🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌷 #اول_دی ماه 1365
#سالروز_شهادت
#شهید_یدالله_کلهر
#محل_شهادت؛عملیات کربلای 5
درمنطقه #شلمچه

💐روحش شاد و یادش گرامی باد💐

🌹کانال عهدباشهدا🌹

↪️ @shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_نودوپنج نزدیڪاے خونه بودیم، دیگه واقعا نتونستم ادامه بدم.😫 بریده بریده گفتم : حسام وایسا😖 متعجبــ ایستادو پشت سرشو نگاه کرد ... با نگرانی گفتــ : چی شدی؟😨 _ هیچی بابا،خسته شدم،همه که مثه جنابعالی آمادگی جسمانی ندارن ...🙁 _ ببخشید…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_نودوشش

حسام ڪلیدو انداختــ تو قفل در و وارد حیاط شدیم، یه نگاه به سر تا سر حیاط کردم.
حیاط خیلی بزرگ نبود اما پر از درخت بود...🌴

حسام دستمو گرفتــ و وارد خونه‌ی بے اسبابــ و اثاثیه شدیم .👫
به نظر جاے خوبے میومد، کیفمو یه گوشه انداختم چادرمو هم تا ڪردم گذاشتم روش
یه خونه‌ے متوسط بود با دو تا اتاق خوابــ و یه آشپزخونه و پذیرایی نقلے ...☺️

پنجره هاے بزرگے داشتــ و دلباز بود ...😍

از پنجرش حیاطشو نگاه کردم، برگ و شاخ درختاے انار تا نزدیڪی پنجره اومده بود...

با خودم فکر ڪردم مهم ترین حسنش اینجا اینه که خونه‌ے ویلاییہ، نمیدونم حسام چجوری اینجا رو پیداش کرده بود ... 🤔
حسام ڪنارم ایستادو گفت : اینجا 10 دقیقه تا مسجد فاصله داره ...😃
نیم ساعت تا خونه ی شما ... اومممم ....اهان نیم ساعت هم تا خونه ی ما ...😬
اگه مورد پسند واقع شده زنگ بزنم اسباب اثاثیه رو بفرستن ...😋
در حالیڪه دست به سینه ایستاده بودم به سمتش برگشتم،.تو فاصله ی دو متریش قرار داشتم لبخندی زدمو گفتم :
با کمال میل، اینجا فوق العادس😉

حسام یدفعه حالتــ چهرش جدی شد و گفت : فاطمه میدونم اینجا به خونه‌ے خودتون نمیرسه، ببخش که بخاطر من این همه سختی ڪشیدی...
اخمامو ڪشیدم تو هم و گفتم :آره خب سختی زیاد ڪشیدم ...😠
تو #علقمه بخاطر کارای تو انقد گریه ڪردم که کیسه هاے اشکیم خشک شد، وقتی از #شلمچه برگشتیم رفتی دو ماه پشت سرتو نگاه نکردی، من بیچاره دو ماه منتظر بودم جنابعالی رو ببینم ...☹️
ماموریتــ هم ڪہ رفتی بدقولے کردی ، یه ماه تاخیر داشتے اگه یکم دیگه دیر میومدی جان به جان آفرین تسلیم میکردم ...😩
تڪ خنده‌ای ڪردمو سرمو آوردم بالا ...
هنوز جدی بود، انگار حرفام روش اثر نداشتــ ... یهو گفتم ...
_ آهان، یه سختے خیلی بدی هم کشیدم😣

کنجکاوانه نگاه کرد0_0

_اونجا که تو نمایشگاه اخم کردی و رفتی خیلیییییی ناراحت شدم، همه چی رو سرم خراب شد ...😓
صدامو آروم تر کردمو گفتم : تازه شبش هم تب و لرز کردم...🤒
بلاخره خندید، اومد جلو و لپامو آروم کشید و در اون حین گفت :فاطمه من جدی گفتما😶

_ منم جدی گفتم ...:))

خب دیگه زنگ بزن کارگرای گرامی جهیزیه رو بیارن...😋

_فاطمه یه خبر خوبــــ😜

_ چی؟؟؟😦

_ گفتم جهیزیه رو بیارن الان کارگرا پشت درن
با خوشحالی گفتم:عه؟ دست مریزاد😅

#فرمانده ....حالا از کجا میدونستی من اینجا رو پسند میکنم؟🤔

درحالیکه لبخند رو لباش بود گفت : از اونجایی که سلیقم خیلی خوبه

با اخم ساختگی گفتم: حساااااااام الان سقف میریزه بدون خونه میمونیم ...اصن کی گفته سلیقت خیلی خوبه؟☹️

