🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 9⃣2⃣ 🍁 #خاطرات 💖احتــرام به پـــدر و مــــادر ✍تا آنجا ڪه بـه یاد دارم #هیـچ_وقـت نـدیـدم ایشان #کنـار_سفـره_اے ڪه پـدر و مـادرش نشسته اند دستـش را زودتـر…
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 0⃣3⃣
🍁 #خاطرات
💞 #زندگی_به_سبک_شهدا
✍وقتے #ازدواج💞 ڪردیم جهیـزیه من تقریباً از #وسـایل قیمتے بودند و شهیـد مغفـورے ڪه متـوجه شد از مـن خـواسـت ظـروف، پـرده ها و قالے ها را #تعـویـض ڪنیم.
🍀با درآوردن پـرده های خـانه، مـوافقـت ڪردم. شهیـد روے #قالے_های خـانـه نمے نشست.
🍀مے گفت: #نشستـن روے این قالی ها مـن را از #یـاد_محـرومـان_غـافـل_مےڪند،
🍀او یڪ فـرش سـاده مانند #حصیـر تهیه ڪرده بود و یڪ گوشه خـانه گذاشته بود و زمانے ڪه در خـانه بود روے این فـرش #مےنشست.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 0⃣3⃣
🍁 #خاطرات
💞 #زندگی_به_سبک_شهدا
✍وقتے #ازدواج💞 ڪردیم جهیـزیه من تقریباً از #وسـایل قیمتے بودند و شهیـد مغفـورے ڪه متـوجه شد از مـن خـواسـت ظـروف، پـرده ها و قالے ها را #تعـویـض ڪنیم.
🍀با درآوردن پـرده های خـانه، مـوافقـت ڪردم. شهیـد روے #قالے_های خـانـه نمے نشست.
🍀مے گفت: #نشستـن روے این قالی ها مـن را از #یـاد_محـرومـان_غـافـل_مےڪند،
🍀او یڪ فـرش سـاده مانند #حصیـر تهیه ڪرده بود و یڪ گوشه خـانه گذاشته بود و زمانے ڪه در خـانه بود روے این فـرش #مےنشست.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊 ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 0⃣3⃣ 🍁 #خاطرات 💞 #زندگی_به_سبک_شهدا ✍وقتے #ازدواج💞 ڪردیم جهیـزیه من تقریباً از #وسـایل قیمتے بودند و شهیـد مغفـورے ڪه متـوجه شد از مـن خـواسـت…
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 1⃣3⃣
🍁 #خاطرات ( بیت المال )
✍همڪارانش مے گفتند در #محـل_ڪار زودتـر از همه مے آمد و #دیـرتـر از همه مے رفت و در هفته چنـد ساعـت برای خود " #کسـر_ڪار" می زد.
💢وقتے از او سوال می شد شمـا از همه زودتـر مے آیید و از همه دیـرتـر مے روید، چرا کسـر ڪار؟🤔
💢در جـواب مے گفت: در حین ڪار احتمال می رود یک لحظه #ذهنـم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد،
💢 #وقـت_ڪار، من متعلـق به #بیـت_المـال هستم و حق #استفاده_شخصـی ندارم.
💢با مـوتـور خودش اومده بود .
گفتم : حاجے بخشنامه اومده که فـرمانده هان مے توانند از #مـاشین سپاه استفاده کنند .
💢تبسمی ڪرد و خودڪارش رو از جیبش بیرون آورد و گفت : من روز #قیـامـت جواب همین رو هم نمے تونم بدهم .
💠ادامــه دارد......🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💖 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 1⃣3⃣
🍁 #خاطرات ( بیت المال )
✍همڪارانش مے گفتند در #محـل_ڪار زودتـر از همه مے آمد و #دیـرتـر از همه مے رفت و در هفته چنـد ساعـت برای خود " #کسـر_ڪار" می زد.
💢وقتے از او سوال می شد شمـا از همه زودتـر مے آیید و از همه دیـرتـر مے روید، چرا کسـر ڪار؟🤔
💢در جـواب مے گفت: در حین ڪار احتمال می رود یک لحظه #ذهنـم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد،
💢 #وقـت_ڪار، من متعلـق به #بیـت_المـال هستم و حق #استفاده_شخصـی ندارم.
