شعری از #عباس_چشامی در ستایش حضرت علی (ع)
نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده
ای اولی که سکهی مردی تا همچنان به نام تو مانده
تو واژهای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان
ای تا همیشه پای قلمها، در بحر عین و لام تو مانده
ای عاشقان برای پرستش _تا بوده_ بعد حق به تو مدیون
ای شاعران برای سرودن _تا هست_ زیر وام تو مانده
عقل، آسمان این همه عاقل، در پلهی نخست تو عاجز
عشق، افتخار آن همه مجنون ، زنجیری مدام تو مانده
هم ماه در حضور تو کودک ، هم مهر در رکاب تو تاریک
هم روز در مسیر تو لنگان ، هم شب در احترام تو مانده
ای هر که دیده رنگ سلامت، لبخند تو شکسته و زخمی
ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده
بعد از چه قدر سال که گفتی ، بعد از چه قدر سال که نشنید
آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده
نهجالبلاغه کو که بخوانند؟ نهجالبلاغه کو که بفهمند؟
این گوشها چه قدر هراسان از سیلی کلام تو مانده
بادا که تا هنوز بیفتد این جا کلاه از سر دنیا
بیچاره او که خیره سرانه دنبال گردِ بام تو مانده
ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی ست، یگانه است-
فخر فقط برای تو بودن در قبضهی غلام تو مانده
آه ای تمام! من چه بگویم ، بگذار تا تمام شود شعر
گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده
@ShahrestanAdab
نام تو را زیاد شنیدیم، در حسرت مرام تو مانده
ای اولی که سکهی مردی تا همچنان به نام تو مانده
تو واژهای به ژرفی دریا، تو مشکلی به هیئت آسان
ای تا همیشه پای قلمها، در بحر عین و لام تو مانده
ای عاشقان برای پرستش _تا بوده_ بعد حق به تو مدیون
ای شاعران برای سرودن _تا هست_ زیر وام تو مانده
عقل، آسمان این همه عاقل، در پلهی نخست تو عاجز
عشق، افتخار آن همه مجنون ، زنجیری مدام تو مانده
هم ماه در حضور تو کودک ، هم مهر در رکاب تو تاریک
هم روز در مسیر تو لنگان ، هم شب در احترام تو مانده
ای هر که دیده رنگ سلامت، لبخند تو شکسته و زخمی
ای هر که برده لذت شیرین، همواره تلخ کام تو مانده
بعد از چه قدر سال که گفتی ، بعد از چه قدر سال که نشنید
آنک به سوی ظالم و مظلوم، انگشت اتهام تو مانده
نهجالبلاغه کو که بخوانند؟ نهجالبلاغه کو که بفهمند؟
این گوشها چه قدر هراسان از سیلی کلام تو مانده
بادا که تا هنوز بیفتد این جا کلاه از سر دنیا
بیچاره او که خیره سرانه دنبال گردِ بام تو مانده
ما هر قدر که خاک تو باشیم، قنبر فقط یکی ست، یگانه است-
فخر فقط برای تو بودن در قبضهی غلام تو مانده
آه ای تمام! من چه بگویم ، بگذار تا تمام شود شعر
گفتم تمام، خوب نگفتم، کو مهدی؟ انتقام تو مانده
@ShahrestanAdab
🔻رسیدنگاه
(شعری از #عباس_چشامی به مناسبت میلاد #امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
▪️چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
بیفشانید آبی بر حیاط و یادتان باشد
که در بالای مجلس چهار بالش ناز بگذارید
بجنبید و بیندازید نقلی در دهان غم
به پا خیزید و در دستان شادی ساز بگذارید
الا دلهای تمرین کرده دور از او پریدن را
از اینجا تا رسیدنْگاه او پرواز بگذارید
بیاید، بیشتر گل میدهد بیشْانتظاران را
اگر دل کندهاید از این صبوری باز بگذارید
نگاهش راهزن بسیار دارد من که میترسم
مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #عباس_چشامی به مناسبت میلاد #امام_زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