_حاج خانوم شما سلیقه‌ے مایےها...😎

خندیدم، دستامو بردم بالا و گفتم : من تسلیم
_ آباریکلا...🤗

_ خب درو باز کن دیگه بنده‌های خدا پشت درن🙁
_چششششم، درم باز میکنم اول شما چادرتو سر کن🙂

بعد این حرف نزدیڪم اومدو با دقتــ روسریمو کشید جلو،چه خوبه یکی تا این حد مواظب حجابت باشه، چه خوبه غیرت علوی🔫😍

تا حسام به سمت حیاط رفت چادرمو از روی کیفم که یه گوشه‌ی پذیرایی بود برداشتمو سر کردم، چند دقیقه بعد کارگرا وارد خونه شدن ... حسام هم که پشت سرشون وارد شد دیدم محیط خیلی مردونه اس ...😰

به حسام نگاه کردم حرفمو از چشام خوند و سوییچو داد بهم ...
کیفمو برداشتم سوییچو ازش گرفتمو از خونه خارج شدم،رفتم توی ماشین نشستم و از کیفم مفاتیح درآوردم ...📗

شروع ڪردم به خوندن زیارت آل یاسین، بعد از مناجات با امام زمان و دعا برای ظهور سرمو رو فرمون گذاشتم و چشمامو بستم .
حوصلم سر رفته بود، دستمو بردم سمت کیفم تا گوشیمو دربیارم و به حسام زنگ بزنم اما صدای تقه ای که از شیشه اومد باعث شد سرمو بیارم بالا ...🙄

حسام بود، لبخندے بهش زدمو از ماشین پیاده شدم حسام با لحن مهربونش گفت : ببخشید ... خیلی معطل شدی💖

درحالیکه خمیازه میکشیدم گفتم: اشکاااال نداره ...🙅🏻
در ماشینو قفل کردم و با هم وارد خونه شدیم،وسایلا رو توی هال بصورت پراکنده گذاشته بودن ...📦🛏🛋🍽

درحالیکه به دست باندپیچی شدش نگاه میکردم رفتم سمتش، با نگرانی گفتم : حسام با این دستت اذیت میشی، وسایل سنگینن ...
زنگ بزنم مامانینا بیان کمک کنن بهمون؟☹️
حسام اخم کردو گفت : ازین حرفا نداشتیما😤

یبارم گفتم، هیچ وقت به یه پلیس این حرفو نزن ...🙁

ادامه دارد. ..

🌹کانال عهدباشهدا🌹
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
#سالروزآغاز_عمليات‌_كربلاي‌_پنج‌ گرامی باد اين‌ عمليات‌ در تاريخ‌ #نوزدهم‌_دي‌ ماه‌ 1365 با #رمز_مبارك‌_يازهرا(ع) در منطقه‌ي‌ #شلمچه‌ و #شرق_بصره‌ آغاز مي‌شود.

🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
🍂پناه مي برم از شرِ شهرِ بے شما ..
به #غربت؛

🍂به جايي كه #غمم را
به #خاڪ_ها بگويم ...

#شلمچه
#دلنوشته

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🕊🕊🕊

#وصیتنامه📃

شكر خداوند تبارك و تعالى را كه توفيقى نصيب فرمود و مرا از زمره نيكان و شيفتگان خود دانست و در ماموريت مهدى صاحب‌الزمان به عنوان معينى پذيرفت.
اكنون كه دست بر قلم برده‌ام و به نوشتن اولين و آخرين #يادگار خود اقدام مى‌كنم، مى‌دانم كه ممكن است ديگر در دنيا نباشم. با وجود اينكه مى‌دانم اين #دنيا دوست‌داشتنى و زيباست، اين مطلب را تاكنون دريافته‌ام كه #زيبايى_دنيا چون #كفى است و همچون #سرابى است #فريبنده، و آخرت زيباتر. گرچه اين دنيا زيباست، ليكن ماندنى نيست. آنچه مى‌ماند #آخرت است و زندگانى در آن سراست.
#اشكهاى شوق همچون باران بهارى از ديدگانم روان است. و اين #دعاها در لبانم زمزمه مى‌شود كه اللهم ارزقنى توفيق‌الشهادة فى‌سبيلك: خداوندا #شهادت در راه خودت‌را كه مختص حاميان درگاهت است به من عطا فرما. خداوندا #گناهانم را كه مانند دوده #قلبم را سياه كرده بر من ببخشاى. تو خانواده‌ام اگر روزى توفيق ديدن #اماممان را پيدا كرديد، به او بگوييد كه #سربازى داشتى كه آرزوى ديدنت را داشت. اما #گناهانش باعث شد كه نتواند تو را ببيند. به او بگوييد كه برايم #دعا كند كه خداوند گناهان مرا ببخشد.