💢با مـوتـور خودش اومده بود .
گفتم : حاجے بخشنامه اومده که فـرمانده هان مے توانند از #مـاشین سپاه استفاده کنند .
💢تبسمی ڪرد و خودڪارش رو از جیبش بیرون آورد و گفت : من روز #قیـامـت جواب همین رو هم نمے تونم بدهم .
💠ادامــه دارد......🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💖 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 1⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ( بیت المال ) ✍همڪارانش مے گفتند در #محـل_ڪار زودتـر از همه مے آمد و #دیـرتـر از همه مے رفت و در هفته چنـد ساعـت برای خود " #کسـر_ڪار" می…
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 2⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍داشـت #ظـرفهـا رو مے شسـت ، وقتـے نیـروهـایے ڪه در آسـایشـگاه خـوابیده بـودند مطلـع شـدنـد، همـه سـراسیمـه و با عجـله دویـدنـد طـرف آشپـزخـانه و #شـرمنـده ازاینڪه ظـرفهـای خـود را نشستـه رهـا ڪرده بـودنـد و رفتـه بـودنـد .
♦️حـاجـے هـم بـراے دلـدارے آنهـا قصـه حضـرت عیسے و حـواریـون را تعـریـف ڪرد .
♦️همیشـه با محـاسـن شـانـه ڪشیده ، تمیـزو لبـاسهـاے #مـرتـب در اجتمـاع حـاضـر مےشـد .
♦️مےگفـت ایـن فـڪر غلـط❌ اسـت ڪه مـا نبـاید #آراستـگے ظاهـر داشتـه باشیـم .
♦️ #حـزب_الهـے بـودن یعنـے 👌نظـم و انضبـاط باطـن و ظاهـر
💠ادامــه دارد.....🖊
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🕊🌷🍃🔸🌸🔸🍃🌷🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 2⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍داشـت #ظـرفهـا رو مے شسـت ، وقتـے نیـروهـایے ڪه در آسـایشـگاه خـوابیده بـودند مطلـع شـدنـد، همـه سـراسیمـه و با عجـله دویـدنـد طـرف آشپـزخـانه و #شـرمنـده ازاینڪه ظـرفهـای خـود را نشستـه رهـا ڪرده بـودنـد و رفتـه بـودنـد .
♦️حـاجـے هـم بـراے دلـدارے آنهـا قصـه حضـرت عیسے و حـواریـون را تعـریـف ڪرد .
♦️همیشـه با محـاسـن شـانـه ڪشیده ، تمیـزو لبـاسهـاے #مـرتـب در اجتمـاع حـاضـر مےشـد .
♦️مےگفـت ایـن فـڪر غلـط❌ اسـت ڪه مـا نبـاید #آراستـگے ظاهـر داشتـه باشیـم .
♦️ #حـزب_الهـے بـودن یعنـے 👌نظـم و انضبـاط باطـن و ظاهـر
💠ادامــه دارد.....🖊
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🕊🌷🍃🔸🌸🔸🍃🌷🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊 ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 2⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ✍داشـت #ظـرفهـا رو مے شسـت ، وقتـے نیـروهـایے ڪه در آسـایشـگاه خـوابیده بـودند مطلـع شـدنـد، همـه سـراسیمـه و با عجـله دویـدنـد…
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 3⃣3⃣
🍁 #خاطرات
🔸خاطره از یدالله شاه عابدینی( همرزم شهید )
✍قرار بود مسئولیـن بسیج ڪشور در #سمیناری در تهـران شرڪت ڪنند.
🍂معمولا در چنین مواقعے با وسیله های سـوارے می روند امـا ایشان گفت:با #اتـوبـوس میرویم
🍂تا سـوار شدیم حـاج مهدے گفت : برادران از همان جلو هـرڪس #حـدیثے بلد است بگوید.
بعد درخواست #مداحے ڪرد.
🍂چنان حال و هوایے داشت ڪه فکر مے ڪردی در #مسجـد نشسته ای.
🍂ساعت یڪ #شب بود ڪه رسیدیم قم.
بـرادرها گفتند اینجـا بمانیم و فـردا حرڪت کنیم.حاج آقا قبـول ڪرد.
🍂بخـاری ماشین را روشن ڪردیم و پتـوها را برداشتیم تا #استـراحت ڪنیم.
🍂من در صندلے جلو بودم.یڪ لحظـه متوجه #تـکان_ماشیـن شدم.نگاه ڪردم دیدم حـاج آقا #غفورے در آن #هــوای_ســرد از اتوبوس بیـرون رفت.با چشـم #تعقیبش ڪردم.
🍂رفـت در #دورتـرین محل برای اقامـه #نمـاز_شـب.خـوابم برد و قبل از اذان بود ڪه با صداے ایشان از خـواب بیدار شدم.از خودم شـرم ڪردم.😔
🍂در سمینار تهـران بحث و گفتگو شد ڪه #امـام فرموده اند بـایـد به #جبهـه بروید.
🍂از سمینار ڪه برگشتیم حـاج آقا اصــرار داشت:ڪه ما باید #تکلیـف خود را انجام دهیم.مے گفت:وقتے امـام مے فرمایند: #راه_قـدس_از_ڪربلا🚩 می گذرد،بـایـد همین شود.
🍂ایشـان از زمانے ڪه به #بسیـج آمدند هیچ وقت ندیدم نمـاز بے جمـاعـت برگزار شود هر جا ڪه #وقـت نمـاز می رسید،می ایستـاد و #اذان مے داد.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 3⃣3⃣
🍁 #خاطرات
🔸خاطره از یدالله شاه عابدینی( همرزم شهید )
✍قرار بود مسئولیـن بسیج ڪشور در #سمیناری در تهـران شرڪت ڪنند.
🍂معمولا در چنین مواقعے با وسیله های سـوارے می روند امـا ایشان گفت:با #اتـوبـوس میرویم
🍂تا سـوار شدیم حـاج مهدے گفت : برادران از همان جلو هـرڪس #حـدیثے بلد است بگوید.
بعد درخواست #مداحے ڪرد.
🍂چنان حال و هوایے داشت ڪه فکر مے ڪردی در #مسجـد نشسته ای.
🍂ساعت یڪ #شب بود ڪه رسیدیم قم.
بـرادرها گفتند اینجـا بمانیم و فـردا حرڪت کنیم.حاج آقا قبـول ڪرد.
🍂بخـاری ماشین را روشن ڪردیم و پتـوها را برداشتیم تا #استـراحت ڪنیم.
🍂من در صندلے جلو بودم.یڪ لحظـه متوجه #تـکان_ماشیـن شدم.نگاه ڪردم دیدم حـاج آقا #غفورے در آن #هــوای_ســرد از اتوبوس بیـرون رفت.با چشـم #تعقیبش ڪردم.
🍂رفـت در #دورتـرین محل برای اقامـه #نمـاز_شـب.خـوابم برد و قبل از اذان بود ڪه با صداے ایشان از خـواب بیدار شدم.از خودم شـرم ڪردم.😔
🍂در سمینار تهـران بحث و گفتگو شد ڪه #امـام فرموده اند بـایـد به #جبهـه بروید.
🍂از سمینار ڪه برگشتیم حـاج آقا اصــرار داشت:ڪه ما باید #تکلیـف خود را انجام دهیم.مے گفت:وقتے امـام مے فرمایند: #راه_قـدس_از_ڪربلا🚩 می گذرد،بـایـد همین شود.
🍂ایشـان از زمانے ڪه به #بسیـج آمدند هیچ وقت ندیدم نمـاز بے جمـاعـت برگزار شود هر جا ڪه #وقـت نمـاز می رسید،می ایستـاد و #اذان مے داد.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 3⃣3⃣ 🍁 #خاطرات 🔸خاطره از یدالله شاه عابدینی( همرزم شهید ) ✍قرار بود مسئولیـن بسیج ڪشور در #سمیناری در تهـران شرڪت ڪنند. 🍂معمولا در چنین مواقعے با وسیله…
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 4⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍عبدالمهـدے 👌حتی خـواب و خوراکش را هم بر اساس تکلیـف انجام مےداد.
