🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌 دعاي «روز بیست و پنجم» ماه مبارک رمضان


🔷 @shahidegomnamm🔷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from عکس نگار
🔷 @shahidegomnamm🔷


کمک در خانه


خانه که مي آمد به من مهلت تکان خوردن نمي داد.
همه کارها را خودش انجام مي داد، اما نگاهش که مي کردم مي ديدم خسته است. از او مي خواستم استراحت کند ...

ولي مي گفت:
"وقتي نيستم تو خيلي سختي مي کِشي، اما حالا که آمدم ديگه سختي ها تموم شد. شما امر کن، ما انجام مي ديم."


#شهيدولي_الله_چراغچي
📚نيمه پنهان ماه

#سبک_زندگي_خانوادگي_شهدا

🔷 @shahidegomnamm🔷
Forwarded from عکس نگار
🔷 @shahidegomnamm🔷

قهر به روش خودمان

گاهي هم حرفمان مي شد. مثل همه آدم ها. قهر هم مي کرديم اما هيچ کدام از هيچ چيز کم نمي گذاشتيم. فقط حرف نمي زديم.

يک روز که قهر بوديم، لباس پوشيده بودم بروم مدرسه که آمد. ظهر بود، ناهارش را کشيدم و کنارش نشستم تا بخورد.

غذايش که تمام شد، وقت گذشته بود. برايش نوشتم:"بايد بروم کلاس، من را مي بري يا خودم بروم؟" و گذاشتم روي ميز.

او هم مداد را برداشت و زير جمله من نوشت:"من فقط به خاطر بردن تو آمده ام خانه."

بعد با هم سوار ماشين شديم رفتيم مدرسه؛ بي يک کلمه حرف. وقتي برگشتم، قهر تمام شده بود...

شهيد حسن آبشناسان
📚نيمه پنهان ماه

#سبک_زندگي_خانوادگي_شهدا

🔷 @shahidegomnamm🔷
دعا کنید...

دعا كنيد شهیـــــــــــــــــــــــد " باشيم"
نه اينكه فقط شهیـــــــــــــــــــــــد" بشويم".
.
اصلا تا شهیـــــــــــــــــــــــد نباشيم، شهیـــــــــــــــــــــــد نميشويم. .
تا حالا فكر كرده ايد،
پشت بعضي دعاهاي شهادت،
يك جور فرار از كار و تكليف است.
.
سريع شهیـــــــــــــــــــــــد شويم تا راحت شويم! . اما ..
.
دعا كنيد قبل از اينكه شهیـــــــــــــــــــــــد بشويم،
يك عمر شهیـــــــــــــــــــــــد باشيم.
.
مثل حاج قاسم سلیمانی که رهبر به او می گوید تو خودت شهیـــــــــــــــــــــــد زنده ای برای ما. مثلا هشتاد سال
شهیـــــــــــــــــــــــد باشیم.... !!!! شهیـــــــــــــــــــــــد كه " باشيم"، خودش مقدمه ميشود تا شهیـــــــــــــــــــــــد هم "بشويم" * ان شاءالله*
#دلنوشته

https://telegram.me/shahidegomnamm
«جمعه ها»را همه از بس که شمردم بی تو

بغـض خــود را وسـط سینـه فشـردم بی تو

سـالهـا مـیشـود از خـویـش سؤالی دارم

مـن اگــر «منتظـرم» از چـه نـَمُردم بی تو

#شعر

🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm
آنان که یک عمر مرده اند...
یک لحظه هم شهید نخواهند شد...

"شهادت" یک "عمر زندگی" ست...
نه یک لحظه اتفاق...

🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
  ‌ بیان امام خامنه ای در 9تیر95 :
‼️ روز جهانی قدس نزدیک است؛ به فضل الهی روز جمعه، بار دیگر فریاد یکپارچه‌ی دفاع از مردم مظلوم فلسطین در سراسر ایران و دنیای اسلام بلند خواهد شد و امت اسلامی به فریضه‌ی مهم دفاع از مظلوم عمل خواهد کرد‼️
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXetVvs7NM5AbyQ
🌺🌺🌺
این را بدانند
اسرائیل
نابود خواهد شد!
#مشت های گره کرده
و #فریاد های مصمم مان
بخورد
در گوش
تمام #دشمنان رهبرمان ...