#سردارشهید_هاشم_اعتمادی
#سالروز_شهادت
#شلمچه_عملیات_کربلای5

🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💠دریکی از سنگرهای خط مقدم #شلمچه به نماز ایستاد.نافله ی صبح راخواند ودرحال ادای نماز صبح بود که تیر مستقیم تانک دشمن سنگرش را به آسمان برد🕊

#شهیدسیدیوسف_کابلی💐
#سالروزشهادت

🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊
💥 #کمک_به_فقرا

برادر شهید کابلی روایت میکند: زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبه ها و جمعه ها برای کار به #آجرپزی میرفت. او #نذر کرده بود که با دهن روزه به افراد نیازمند کمک کند.

🔸از کمک به مردم محروم غفلت نمی ورزد🔸

🔶پدرش میگوید : روزی به من گفت پدر ! مقداری آرد و نفت تهیه کن و من فراهم آوردم . همه آنها را در میان خانواده های محروم تقسیم کرد

🔶وی همچنین میگوید : مدتی میدیدم که یوسف دیر به منزل می آید ، نگران بودم ، به برادرش گفتم برود و ببیند یوسف چه کار میکند . پس از مراقبت ، متوجه میشود که او میرود در جنوب شهرتهران #کار میکند و #دسترنجش را به یک #خانواده_فقیر میدهد .

#شهیدسیدیوسف_کابلی
#شهادت؛ 65/11/18
#شلمچه_عملیات_کربلای5
#خاطره

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊

🍂 #شلمچه_و_بوی_چادر_خاکی_مادر🍂

سخن گفتن آسان نیست،
از جایی که حتی آسمان هم خون دل
می خورد از این #غربت... 😔
وقتی پایت را به روی خاک نرم این
#صحرای بی انتها می گذاری با خود
می پرسی مگر چه دارد این سرزمین
که این گونه نگفته و نشنیده از آن
دل و گلویت #تنگ می شود...😔
درست یادم نیست چه بویی می داد،
ولی قشنگ بود و سینه سوز💔
وقتی برگشتیم بهمان گفتند
بوی یک چادر خاکی ست.😢
وقتی برمی گشتیم و خادم الشهدا
#یا_زهرا می گفت و با بغض فریاد می زد😔
که #حاجت بخواهید از این #مادر.
این همان وقتی است که با خود می گویی، #غروب که در شهر ما این قدر طولانی نبود!
چرا رضایت نمی دهد این آفتاب شرابی
رنگ به رفتن؟ و وقتی رفت تازه می فهمی
که چه #دردی دارد این تاریکی،
خودت نمی فهمی چرا؟⁉️
آنها که بی طاقتند به #خاک می افتند
کسانی که خوددارند می نشینند و
سربه زانو می گذارند و صبوران،
#چفیه به صورت می کشند و راه می روند
وزار میزنند😢. خودت گم می کنی که برای
چه گریه کنی از کدام درد بنالی و
به پای کدام #مظلومیت اشک بریزی...😢
شاید هم بی دلیل است این #دلتنگی،
شاید تنها این بهانه کافی باشد که همانی
که برای زیارت #مزار_گم_شده_اش
دنیا را جسته امروز خود به #دیدارت آمده.

#دلنوشته
#شلمچه
#راهیان_نور

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
بسم رب العشق #قسمت_پنجا_پنجم #علمدار_عشق 😍# - مرتضی + جانم - چرا باید یه دختر با بی حجابیش باعث شهادت یه جوان مذهبی بشه + نرگس تو اینو میگی علی آقا شهید شده از مقام اخروی برخود دار شده اما من تو رفقام دیدم یه دختر با بی حجابش باعث شده اون پسر…
بسم رب العشق
#قسمت_پنجاه_ششم
#علمدار_عشق😍#

به سمت مزار شهید هادی راه افتادیم
+ نرگسم گفتی چیز زیادی از شهید ابراهیم هادی نمیدونی
- اوهوم تقریباهیچی نمیدونم
+ شهید ابراهیم هادی
به
علمدار کمیل
شهرت داره
گمنام هستش
یه بار یکی از راویان جنگ تعریف میکرد
درمورد مرام ورزشکاری شهید هادی

صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند.

ابراهیم هادی با دوبنده ی ... .

محمود.ک با دوبنده ی ... .

از سوی تماشاچیا ابراهیم را می دیدم.

همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد.

ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد.