🌼همه میدانستند ڪه این بزرگوار در #اشتیـاق پیوستن به خطـوط مقدم جبهـه مےسوزد، اما تا زمـانے ڪه تکلیـف ڪرده بودند ڪه نرود، نمیرفت،
🌼در تمام این موارد هم #خـدا را مےدید و مےگفت: مـن با خـدا #معامله مےڪنم.
🔸🍃🌸🍃🔸
🌼هر وقت اسـم #مـال دنیـا مےآمد 👌فـوری میرفت #گلـزار شهـدا و با ادب کنار قبـور شهـدا مےایستاد.
🌼انگار ڪه به نمـاز ایستاده باشد. او #دنیـا را #گــرگ مےدانست و نمیخواست در کام گــرگ باشد.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 4⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍عبدالمهـدے 👌حتی خـواب و خوراکش را هم بر اساس تکلیـف انجام مےداد.
🌼همه میدانستند ڪه این بزرگوار در #اشتیـاق پیوستن به خطـوط مقدم جبهـه مےسوزد، اما تا زمـانے ڪه تکلیـف ڪرده بودند ڪه نرود، نمیرفت،
🌼در تمام این موارد هم #خـدا را مےدید و مےگفت: مـن با خـدا #معامله مےڪنم.
🔸🍃🌸🍃🔸
🌼هر وقت اسـم #مـال دنیـا مےآمد 👌فـوری میرفت #گلـزار شهـدا و با ادب کنار قبـور شهـدا مےایستاد.
🌼انگار ڪه به نمـاز ایستاده باشد. او #دنیـا را #گــرگ مےدانست و نمیخواست در کام گــرگ باشد.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊 ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 4⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ✍عبدالمهـدے 👌حتی خـواب و خوراکش را هم بر اساس تکلیـف انجام مےداد. 🌼همه میدانستند ڪه این بزرگوار در #اشتیـاق پیوستن به خطـوط…
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 5⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍یادم هست یڪ شـب نزدیڪ ساعت دو بعد از #نیمـه_شـب آمد.
♦️گفتم:شام مے خوری؟
♦️گفت:آنقدر #خستـه ام ڪه نمی توانم چیزی بخورم،اگر هم بخـوابم برای نمـاز بیدار نمی شوم.
♦️گفتم:نـاراحت نباش هر ساعتی ڪه بخواهید #بیـدارتان مے ڪنم.
♦️گفت:من #یڪ_ساعـت مے خوابم.بی آنڪه بیـدارش ڪنم از جـا بلنـد شد.
♦️وقتے دید #مشغول ڪارهای منزل هستم،تبسمی ڪرد وگفت ڪه #به_فکـر_کارهای_دنیـا_نبـاش.
♦️خلاصه رفت وضـو گرفت و تا نزدیک #اذان صبـح ڪه من از خـواب بیدار شدم دعـا مےکرد و اشـک مے ریخت.😭
♦️گاهی اوقات مے گفتم: #فلانی فلان چیز را گفته یا این ڪار را کرده.
⚠️💥مے گفت:👌این قدر #جـوش_دنیـا را نـزن.اگر ڪارهای #واجبـت تـرڪ شد نـاراحت باش.حـرف و کار دنیـا همیشه هست💥
♦️شهیـد مغفورے به ما توصیـه مے ڪرد ڪه #خـوب نگاه ڪنیم👀 و ببینیـم چه اعمـالے جز #واجبـات و مستحبـات موجب #رضـای خـداست ڪه هر چه موجب رضـای خـدا باشد برای خلـق هم خوب است.
♦️وقتے خبـر #اسـارت برادرم را به ما دادند،ایشان گفت:
⚠️ #رضـای_خـدا در این بوده و نبـاید از خود #ضعـف نشان دهیم،امروز #دشمـن ممڪن است دست به هر ڪاری بزند ما باید با #ایمـان و مقاومت توطئه او را خنثے ڪنیم.
🔸راوی همسر شهید
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 5⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍یادم هست یڪ شـب نزدیڪ ساعت دو بعد از #نیمـه_شـب آمد.
