بازخوانی رباعیهای مرحوم دکتر #سیدحسن_حسینی در رثای دکتر #علی_شریعتی در سالروز درگذشت این دانشمند اسلامگرا و متفکر شیعی
«با یاد معلم شهید شریعتی»
سرسلسله ی جنبش بیداران بود
از نسل دلیران و علیواران بود
در گسترهی خاک عطشناک کویر
چون صاعقه بود ومژده ی باران بود
آن لاله كه داغی به دل ما زد و رفت
بر مردهدلان بانگ مسیحا زد و رفت
چون شمع به جمع عاشقان شعله كشید
در خرمن كفر، آتش «لا» زد و رفت
ما بی خبران را خبری دیگر بود
بر نخل شهادت ثمری دیگر بود
خصمِ زر و زور و کینه جوی تزویر
در غربت خود ابوذری دیگر بود
آن یار که عاشقانه فریاد کشید
تیغ قلمش پرده اغیار درید
تیری شد و بر شقیقه شرک نشست
قلبی شد و در سینه ی توحید تپید
پا زد به سر موج و از این رود گذشت
آتش شد و با قافله ی دود گذشت
آن عاشق سرسپرده در آتش عشق
دودی شد و بر دیده ی نمرود گذشت
بر خاک خزان گام بهاری زد و رفت
بوذر شد و خیمه در صحاری زد و رفت
با تیغ قلم بر تن یلدای سکوت
تا مطلع فجر زخم کاری زد و رفت
تاریخ چنو طلایه داری نشنید
وارسته چو او زمانه، باری نشنید
هنگام که «لا» مدخل قربانگه بود
کس از لب او کلام «آری» نشنید
می سوخت که از تبار تبداران بود
می ساخت که از زمره ی معماران بود
در بیشه ی آسمان شب می غرید
چون رعد که از صحابه ی باران بود
آن حنجره آهنگ سرودش خون بود
آن پنجره دستی که گشودش خون بود
در وادی اشراق شهادت،آن یار
خون بود همه کشف و شهودش خون بود
https://shahrestanadab.com/Content/ID/2222
@ShahrestanAdab
«با یاد معلم شهید شریعتی»
سرسلسله ی جنبش بیداران بود
از نسل دلیران و علیواران بود
در گسترهی خاک عطشناک کویر
چون صاعقه بود ومژده ی باران بود
آن لاله كه داغی به دل ما زد و رفت
بر مردهدلان بانگ مسیحا زد و رفت
چون شمع به جمع عاشقان شعله كشید
در خرمن كفر، آتش «لا» زد و رفت
ما بی خبران را خبری دیگر بود
بر نخل شهادت ثمری دیگر بود
خصمِ زر و زور و کینه جوی تزویر
در غربت خود ابوذری دیگر بود
آن یار که عاشقانه فریاد کشید
تیغ قلمش پرده اغیار درید
تیری شد و بر شقیقه شرک نشست
قلبی شد و در سینه ی توحید تپید
پا زد به سر موج و از این رود گذشت
آتش شد و با قافله ی دود گذشت
آن عاشق سرسپرده در آتش عشق
دودی شد و بر دیده ی نمرود گذشت
بر خاک خزان گام بهاری زد و رفت
بوذر شد و خیمه در صحاری زد و رفت
با تیغ قلم بر تن یلدای سکوت
تا مطلع فجر زخم کاری زد و رفت
تاریخ چنو طلایه داری نشنید
وارسته چو او زمانه، باری نشنید
هنگام که «لا» مدخل قربانگه بود
کس از لب او کلام «آری» نشنید
می سوخت که از تبار تبداران بود
می ساخت که از زمره ی معماران بود
در بیشه ی آسمان شب می غرید
چون رعد که از صحابه ی باران بود
آن حنجره آهنگ سرودش خون بود
آن پنجره دستی که گشودش خون بود
در وادی اشراق شهادت،آن یار
خون بود همه کشف و شهودش خون بود
https://shahrestanadab.com/Content/ID/2222
@ShahrestanAdab
Shahrestanadab
سرسلسله ی جنبش بیداران
شهرستان ادب: زنده یاد دکتر سید حسن حسینی از پیشگامان شعرانقلاب و نقد ادبی در روزگار ما بود. از ایشان، مرحوم امین پور و مرحوم هراتی به عنوان احیا کنندگان قالب رباعی نام می برند. الب...