در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود.

با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور ولباس هایش را پوشید و رفت.

با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون.

بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند.

حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟

با اعصبانیت گفتم : فرمایش .

گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش . مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن.

حریف ابراهیم زیر گریه زد و اینجوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم ... .

سرم رو پائین انداختم  و رفتم .

یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت.

عجب آدمیه ابراهیم... . این کلمه مرتضی برابر شد با رسیدنمون به یادمان شهید هادی
بازهم من گلاب ریختم و مرتضی شروع کرد به زمزمه این شعر

تنها کسانی شهید می شوند!
که #شهید باشند...
.
باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حسد را
#حرص را
#ترس را
#هوس را
#شهوت را
#حب_دنیا را...
.
باید از #خود گذشت!
باید کشت #نفس را...
.
شهادت #درد دارد!
دردش کشتن #لذت هاست...
.
به یاد #قتلگاه کربلا...
به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
الهی،#قتلگاهی...
باید #کشته شویم،تا #شهید شویم!!
بايد اقتدا كرد به #ابراهيم_هادی #

نویسنده بانو...ش

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🚫کپی بدون ذکر نام و آیدی نویسنده حرام است🚫
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊

🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊

«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه مي‌رسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_‌گاه_آسماني‌هاست.

🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاك‌ها با دل آواره‌ات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بي‌تن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لب­هاي خاموش،‌ خودت را به گريه‌هاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسف‌هاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفته‌اش به امانت نگه داشته است.

🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» مي‌آيد. اگر خوب نگاه كني علم‌هاي شكسته را خواهي ديد، آن طرف‌تر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.

🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه برده‌اي كه در آن #عطر شقايق‌ها و اقاقي‌هاي آسماني به هم آميخته است.

🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچه‌هاي عرفان را با #محبت_زهرا رفته‌اند. اينجا مرداني به طواف خدا رفته‌اند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بوده‌اند.

🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.

🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افق­هاي باز. سرزمين عشق بازي با بي‌نياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينه‌بسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.

🍂مانده‌ام كه بگويم: «شما اي خورشيد‌هاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لاله‌ها راهي تازه روشن كنيد!»

#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Audio
#صوت 🎵 🎵

مکه من َکه بوَد،
منای من #دوکوهـه
قبله من #جبهه و
کربلای من #دوکوهــه
مدینه ام #شلمچه و
بقیع مـن #هویــزه 
مروه من #طلاییه،

#حاج_منصور_ارضی

🌷کانال عهدبا شهدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
•✾◆🍃🌸🍃◆✾•
#اطلاعیه
#48شهید
#48تابوت
#48مادرمنتظر

❅روزسہ شنبہ 10مرداد
❅48 شهید تفحص شده از
❅مرز #شلمچه وارد ایران شد...

•✾◆🍃🌸🍃◆✾•

@Shahidegomnamm
پیڪر ۱۱۹ #شهید از مرز #شلمچه
وارد ڪشور شد.

اگردریا🌊 نمی گنجد به کوزه
با چه #اعجازی

میان #چفیه پیچیدند
جسم پهلـ🌺ـوان هارا؟

#پنج_شنبه_13_مهر
#شهید🥀
#شهادت💔

🏴 @Shahidegomnamm🕊
پیڪر پاڪ ۵۵ #شهید🕊
تازه #تفحص شده
دوران #دفاع_مقدس✌️

#صبح امروز از مرز #شلمچه🥀
وارد ڪشورمان🇮🇷
شد.

#یاد_شهیدان_باذڪر_صلوات🍃🌹
#خوش_آمدی_مسافر_من💐

💠ID @Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هشتادو_هفت📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• به سمتم برمیگردی صورتهایمان چند سانتی متر فاصله دارند #پیشانیت را روی پیشانیم میگذاری و #چشمانت را می بندی روی چشمان بسته ات دست میکشم مژگانت #خیس خیسند آرام زمزمه میکنی: #آسما…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتادو_هشت 📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅

❥• دستت را به سمتم دراز میکنی
دستت را میگیرم #یاعلی میگویم
و بلند میشوم حالم #دگرگون است دستت را محکم تر میگیرم بی اختیار خم میشوم و دستت را می بوسم اشکم روی دستت سر میخورد،به #انگشتر فیروزه ایت خیره میشوم دلم قرص است که هنوز از دستت درش نیاوردی با جدیت چانه ام را میگیری و سرم را بالا میاوری نگاهت به رو به رویت است دوباره #پایین را مینگری و میگویی : عزیزدلم چرا اینقد #نگرانی ؟بخدا فردا که رفتم، دو هفته ای برمیگردم، #بغض میکنم میگویم :
چرا #نگاهم نمیکنی ؟ هان ؟
میخوای ازم #دل بکنی می ترسی نگاهم کنی #دلت بلرزه ؟خیالت راحت تو #دلت بلرزه ، #ایمانت نمی لرزه

