌چکد از جای به جایش
از بس که نشسته است بر لالۀ احمر
گردیده فرو بندم، در دل گذرندم
ور زان که گشایم، به در آیندم در سر
لاله به مثل همچو یکی مجمر آتش
سوسن به صفت همچو بتی در بر مجمر
گر کرد هزیمت ز بهار، آیتِ سرمد
نشکفت مگر دیدش در عدّت و برشکر
بنهاد همه آلت و هر ساز که بودش
در تاخت سوی دیگر و پرداخت معسکر
با لشکر باجان چه کند لشکرِ بی جان
بی‌خواسته چون سازد با مرد توانگر؟

goo.gl/JXAVpT

متن کامل این قصیده را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/7885/

#شعر_علوی
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ #شعر_نیمایی
همزمان با زادروز #نیما_یوشیج در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد

صفحه این پرونده:
🔗shahrestanadab.com/پرونده-شعر-نیمایی

☑️ @ShahrestanAdab
🔻 خانه‌ام ابری‌ست...
(بازخوانی شعر معروف #نیما_یوشیج در زادروز او و در حال‌و‌هوای بارانی و پاییزی این روزها)


▪️ خانه‌ام ابری‌ست

یک‌سره روی زمین ابری‌ست با آن



از فراز گردنه خرد و خراب و مست

باد می‌پیچد

یک‌سره دنیا خراب از اوست

و حواس من!

آی نی‌زن که تو را آوای نی برده‌ست دور از ره!

کجایی؟!



خانه‌ام ابری‌ست اما

ابر بارانش گرفته‌ست

در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم

من به روی آفتابم

می‌برم در ساحت دریا نظاره

و همه دنیا خراب و خرد از باد است

و به ره

نی‌زن که دائم می‌نوازد نی

در این دنیای ابراندود

راه خود را دارد اندر پیش

☑️ @ShahrestanAdab
🔻صدای آینده
(یادداشت #علی_داودی به بهانه زادروز #نیما_یوشیج در پرونده تخصصی #شعر_نیمایی)

▪️«...همه چیز از آن تیری شروع میشود که به ناصرالدین شاه زدند. ماجرای این ترور داستان خصومت شخصی یا قدرت طلبانه و کودتا نبود رضا کرمانی در واقع به ذهنیت تاریخ گذشته ایرانی شلیک کرد. با این عمل شوکت و تقدس پر رنگ و لعاب شاهی را در تاریخ ما شکست شاهی که البته پیشتر به دست خود، خود را شکسته بود وقتی به فرنگ رفت و ماشین خرید شاهی که کراوات بزند نمیشود به جقه مبارک همایونی ش قسم خورد. بعد از این ترور دیگر شاهی وجود ندارد چه مظفرالدین شاه که حکم عدالتخانه و در واقع خلع خویش را امضا کرد با این حکم اخلاف وی نیز همه خلع متواری شدند محمدعلیشاه رفت احمد شاه رفت رضا شاه رفت محمدرضا شاه رفت.

حالا دیگر مردم بودند و دنیای خودشان. شعری که پیش از این وامدار دربار و دیوان بود تا حفظ و حمایت شود به سر رسید و مردم جدید حرف و زبان خودرا میجستند...»

ادامه‌ی این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/9723

☑️ @ShahrestanAdab
🔻آب، در خواب‌گه مورچگان
(شهرت استاد #نیما_یوشیج به نوآوری و شعر نو، شاید باعث شده بسیاری از شعرهای زیبای این شاعر بزرگ در قالب‌های کهن اطلاع چندانی نداشته باشند. نیما یوشیج، جدا از سرایش در قالب‌هایی مثل نیمایی یا چارپاره، در اکثر قالب‌های اصطلاحا کلاسیک مثل قصیده، قطعه، غزل و رباعی شعرهای بسیاری زیبایی دارد و پیش از این در سایت شهرستان ادب بعضی از این شعرها -در قالب‌هایی مثل قصیده- را منتشر کرده بودیم. امروز به مناسبت زادروز این شاعر بزرگ و در تازه‌ترین مطلب پرونده تخصصی #شعر_نیمایی شما را به خواندن گزیده‌ای از بهترین رباعی‌های پدر شعر نو دعوت می‌کنیم)

▪️از شعرم خلقی به‌هم انگیخته‌ام
خوب و بدشان به‌هم درآمیخته‌ام
خود گوشه گرفته‌ام تماشا را کآب
در خوابگه مورچگان ریخته‌ام

میلت سوی دوستان نهاده است چرا؟
مهرت همه با بدان زیاده است چرا؟
گویی که: ندارد سخنم گیرایی
پس بر سر هر زبان فتاده است چرا؟

برای خوانده هشت رباعی دیگر به سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید:
🔗shahrestanadab.com/Content/ID/9724

☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ #شعر_نیمایی
همزمان با سالگرد درگذشت #نیما_یوشیج در سایت شهرستان ادب بازگشایی می‌شود

صفحه این پرونده:
🔗 shahrestanadab.com/پرونده-شعر-نیمایی

☑️ @ShahrestanAdab
🔻پروندۀ #شعر_نیمایی به مناسبت زادروز نیما یوشیج، خالق شعر نو در سایت شهرستان ادب بازگشایی شد

▪️ از جمله پرونده‌های تخصصی سایت شهرستان ادب در بخش شعر، پروندۀ شعر نیمایی است که از یادداشت‌ها، مصاحبه‌ها، مقالات و خبرهایی درخصوص این موضوع تشکیل شده است. امروز، بیست‌ویکم آبان‌ماه زادروز #نیما_یوشیج، خالق شعر نیمایی، است. به این بهانه به بازخوانی پروندۀ شعر نیمایی می‌پردازیم.

🔹گزیده‌ای از مطالب این پرونده:

🔸دیدگاه‌های فروغ فرخزاد درباره شعر نیمایی | یادداشتی از #نیلوفر_بختیاری
🔸عناصر و نمادهای سنتی در شعر نیمایی | یادداشتی از #عصمت_زارعی
🔸 همچنان در غار آوایی است | یادداشتی از #حسین_سامانی
🔸شعر نیمایی، گذر از شعر کلاسیک به معنی ترک گفتن آن نیست | گفتگویی با #حمیدرضا_شکارسری پیرامون شعر نیمایی پس از انقلاب
🔸ده رباعی از بهترین رباعی‌های نیما یوشیج
🔸صدای آینده | یادداشتی از #علی_داودی

🔗 برای مطالعۀ کامل مطالب پروندۀ شعر نیمایی به صفحۀ مخصوص آن در سایت شهرستان ادب مراجعه نمایید.

☑️ @ShahrestanAdab
🔻دم پاییز
(به مناسبت زادروز شاعر بزرگ معاصر، #نیما_یوشیج، شعری از پدر #شعر_نیمایی را با یکدیگر بازخوانی می‌کنیم)

▪️مانده از شب های دورادور،
بر مسیر خامُش جنگل،
سنگچینی، از اجاقی خُرد،
اندرو خاکسترِ سَردی.
همچنان کاندر غبار اندودۀ اندیشه‌های من ملال‌انگیز،
طرح تصویری، در آن هر چیز،
داستانی حاصلش دردی.
روز شیرینم که با من آتشی داشت،
نقش ناهمرنگ گردیده،
سرد گشته، سنگ گردیده،
با دم پاییز عمر من، کنایت از بهار روی زردی.
همچنان که مانده از شب‌های دورادور،
برمسیر خامُش جنگل،
سنگچینی از اجاقی خُرد،
اندرو خاکستر سردی.

☑️ @ShahrestanAdab