🔻آری برادر
(در سالروز درگذشت دکتر #علی_شریعتی، متفکر ادیبِ انقلابی، شعری میخوانیم از #مهدی_جهاندار برای این شخصیت جاودان انقلاب)
▪️چون گردباد از دامن صحرا گذشتی
موجی شدی، از ساحل از دریا گذشتی
در راه آزادی چه زندانها کشیدی
در بستر سرخ شهادت آرمیدی
تیغ زبانت، ذوالفقارت صیقلی بود
تو زینبی بودی و استادت علی بود
در دامن خود مردها پروردی ای مرد
با رفتنت کاری حسینی کردی ای مرد
شور و شر و شمشیر از جایت نینداخت
زور و زر و تزویر از پایت نینداخت
ایمان برایت هیچ نام و نان نیاورد
اما به فریادت کسی ایمان نیاورد
آرام کردی خاطر آشفتگان را
آشفته کردی خواب شوم خفتگان را
با جان خریدی مرگِ در راه وطن را
آموختی با ما چگونه زیستن را
دریا و باران را به خواهش مینشستی
وقتی که با شوق نیایش مینشستی
آوازهایت نغمههای راستی شد
خاک گلویت آنچه که میخواستی شد
ما سوتک خاک گلویت را صداییم
آن طفلک گستاخ و بازیگوش ماییم
دیدیم و گفتیم، آخر شهنامه این بود
فرجام ما آری برادر اینچنین بود
☑️ @ShahrestanAdab
(در سالروز درگذشت دکتر #علی_شریعتی، متفکر ادیبِ انقلابی، شعری میخوانیم از #مهدی_جهاندار برای این شخصیت جاودان انقلاب)
▪️چون گردباد از دامن صحرا گذشتی
موجی شدی، از ساحل از دریا گذشتی
در راه آزادی چه زندانها کشیدی
در بستر سرخ شهادت آرمیدی
تیغ زبانت، ذوالفقارت صیقلی بود
تو زینبی بودی و استادت علی بود
در دامن خود مردها پروردی ای مرد
با رفتنت کاری حسینی کردی ای مرد
شور و شر و شمشیر از جایت نینداخت
زور و زر و تزویر از پایت نینداخت
ایمان برایت هیچ نام و نان نیاورد
اما به فریادت کسی ایمان نیاورد
آرام کردی خاطر آشفتگان را
آشفته کردی خواب شوم خفتگان را
با جان خریدی مرگِ در راه وطن را
آموختی با ما چگونه زیستن را
دریا و باران را به خواهش مینشستی
وقتی که با شوق نیایش مینشستی
آوازهایت نغمههای راستی شد
خاک گلویت آنچه که میخواستی شد
ما سوتک خاک گلویت را صداییم
آن طفلک گستاخ و بازیگوش ماییم
دیدیم و گفتیم، آخر شهنامه این بود
فرجام ما آری برادر اینچنین بود
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بررسی نثر شاعرانه در #هبوط_در_کویر دکتر #علی_شریعتی | یادداشتی از #الهه_عزیزی_فرد
(در سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی)
▪️«نثر شاعرانه به نثری گفته میشود که در آن غلبۀ احساس و عاطفه درونی خالق اثر، بر گزارش صرف از وقایع بیرونی ترجیح داده شده است. به زبان ساده میتوان گفت زبان در این نوع نثر، شعروار است و مجموعهای از اسلوبها و آرایههای شعری را دربرگرفته است. نثر شعروار همانند متون حماسی یا تعلیمی به روایت ممتد و خطی یک داستان یا اتفاق بسنده نمیکند و حالات درونی نویسنده در پیش بردن چنین متنی نقش اساسی ایفا میکند، بهگونهای که نویسنده در بیان یک متن شاعرانه از احساس و عاطفۀ خویش، از آرزوها و امیال، از عشق و نفرتی که در وجود خویش دارد، از دغدغهها و رنجها، هجران و وصل، وطنپرستی و درنهایت از هرآنچه که با روح و روان آدمی سروکار دارد و او را شادمان یا آزردهخاطر میسازد و ابعاد روانیاش را تحتتأثیر قرار میدهد، سخن میگوید...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