♦️گفتم:شام مے خوری؟
♦️گفت:آنقدر #خستـه ام ڪه نمی توانم چیزی بخورم،اگر هم بخـوابم برای نمـاز بیدار نمی شوم.
♦️گفتم:نـاراحت نباش هر ساعتی ڪه بخواهید #بیـدارتان مے ڪنم.
♦️گفت:من #یڪ_ساعـت مے خوابم.بی آنڪه بیـدارش ڪنم از جـا بلنـد شد.
♦️وقتے دید #مشغول ڪارهای منزل هستم،تبسمی ڪرد وگفت ڪه #به_فکـر_کارهای_دنیـا_نبـاش.
♦️خلاصه رفت وضـو گرفت و تا نزدیک #اذان صبـح ڪه من از خـواب بیدار شدم دعـا مےکرد و اشـک مے ریخت.😭
♦️گاهی اوقات مے گفتم: #فلانی فلان چیز را گفته یا این ڪار را کرده.
⚠️💥مے گفت:👌این قدر #جـوش_دنیـا را نـزن.اگر ڪارهای #واجبـت تـرڪ شد نـاراحت باش.حـرف و کار دنیـا همیشه هست💥
♦️شهیـد مغفورے به ما توصیـه مے ڪرد ڪه #خـوب نگاه ڪنیم👀 و ببینیـم چه اعمـالے جز #واجبـات و مستحبـات موجب #رضـای خـداست ڪه هر چه موجب رضـای خـدا باشد برای خلـق هم خوب است.
♦️وقتے خبـر #اسـارت برادرم را به ما دادند،ایشان گفت:
⚠️ #رضـای_خـدا در این بوده و نبـاید از خود #ضعـف نشان دهیم،امروز #دشمـن ممڪن است دست به هر ڪاری بزند ما باید با #ایمـان و مقاومت توطئه او را خنثے ڪنیم.
🔸راوی همسر شهید
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 5⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ✍یادم هست یڪ شـب نزدیڪ ساعت دو بعد از #نیمـه_شـب آمد. ♦️گفتم:شام مے خوری؟ ♦️گفت:آنقدر #خستـه ام ڪه نمی توانم چیزی بخورم،اگر هم بخـوابم برای…
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 6⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍عبدالمهدے با یڪ مـوتـور با #لبـاس_خـاڪ_آلـود از ماموریت برگشته بود و با همان لبـاس آمد خانه ما تا از مـادرم، من را #خـواستـگارے 💍ڪند.
💞مادر و پدرم برای ازدواج من خیلے سخت گیر بودند. شهیـد در #جلسه اول آشنـایے ڪه مادرم حضور داشت #فقـط_قـرآن مےخواند
💞و مادر از تـلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: آقای مغفورے #مـرد_زنـدگی است.
💫شهیـد در حین #قـرآن خواندن فقط #جسمـش در خانه بود.
🌸یڪ روز #دختـرم فاطمه در حین قـرآن خواندن پـدرش، هر چه از ڪول و ڪمر شهیـد بالا میرود و پدر را #صـدا مے ڪند.👌شهیـد اصلاً متوجه نمے شد.
🌸اعتـراض ڪردم درست است ڪه قـرآن مے خوانید ولے #جـواب فرزندتان ڪه این همه شما را صـدا ڪرد را مے دادید و ایشان گفت: 👌من اصـلاً #متوجه حضـور فرزندمان نشدم.
💠ادامه دارد....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 6⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍عبدالمهدے با یڪ مـوتـور با #لبـاس_خـاڪ_آلـود از ماموریت برگشته بود و با همان لبـاس آمد خانه ما تا از مـادرم، من را #خـواستـگارے 💍ڪند.
💞مادر و پدرم برای ازدواج من خیلے سخت گیر بودند. شهیـد در #جلسه اول آشنـایے ڪه مادرم حضور داشت #فقـط_قـرآن مےخواند
💞و مادر از تـلاوت او بسیار خوشش آمده بود و به من گفت: آقای مغفورے #مـرد_زنـدگی است.
💫شهیـد در حین #قـرآن خواندن فقط #جسمـش در خانه بود.
