#زندگی_به_سبک_شهدا
🍃 همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا تعریف می کند 🍃
روزی در حالی که آقا مهدی
از خانه بیرون می رفت
به او گفتم
چیزهایی را که لازم داریم بخر...☺️
گفت : بنویس...
خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم...😯
با شتاب و هراس گفت : مال #بیت_المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است.... 🖐
وحتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم...🍃☝️
#شهید_مهدی_باکری🌷
#صبحتون_مزین_به_نگاه_شهدا ☀️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃 همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا تعریف می کند 🍃
روزی در حالی که آقا مهدی
از خانه بیرون می رفت
به او گفتم
چیزهایی را که لازم داریم بخر...☺️
گفت : بنویس...
خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم...😯
با شتاب و هراس گفت : مال #بیت_المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است.... 🖐
وحتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم...🍃☝️
#شهید_مهدی_باکری🌷
#صبحتون_مزین_به_نگاه_شهدا ☀️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
✍ #خاطرات_شهداء📩
روز عقــد...🎂
زنهای فامیل...🧕🧕🧕
منتظر #رؤيت روی ماه آقا دوماد بودن...
وقتی اومد...
گفتم:
"بفرمايييد،اینم شادوماد...
داره میاد...
کت و شلوار پوشیده و...
همه با #تعجب نگاه میکردن...😳
مرتب بود و تر و تمیز...
با همون لباس #سپاه......😍
فقط پوتیناش یه ذره #خاکی بود..😕😢
💚همسر
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
روز عقــد...🎂
زنهای فامیل...🧕🧕🧕
منتظر #رؤيت روی ماه آقا دوماد بودن...
وقتی اومد...
گفتم:
"بفرمايييد،اینم شادوماد...
داره میاد...
کت و شلوار پوشیده و...
همه با #تعجب نگاه میکردن...😳
مرتب بود و تر و تمیز...
با همون لباس #سپاه......😍
فقط پوتیناش یه ذره #خاکی بود..😕😢
💚همسر
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خاطرات_شهدا📝
پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است.
آقا مهدی به کمک دوستانش جلوی در سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید پیرزن که حالش بهتر شده بود، شروع کرد به دعا کردن
گفت: خدا خیرت بدهد پسرم آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد، تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع
کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و
نفرین شهردار ارومیه بود!
#شهید_مهدی_باکری🌺
#اللهم_الرزقنا_الشهادة 🤲
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊
پیرزن بر سر و صورتزنان گفت که وسایل خانه و کل زندگیاش زیر آوار مانده و آب به زیرزمین رفته است.
آقا مهدی به کمک دوستانش جلوی در سد خاکی درست کردند تا آب بیشتری داخل خانه نیاید پیرزن که حالش بهتر شده بود، شروع کرد به دعا کردن
گفت: خدا خیرت بدهد پسرم آن شهردار فلان فلان شده کجاست تا کمی از غیرت تو یاد بگیرد، تا لحظه ای که شهید باکری وسایل را جمع
کند و از خانه بیرون برود، پیرزن مشغول دعا کردن مهدی و
نفرین شهردار ارومیه بود!
#شهید_مهدی_باکری🌺
#اللهم_الرزقنا_الشهادة 🤲
🍃🌸 JOiN👇🏻
°•🌸➣ @Shahidegomnamm🕊