(در سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی)
▪️«نثر شاعرانه به نثری گفته میشود که در آن غلبۀ احساس و عاطفه درونی خالق اثر، بر گزارش صرف از وقایع بیرونی ترجیح داده شده است. به زبان ساده میتوان گفت زبان در این نوع نثر، شعروار است و مجموعهای از اسلوبها و آرایههای شعری را دربرگرفته است. نثر شعروار همانند متون حماسی یا تعلیمی به روایت ممتد و خطی یک داستان یا اتفاق بسنده نمیکند و حالات درونی نویسنده در پیش بردن چنین متنی نقش اساسی ایفا میکند، بهگونهای که نویسنده در بیان یک متن شاعرانه از احساس و عاطفۀ خویش، از آرزوها و امیال، از عشق و نفرتی که در وجود خویش دارد، از دغدغهها و رنجها، هجران و وصل، وطنپرستی و درنهایت از هرآنچه که با روح و روان آدمی سروکار دارد و او را شادمان یا آزردهخاطر میسازد و ابعاد روانیاش را تحتتأثیر قرار میدهد، سخن میگوید...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @ShahrestanAdab
🔸«سیمای سهگانه»
(یادداشتی از #محمدکاظم_کاظمی به مناسبت سالروز درگذشت دکتر #علی_شریعتی)
🔹«من در افغانستان با نام دکتر علی شریعتی آشنا شدم، آن زمان که داشتن آثار او جرم بود و حتّی میتوانست سبب زندانیشدن و شاید اعدام شخص شود. در اسنادی که چند سالی است از میان اسناد دولتی افغانستان در دورهٔ حکومت نورمحمّدترهکی و حفیظالله امین به دست آمده است، جلوی نام خیلی اشخاص، «خمینیست» به عنوان دلیل اعدام شخص درج شده است و آثار دکتر شریعتی در آن زمان میتوانست یکی از مدارک خمینیست بودن باشد. به همین دلیل، آثار او را من هیچوقت به دست نیاوردم تا بخوانم. برادرم و دوستانش که حلقههای مخفی در دانشگاه داشتند...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @shahrestanadab
(یادداشتی از #محمدکاظم_کاظمی به مناسبت سالروز درگذشت دکتر #علی_شریعتی)
🔹«من در افغانستان با نام دکتر علی شریعتی آشنا شدم، آن زمان که داشتن آثار او جرم بود و حتّی میتوانست سبب زندانیشدن و شاید اعدام شخص شود. در اسنادی که چند سالی است از میان اسناد دولتی افغانستان در دورهٔ حکومت نورمحمّدترهکی و حفیظالله امین به دست آمده است، جلوی نام خیلی اشخاص، «خمینیست» به عنوان دلیل اعدام شخص درج شده است و آثار دکتر شریعتی در آن زمان میتوانست یکی از مدارک خمینیست بودن باشد. به همین دلیل، آثار او را من هیچوقت به دست نیاوردم تا بخوانم. برادرم و دوستانش که حلقههای مخفی در دانشگاه داشتند...»
💠متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید.
☑️ @shahrestanadab