🌸یڪ روز #دختـرم فاطمه در حین قـرآن خواندن پـدرش، هر چه از ڪول و ڪمر شهیـد بالا میرود و پدر را #صـدا مے ڪند.👌شهیـد اصلاً متوجه نمے شد.
🌸اعتـراض ڪردم درست است ڪه قـرآن مے خوانید ولے #جـواب فرزندتان ڪه این همه شما را صـدا ڪرد را مے دادید و ایشان گفت: 👌من اصـلاً #متوجه حضـور فرزندمان نشدم.
💠ادامه دارد....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 6⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ✍عبدالمهدے با یڪ مـوتـور با #لبـاس_خـاڪ_آلـود از ماموریت برگشته بود و با همان لبـاس آمد خانه ما تا از مـادرم، من را #خـواستـگارے 💍ڪند. 💞مادر…
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 7⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍«حسیـن انجـم شعـاع»از شهـداے استان ڪرمان در دوران دفاع مقدس است و آنچه در زیرمےخوانید خاطرهاے از زبان #مـادر این شهید است.
🌼براے #زیـارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبـر #شهید_حسیـن_انجـم_شعـاع ڪه نزدیڪ شهید علے شفیعی و در همسایگی شهیـد عبدالمهدے مغفورے قرار دارد، نشستـم و فاتحهای خواندم.
🌼مـادر شهید شفیعی هم حضـور داشت. به من گفت: میبینی ڪه #مـزار شهید مغفورے چقدر #شلـوغ است؟
🌼اول احسـاس ڪردم ڪه مےخواهد از این بابت #گـلایـه ڪند و بگوید ڪه چرا قبـر فرزند من این قدر شلـوغ نیست.
🌼اما او در حالے ڪه اشک در چشمانش حلقه زده بود،😢 گفت: یڪ روز ڪه این جا نشستـه بودم، نـوهام نزد من آمد و گفت: مےگویند شهید مغفورے #حـاجـتها را برآورده مےکند.
🌼به #شوخے گفتم: تو برو حاجتے طلب ڪن، اگر برآورده شد، من ۵۰۰ هزار تومان اینجا خـرج مےکنم.
🌼همان شـب، حسیـن شهیدم( انجمشعاع) را در #خـواب دیدم. من هیچ وقت خـوابش را ندیده بودم. اما آن شـب و در حالے ڪه بسیار #نـاراحـت بود به خوابم آمد.
🌼زانـوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانـو نهاده بود و حتی به من #نـگاه نمےڪرد. به او گفتم حسیـن جان چرا ناراحتے؟ چرا قهـر ڪردے؟
🌼گفت: مـادر! 👌دیگر در مـورد شهید مغفورے اینگونه سخـن نگـو.
🌼از خواب بیـدار شدم و با خود گفتم من ڪه به #شوخے این حـرف را زده بودم اما از آن به بعد بیش از پیش به #زنـده بودن شهـداء و #ڪرامـت شهید مغفورے #ایمـان آوردم.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 7⃣3⃣
🍁 #خاطرات
✍«حسیـن انجـم شعـاع»از شهـداے استان ڪرمان در دوران دفاع مقدس است و آنچه در زیرمےخوانید خاطرهاے از زبان #مـادر این شهید است.
🌼براے #زیـارت شهداء به گلزار شهداء رفتم. بر سر قبـر #شهید_حسیـن_انجـم_شعـاع ڪه نزدیڪ شهید علے شفیعی و در همسایگی شهیـد عبدالمهدے مغفورے قرار دارد، نشستـم و فاتحهای خواندم.
🌼مـادر شهید شفیعی هم حضـور داشت. به من گفت: میبینی ڪه #مـزار شهید مغفورے چقدر #شلـوغ است؟
🌼اول احسـاس ڪردم ڪه مےخواهد از این بابت #گـلایـه ڪند و بگوید ڪه چرا قبـر فرزند من این قدر شلـوغ نیست.
🌼اما او در حالے ڪه اشک در چشمانش حلقه زده بود،😢 گفت: یڪ روز ڪه این جا نشستـه بودم، نـوهام نزد من آمد و گفت: مےگویند شهید مغفورے #حـاجـتها را برآورده مےکند.
🌼به #شوخے گفتم: تو برو حاجتے طلب ڪن، اگر برآورده شد، من ۵۰۰ هزار تومان اینجا خـرج مےکنم.
🌼همان شـب، حسیـن شهیدم( انجمشعاع) را در #خـواب دیدم. من هیچ وقت خـوابش را ندیده بودم. اما آن شـب و در حالے ڪه بسیار #نـاراحـت بود به خوابم آمد.
🌼زانـوهایش را در بغل گرفته و سر بر زانـو نهاده بود و حتی به من #نـگاه نمےڪرد. به او گفتم حسیـن جان چرا ناراحتے؟ چرا قهـر ڪردے؟
🌼گفت: مـادر! 👌دیگر در مـورد شهید مغفورے اینگونه سخـن نگـو.
🌼از خواب بیـدار شدم و با خود گفتم من ڪه به #شوخے این حـرف را زده بودم اما از آن به بعد بیش از پیش به #زنـده بودن شهـداء و #ڪرامـت شهید مغفورے #ایمـان آوردم.
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊 ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 7⃣3⃣ 🍁 #خاطرات ✍«حسیـن انجـم شعـاع»از شهـداے استان ڪرمان در دوران دفاع مقدس است و آنچه در زیرمےخوانید خاطرهاے از زبان #مـادر این شهید است. 🌼براے…
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 8⃣3⃣
🍁 #خاطرات
💫مےرفت بـالاے مـوتـور و اذان مےگفت💫
✍در دوران دبیرستان یڪ مـوتـور گازے داشت. مـوقـع اذان هرجا ڪه بود میرفت #بالای_مـوتـور و #اذان مےگفت.
💫اگر در خانه بود میرفت #پشـت_بـام، همین عملش شور و شـوق در بچههاے محله انداخته بود.
💫حتی موقعے ڪه مشغول #فـوتبـال بودیم، دست از بازے مےکشید و #اذان مےگفت بعضے وقتها هم، بچـهها همراهی مےڪردند و صحنۀ جالبے بوجود مےآمد.
💫یکی از کرامات شهید این بود که هنگامے ڪه شهید رو دفـن مےڪردند موقع ظهر بود و داشـت اذان میگفت شهیـد نیز در #قبـر اذان گفـت...
💫🍃🌼🍃💫
💫 #جلسـه مهم استاندارے هنوز ادامه داشت ، آقاے استاندار در حال صحبـت بود ڪه حاج مهدے از پشـت میـز بلند شد
💫و #جـانمـازش رو همانجا پهـن ڪرد و بدون اینڪه خجـالـت بڪشد با #قامت رعنا به #نمـاز ایستاد ،
الله اڪبر .......✨
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 8⃣3⃣
🍁 #خاطرات
💫مےرفت بـالاے مـوتـور و اذان مےگفت💫
✍در دوران دبیرستان یڪ مـوتـور گازے داشت. مـوقـع اذان هرجا ڪه بود میرفت #بالای_مـوتـور و #اذان مےگفت.
💫اگر در خانه بود میرفت #پشـت_بـام، همین عملش شور و شـوق در بچههاے محله انداخته بود.
💫حتی موقعے ڪه مشغول #فـوتبـال بودیم، دست از بازے مےکشید و #اذان مےگفت بعضے وقتها هم، بچـهها همراهی مےڪردند و صحنۀ جالبے بوجود مےآمد.
💫یکی از کرامات شهید این بود که هنگامے ڪه شهید رو دفـن مےڪردند موقع ظهر بود و داشـت اذان میگفت شهیـد نیز در #قبـر اذان گفـت...
💫🍃🌼🍃💫
💫 #جلسـه مهم استاندارے هنوز ادامه داشت ، آقاے استاندار در حال صحبـت بود ڪه حاج مهدے از پشـت میـز بلند شد
💫و #جـانمـازش رو همانجا پهـن ڪرد و بدون اینڪه خجـالـت بڪشد با #قامت رعنا به #نمـاز ایستاد ،
الله اڪبر .......✨
💠ادامــه دارد.....🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