#القدس_لنا
#شهید_مدافع_حرم_حجت_اصغری

🌷کانال عهدباشهدا🌷

🍃 @shahidegomnamm 🍃
درمنطق ما شکست اگر نیست که نیست
این کشور اگر بیمه اولاد علیست 😍

آن برگ برنده ای که در توشه ی ماست👊
سید علی حسینی خامنه ایست 😘

#شعر

@shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🔷 @shahidegomnamm🔷
نزديک کارون يک تابلوي نهضت سواد آموزي ديده بودم. تصميم گرفته بودم درس بخوانم.
آن سال اصغر کتاب ها را برايم گرفت. به خاطر بچه ها نمي توانستم سر کلاس بروم. اصغر خودش شد معلمم. شب ها آخر وقت به من درس مي داد.
معلم خوبي بود؛ آرام و با حوصله. يک بار هم آرام گفت:"فکر نکني من دارم بهت درس مي دهم، ادعايي دارم. فقط دوست دارم براي خودت کسي باشي."

من زود خسته مي شدم. اين مواقع مي گفت:"خب دوست نداري، هيچي نمي گويم."

يک بار آن قدر کلافه شدم که گفتم:"خب نمي خواهم بخوانم. تو حتما زن باسواد مي خواي!؟؟"

نگاهم کرد و گفت:"نه... من اگر زن باسواد بگيرم، از اول هم بود. پيشنهاد هم شده بود بهم. چرا فکر بد مي کني؟ من براي خودت مي گويم. حالا نمي خواهي هيچ مسئله اي نيست." و کتاب ها را جمع کرد گذاشت کنار.

روز بعدش خودم دوباره نشستم سر درس.

کارنامه ام را گرفته بود، با يک جعبه شيريني آمد خانه و گفت:"امروز بايد بري کارنامه بگيري."

گفتم:"ولش کن. ميدونم قبول نشدم. بهتره اصلا دنبالش نرم."

گفت:"نه بابا! بلند شو بريم. هم يک دوري مي زنيم هم کارنامه ات رو مي گيريم."

گفتم:"نه. رد شده ام."

خنديد و گفت:"نخير. کارنامه ات رو گرفتم. شيرينيم خوردي. قبول شدي. مي دونستم همين جوري نمي ري جواب امتحاناتت رو بگيري، چه برسه با دو تا بچه..."

#شهيداصغرقجاوند
📚نيمه پنهان ماه، صص78-80


#سبک_زندگي_خانوادگي_شهدا
🔷 @shahidegomnamm🔷
يَا مُجِيبَ أَلْمُضْطَرّ
.
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
.
#عاشقانه_ای_ناتمام...
.
همیشه تو کارای خونه کمکم میکرد...
میگفت:
"با کمک کردن به تو از گناهام کم میشه...💕
گاهی که جر و بحثی بینمون میشد...
سکوت میکردم تا حرفاشو بزنه و عصبانیتش بخوابه...
بعدش از خونه میزد بیرون و...
واسم پیام عاشقونه میفرستاد...💕
یا اینکه از شیرینی فروشی محل...
شیرینی میخرید و...
یه شاخه گل هم میذاشت روش و میاورد برام...💕
خیلی اهل شوخی بود...
گاهی وقتا جلو عمه ش منو میبوسید...
مادرش میگفت..."این کارا چیه...!
خجالت بکش…عمه ت نشسته…!"
میگفت:"مگه چیه مادر من…؟
باید همه بفهمن من زنمو دوست دارم...💕"
همه ی اون چه که تو زندگیم...
اهمیت پیدا میکرد...
وابسته به رضایت و خوشحالی مهدی بود...
یعنی واسه من...
همه چیز با اون تعریف میشد...
.
#پروانه_صفت_ديده_به_او_دوخته_بودم
#وقتی_که_خبر_دار_شدم_سوخته_بودم...
.
مهدی مثه رود بود...مثه دریا...
تو خیابون که کنارش راه میرفتم...💕
واسم لذت بخش بود...
گاهی که ظرفی از دستش می افتاد و میشکست...
میگفتم تو همونجا بمون من جمعش میکنم...
میگفت: "چرا دعوام نمیکنی...؟!
اگه مامانم بود دعوام میکرد...."
میگفتم...
"اینکه مادری بچه شو دعوا کنه طبیعیه...
ولی من خانومتم...💕"
میدیدم که پدر،مادرش چقد واسش عزیز و محترمن...
خوشحال با خودم میگفتم...
وقتی به اونا اهمیت بده...
خب حتما منم واسش مهمم...
واقعا عاشقش بودم و عاشقونه دوسش دارم...💕
واسه اثبات عشقم همین بس...
که با همه علاقه و وابستگی ای که بهش داشتم...
اجازه دادم که بره...😭
.
(همسر شهید،مهدی قاضی خانی)
#همسران_شهدا

#زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidegomnamm
دلمان خوش بود
جمعه ای در این ماه مبارک
نگاه مهربانت
مهمان سفره افطارمان می شود
ولی...
افسوس شاید لایق نگاهت هم نبودیم

@shahidegomnamm