❥• با #مهربانی نگاهم میکنی شاید دلیلت این بوده که من راحت تر دل بکنم میدانی ؟ تو پیش خودت نیستی و نمیدانی مبتلا شدن به #چشمان تو چه دردی داردمی ترسم #شیطان در جلدم فرو رفته باشد #اعوذ_بالله میگویم
و به انگشتر #فیروزه ایت خیره میشوم میگویم : بریم ؟
جوابی نمی دهی و راه میفتی چقدر امشب کم حرف شدی سوار ماشین میشویم #باران شدت گرفته، #خیس خیسیم یاد #شلمچه می افتم :
یاد #مداحیت،راه میفتیم همه جا
ساکت است بی مقدمه میگویم :
#حسام ؟
به سمتم برمیگردی و میگویی :
#جانم؟
برام #مداحی میکنی؟
دوباره به روبه رویت نگاه میکنی
و میگویی : چشششممم،کمی بعد با صدای بم #مردانه ات شروع به خواندن میکنی و من پنهانی دارم صدای قشنگت را #ضبط میکنم تا هنگام نبودنت #لالایی_قلب بی قرارم باشد : میباره #بارون_روی_سر_مجنون ،
#توی_خیابون_رویایی

❥• میلرزه #پاهاش ، #بارونی چشماش
میگه خدایی تو کجایی ؟ من مانوسم ، به #حرمت آقا،حرم تو والله برام #بهشته
#کربلا... #کربلا .... #اللهم_الرزقنا
#کربلا ... #کربلا... #اللهم_الرزقنا ...
ادامه نمیدهی،نفس عمیقی میکشم میگویی : #فاطمه ببخشید جور نشد بریم #کربلا،جبران میکنم اشکالی نداره فدای سرت ماشین را نگه میداری #آسمان را مینگری و میگویی :
#بارون شدیده ها،خبر نداری همین شدت باران دلیل این پیاده روی شده . پیاده میشوم از پشت ماشین دو تا #چفیه میاوری یکی را روی سرم می اندازی و یکی را روی سر خودت دستم را میگیری و راه میفتیم ...

#این_داستان_ادامه_دارد..‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hema

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
هر ڪس خدا را در مسیر پر پیچ و خم دنیا فراموش ڪرده
آدرس #شلمچه را به او بدهید

این خاڪ پاڪ، دل ها را ڪربلایے میڪند و ڪربلا ڪوتاهترین راه تا خداست..

#دلنوشته
🌹کانال عهدباشهدا🌹
📲 @Shahidegomnamm ⬅️⬅️
#امام_خامنه_ای

اگر این #شهدایی ڪه #شلمچه یادگار آنهاست نبودند امروز در این ڪشور
از #اسلام هیچ نشانه برجسته ای نبود

نوزدهم دی ماه #سالروز عملیات غرور آفرین #ڪربلای_پنج گرامی باد

@Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼🍃
🍃
📽 #نماهنگ

ویدیویی زیبا از حال و هوای
#راهیان_نور🥀

#با_نوای🎶
#حاج_مهدی_ترڪاشوند💐

پُر از عطـ🍃🌸ـر #شهید است
سرزمین #شلمچه🕊

🍃🌸 JOiN uS👇🏻
°•🌸 @Shahidegomnamm
#شعر📜

هستیم بر آن #عهد که بستیم...

🌾 #قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون

🌾 قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی

🌾 قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر، تلاوت قرآن

🌾 قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی

🌾 قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب

🌾 به انتهای افق، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند

🌾 قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت

🌾 به صبحگاه #دوکوهه، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه، به #کربلای_پنج

🌾 قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه، نبرد حزب الله

🌾 قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه

🌾 قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین

🌾 قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد

🌾 قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی

🌾 قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر، و شد او پیر

🌾 به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در #مصاف رو در رو

🌾 به دست خالی #رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که با چشم باز میخندید

🌾 قسم به خون #خلیلی شهید راه #حیا
به #ندبه و به #کمیل و #زیارت_عاشورا

🌾 که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
#حسینی_ام #حسنی_ام، و #زینبی هستم

🌾 و سر سپرده ام و از تبار #عمارم
به #انقلاب و #شهیدان حق #وفادارم

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