▪️چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
بیفشانید آبی بر حیاط و یادتان باشد
که در بالای مجلس چهار بالش ناز بگذارید
بجنبید و بیندازید نقلی در دهان غم
به پا خیزید و در دستان شادی ساز بگذارید
الا دلهای تمرین کرده دور از او پریدن را
از اینجا تا رسیدنْگاه او پرواز بگذارید
بیاید، بیشتر گل میدهد بیشْانتظاران را
اگر دل کندهاید از این صبوری باز بگذارید
نگاهش راهزن بسیار دارد من که میترسم
مگر در رهگذار چشم او سرباز بگذارید
☑️ @ShahrestanAdab
🔸مادری خود
(شعری از #عباس_چشامی به مناسبت #روز_مادر)
🔹تکیدهتر شدهای، من بزرگتر شدهام
تو آب رفتهای و من دو چشمتر شدهام
چه روزگار دغلباز بد معاملهای
جوانی از تو گرفته جوان اگر شدهام
بدون دست تو گم میشوم در این آشوب
هنوز گیجم و کودک، مبین پدر شدهام
تو ماندهای به همان سادگی، همان خوبی
ولی من آه! نه من آدمی دگر شدهام
من آدمی که، درختی که، جوی کم آبی
که بیترانه، که بیسایه و هدر شدهام
برای دیدن خود آن رنگ رنج تو بود
چه روزها که دخیل سر گذر شدهام
سفر چه قدر مرا دور کرده از من تو
عجیب نیست اگر دشمن سفر شدهام
غریبگی مکن از حال خود بگو و نرنج
اگر که درد تو را دیر با خبر شدهام
صدای تو همهجا هست من نمیشنوم
مرا به مادری خود ببخش، کر شدهام...
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #عباس_چشامی به مناسبت #روز_مادر)
🔹تکیدهتر شدهای، من بزرگتر شدهام
تو آب رفتهای و من دو چشمتر شدهام
چه روزگار دغلباز بد معاملهای
جوانی از تو گرفته جوان اگر شدهام
بدون دست تو گم میشوم در این آشوب
هنوز گیجم و کودک، مبین پدر شدهام
تو ماندهای به همان سادگی، همان خوبی
ولی من آه! نه من آدمی دگر شدهام
من آدمی که، درختی که، جوی کم آبی
که بیترانه، که بیسایه و هدر شدهام
برای دیدن خود آن رنگ رنج تو بود
چه روزها که دخیل سر گذر شدهام
سفر چه قدر مرا دور کرده از من تو
عجیب نیست اگر دشمن سفر شدهام
غریبگی مکن از حال خود بگو و نرنج
اگر که درد تو را دیر با خبر شدهام
صدای تو همهجا هست من نمیشنوم
مرا به مادری خود ببخش، کر شدهام...
☑️ @ShahrestanAdab
🔸نمیگویم زمستان است
(شعری از #عباس_چشامی، به مناسبت ۲۲ اسفندماه، روز بزرگداشت شهدا)
🔹دل واماندۀ من باز هم تنگ است، زندان است
نگفته خوب میفهمم که تنگ مرد میدان است
خروشان است و در صحرای مادرزادی جانم
سراسر ابر و برق و رعد و خاک و باد و توفان است
به من میگوید از آنان بگو؛ از نامْنشناسان
از آنانی که کمترنامشان گویا شهیدان است
شهیدانی که هم رنگند و فرقی بینشان یا نیست
و یا قدر تفاوت در قرائتهای قرآن است
بگو این روز و شبها، روز و شبها وامدار کیست
بگو از کیست شب مهتابی و خورشید ارزان است
بگو چند است تخمینی، بهای اینکه میبینی
هنوز این قوم، ایرانی، هنوز این خاک، ایران است
حسابی کن، چه میزان شمع جای مرد میسوزد
درنگی کن چه میزان نامِ گل نام خیابان است
به یاد آور، ببین سرمایۀ آنها فقط نامی است
برای تو اگر آب و برای من اگر نان است
کجا هستی؟ کجاها مینشینی؟ ادّعایت چیست؟
به یادآور که اینجایی که هستی جای مردان است
هوا سرد است میدانی، هوا سرد است میدانم
ولی با این همه گل من نمیگویم زمستان است
☑️ @ShahrestanAdab
(شعری از #عباس_چشامی، به مناسبت ۲۲ اسفندماه، روز بزرگداشت شهدا)
🔹دل واماندۀ من باز هم تنگ است، زندان است
نگفته خوب میفهمم که تنگ مرد میدان است
خروشان است و در صحرای مادرزادی جانم
سراسر ابر و برق و رعد و خاک و باد و توفان است
به من میگوید از آنان بگو؛ از نامْنشناسان
از آنانی که کمترنامشان گویا شهیدان است
شهیدانی که هم رنگند و فرقی بینشان یا نیست
و یا قدر تفاوت در قرائتهای قرآن است
بگو این روز و شبها، روز و شبها وامدار کیست
بگو از کیست شب مهتابی و خورشید ارزان است
بگو چند است تخمینی، بهای اینکه میبینی
هنوز این قوم، ایرانی، هنوز این خاک، ایران است
حسابی کن، چه میزان شمع جای مرد میسوزد
درنگی کن چه میزان نامِ گل نام خیابان است
به یاد آور، ببین سرمایۀ آنها فقط نامی است
برای تو اگر آب و برای من اگر نان است
کجا هستی؟ کجاها مینشینی؟ ادّعایت چیست؟
به یادآور که اینجایی که هستی جای مردان است
هوا سرد است میدانی، هوا سرد است میدانم
ولی با این همه گل من نمیگویم زمستان است
☑️ @ShahrestanAdab
بادا كه تا هنوز بيفتد اينجا كلاه از سر دنيا
بيچاره او كه خيرهسرانه دنبال گرد بام تو مانده
#عباس_چشامی
#ولادت_امیرالمؤمنین(ع)
#روز_پدر
@shahrestanadab
بيچاره او كه خيرهسرانه دنبال گرد بام تو مانده
#عباس_چشامی
#ولادت_امیرالمؤمنین(ع)
#روز_پدر
@shahrestanadab
چراغ خانه را روشن کنید، آواز بگذارید
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
#عباس_چشامی
#نیمه_شعبان
#ولادت_امام_زمان
@shahrestanadab
کسی دارد میآید، لای در را باز بگذارید
#عباس_چشامی
#نیمه_شعبان
#ولادت_امام_زمان
@shahrestanadab
میلاد شمسالشموس، حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) مبارک باد.
تازه دانستم نه با آب و نه با نان زندهام
تازه فهمیدم نه با جسم و نه با جان زندهام
تازگیها باورم شد اینکه مثل هر غریب
دورتر از خود دلی دارم که با آن زندهام
هر کجا رفتم به چشمان من آمد خاک او
دورِ نزدیکی که از او سخت حیران زندهام
گرم او بودم، دریغا دیر فهمیدم که من
با چه گرمایی در آغوش زمستان زندهام
کم نمیآرم که در امروز و در فردای خود
از سرانگشتان آن لطف فراوان زندهام
سایهوار از خود ندارم هیچ، دور از آفتاب
هر کجا باشم، به خورشید خراسان زندهام
#میلاد_امام_رضا
#عباس_چشامی
@shahrestanadab
تازه دانستم نه با آب و نه با نان زندهام
تازه فهمیدم نه با جسم و نه با جان زندهام
تازگیها باورم شد اینکه مثل هر غریب
دورتر از خود دلی دارم که با آن زندهام
هر کجا رفتم به چشمان من آمد خاک او
دورِ نزدیکی که از او سخت حیران زندهام
گرم او بودم، دریغا دیر فهمیدم که من
با چه گرمایی در آغوش زمستان زندهام
کم نمیآرم که در امروز و در فردای خود
از سرانگشتان آن لطف فراوان زندهام
سایهوار از خود ندارم هیچ، دور از آفتاب
هر کجا باشم، به خورشید خراسان زندهام
#میلاد_امام_رضا
#عباس_چشامی
@shahrestanadab
از کی غروب غمگین بود؟ از کی غروب غمگین شد؟
اینگونه بود از آغاز؟ یا نه، نبود، بعد این شد؟...
در آستانۀ غروب عاشورا، غزل عباس چشامی را باز میخوانیم:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12430/
#عباس_چشامی
#محرم
#امام_حسین
@shahrestanadab
اینگونه بود از آغاز؟ یا نه، نبود، بعد این شد؟...
در آستانۀ غروب عاشورا، غزل عباس چشامی را باز میخوانیم:
https://shahrestanadab.com/Content/ID/12430/
#عباس_چشامی
#محرم
#امام_حسین
@shahrestanadab
سایهوار از خود ندارم هیچ، دور از آفتاب
هر کجا باشم به خورشید خراسان زندهام...
#شهادت_امام_رضا
#ماه_صفر
#عباس_چشامی
@shahrestanadab
هر کجا باشم به خورشید خراسان زندهام...
#شهادت_امام_رضا
#ماه_صفر
#عباس_چشامی
@shahrestanadab