🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠(قسمت بیست و چهارم )
🔸12) #شهید_مسلم_احمدی_پناه
#شهیدی که از او چیز زیادی نمی دانیم جز چند عکس و چند خط نوشته📝 که نزدیکانش درباره او گفته اند و #فیلم_کوتاهی از او که در مقابل دوربین صحبت کرده است.
این شهید بزرگوار اهل روستای فرادنبه از استان چهار محال و بختیاری بود .
💠 #از_زبان_شهید_مسلم_احمدی_پناه:
#انگیزه بنده از ورود به سپاه، #رضای_خدا و بعد هم #دفاع از مرز و بوم کشور در برابر دشمنان داخلی و خارجی است و انشاءالله اگر شد و خدا بخواهد، شهید بشیم.
از همه همکارانم می خواهم که کارشان برای رضای خدا باشد. خیلی از ما حرف از رضای خدا می زنیم ولی پای عمل که می رسیم، می لنگیم.
و #خودسازی!
💠خودسازی خیلی برای بچه های سپاه و همکاران ما مهمه.
مطلب آخر در قالب #دعا از خدا #عاقبت_به_خیری و #شهادت در راهش می خواهم.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊
💠(قسمت بیست و چهارم )
🔸12) #شهید_مسلم_احمدی_پناه
#شهیدی که از او چیز زیادی نمی دانیم جز چند عکس و چند خط نوشته📝 که نزدیکانش درباره او گفته اند و #فیلم_کوتاهی از او که در مقابل دوربین صحبت کرده است.
این شهید بزرگوار اهل روستای فرادنبه از استان چهار محال و بختیاری بود .
💠 #از_زبان_شهید_مسلم_احمدی_پناه:
#انگیزه بنده از ورود به سپاه، #رضای_خدا و بعد هم #دفاع از مرز و بوم کشور در برابر دشمنان داخلی و خارجی است و انشاءالله اگر شد و خدا بخواهد، شهید بشیم.
از همه همکارانم می خواهم که کارشان برای رضای خدا باشد. خیلی از ما حرف از رضای خدا می زنیم ولی پای عمل که می رسیم، می لنگیم.
و #خودسازی!
💠خودسازی خیلی برای بچه های سپاه و همکاران ما مهمه.
مطلب آخر در قالب #دعا از خدا #عاقبت_به_خیری و #شهادت در راهش می خواهم.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊
#شهیدی_که_صدام_را_به_جنگ_فراخواند✌️💪
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
زمانی که عراق بسیاری از شهرها را موشک باران میکرد، حسن نامهای به صدام حسین، فرمانده نظامی حزب بعث عراق، با این مضمون نوشت:
«اگر جناب صدام حسین، امیر جنگی است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگاورم دیدار کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد، نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در پاسخ به نامه آبشناسان، صدام حسین، سرلشکر قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید قدرت بعث را به ایرانیها نشان بدهد.
سالها پیش از آن در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در ورزش کوهنوردی ارتشهای برگزیده جهان ناکام گذاشته بود.در آنجا بود که گروه حسن اول شد و عراقیها هفتم شدند.
دست سرنوشت در میدان جنگ حقیقى، دیگر بار حسن را در برابر سرلشکر عبدالحمید قرار داد و به دنبال نبردی طولانی، لشکر عراقی شکست خورد و فرمانده پرآوازه صدام هم اسیر شد.
📚خاطره ای از سرلشگر شهید حسن آبشناسان
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
زمانی که عراق بسیاری از شهرها را موشک باران میکرد، حسن نامهای به صدام حسین، فرمانده نظامی حزب بعث عراق، با این مضمون نوشت:
«اگر جناب صدام حسین، امیر جنگی است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگاورم دیدار کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد، نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در پاسخ به نامه آبشناسان، صدام حسین، سرلشکر قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید قدرت بعث را به ایرانیها نشان بدهد.
سالها پیش از آن در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در ورزش کوهنوردی ارتشهای برگزیده جهان ناکام گذاشته بود.در آنجا بود که گروه حسن اول شد و عراقیها هفتم شدند.
دست سرنوشت در میدان جنگ حقیقى، دیگر بار حسن را در برابر سرلشکر عبدالحمید قرار داد و به دنبال نبردی طولانی، لشکر عراقی شکست خورد و فرمانده پرآوازه صدام هم اسیر شد.
📚خاطره ای از سرلشگر شهید حسن آبشناسان
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from اتچ بات
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#صوت🎵🎵
#روایتگری
#راوی:حاج آقا پناهیان👇👇
#موهات_رو_بتراش
⚜روایت بسیار زیبا از #دستگیری_شهدا
#شهیدی که به #خواب حاج آقا پناهیان آمد
ما یک شهیدی میشناسیم که از این #واسطه کاری ها میکرد... آی آتیش پاره بود... میومد تو خواب یکی میگفت موهاتو بزن آماده بشو
بعد اون بلند میشد میگفت #میخوام_شهید_بشم میگفت چرا میخوای شهید بشی میگفت فلانی گفته موهاتو بزن...
من انقدر دیدم توعملیات های بیت المقدس توی خواب هرکسی میرفت میگفت موهاتو بزن همون شخص شهید میشد..👇👇
🌹🕊
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#صوت🎵🎵
#روایتگری
#راوی:حاج آقا پناهیان👇👇
#موهات_رو_بتراش
⚜روایت بسیار زیبا از #دستگیری_شهدا
#شهیدی که به #خواب حاج آقا پناهیان آمد
ما یک شهیدی میشناسیم که از این #واسطه کاری ها میکرد... آی آتیش پاره بود... میومد تو خواب یکی میگفت موهاتو بزن آماده بشو
بعد اون بلند میشد میگفت #میخوام_شهید_بشم میگفت چرا میخوای شهید بشی میگفت فلانی گفته موهاتو بزن...
من انقدر دیدم توعملیات های بیت المقدس توی خواب هرکسی میرفت میگفت موهاتو بزن همون شخص شهید میشد..👇👇
Telegram
attach 📎
⚜ #شهیدی که وقتی #نماز اول وقتش را از دست داد خیلی #ناراحت و نگران شد و #اشک از چشمان پاکش جاری شد...
#شهیدمحمد_شالیکار
#خاطره
#حی_علی_خیر_العمل
#التماس_دعا
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#شهیدمحمد_شالیکار
#خاطره
#حی_علی_خیر_العمل
#التماس_دعا
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #شهیدی_که_درقبر_خندید
✍وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر #محمــدرضا_حقیقی آمده بودند تمام شد ، #پیکر شهید به آرامے از داخل #تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول #تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:🗣
✨«الله اکبر! #شهید_می_خندد!»✨😊
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و #دو_لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال #نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال #حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊
#شهیدمحمدرضا_حقیقی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💥 #شهیدی_که_درقبر_خندید
✍وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر #محمــدرضا_حقیقی آمده بودند تمام شد ، #پیکر شهید به آرامے از داخل #تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول #تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:🗣
✨«الله اکبر! #شهید_می_خندد!»✨😊
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و #دو_لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال #نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال #حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊
#شهیدمحمدرضا_حقیقی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw