🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
#کلام_شهید📜

📿وقتی نماز مےخواند با گردنی ڪج
می ایستاد،بہ او مےگفتیم
مگر گردنت شڪسته

📿می گفت:دردرگاه خدا،گردن ڪہ هیچ تمام اعضاء وجوارح بدن بایدشڪسته باشد

#شهید_محمدمهدی_خادم💐

@shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوپنجاهم بسم رب الشهدا 🍃مادر کم کسی نیست ... #مادر_ضامن است ... مگر نه اینست که وقتی پیش بزرگی می رویم باید یک با آبرو همراهی مان کند ؟ ... با صدای زنگ در متوقف شدم ... این وقت شب ، کی می تونست باشه ؟ دفترچه رو گذاشتم جاش. چادرمو…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_ویکم

🌸پوفی کشیدم و رفتم چای دم کردم ... دوباره کنارش نشستم و شروع کردم به اصرار کردن ... مامان نفس عمیقی کشیدو گفت : خیلی خب ...میگم ... من کنجکاوی های نوجوونیم مقارن با زمان #انقلاب بود ...

🌸همه جور کتاب می خوندم ... کتابای ممنوعه .ولی طرفدار هیچ گروهی نبودم ... شاید سنم کم بود ... از همون روزا هر روز از پنجره ی اتاقم بیرونو نگاه می کردم ... هر روز راس ساعت 7 صبح ، #مهدی از خونشون می زد بیرون و می رفت دانشگاه ... جوون بودم و خام ...

💞انگار وابسته ی این شده بودم که هفت صبح بیدار شم و راه رفتنشو نگاه کنم ...دقیق بود و خوش تیپ . وقتی #جنگ شد ،دیگه ندیدمش ... چند هفته مریض بودم و بی تاب ...

🌸 بلاخره تصمیممو گرفتم ... وسایلمو جمع کردم . مامان و بابام حریفم نشدن ، رفتم #خرمشهر ... ادم معتقدی نبودم ... وارد خرمشهر که شدم انگار گرد مرگ به شهر پاشیده بودن . بیمارستان پر از مجروح و شهید بود ... با این که ادم بی تجربه ای بودم ولی توی بیمارستان نیرو کم بود ...

🌸انگار مهدی رو از یاد برده بودم .بعنوان پرستار اوایل کار پانسمان انجام می دادم ولی کم کم یاد گرفتم ... چند ماهی گذشت ... حس می کردم باید به مجروحا کمک کنم از طرفی هم بی اندازه دل تنگ مهدی شده بودم ...

🌸خندیدو و ادامه داد : فکر می کردم شاید ازدواج کرده باشه ... یه روز که فردای عملیات بود و هی مجروح میاوردن ... طبق معمول با عجله و در عین حال ظرافت مشغول بخیه زخم یکی از مجروحا بودم ... موهام از گوشه ی مقنعم ریخته بود بیرون و آستینامم داده بودم بالا تا مزاحم کارم نشه .

🌸دکتر صادقی صدام کرد . رفتم پیشش ، بالای سر یه مجروح داشت #ترکشو رو از کتفش در میاورد ... #رزمندهه پشتش به من بود ... داشتم کمکش می کردم ... برخلاف خیلی از مجروحا ، اصلا صداش درنمیومد ...

💠ادامـــه دارد....

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
👆به مردان با ایمان بگو:
#دیده فرونهند و پاڪدامنی ورزند....

📚سوره نور

♡خدایا
↫یاریم ڪن #نگاهم در افق این #فضاے_مجازے جز براے تو نبیند
وانگشتانم «جز براےتو» ڪلیدے را فشار ندهند.

💠 @Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹💫🕊

🕊چہ زیبا ملائک شدند زیستند
🌼همان ها ڪہ هستند ولے نیستند!

🌼کسانے ڪہ در جمع ما بوده اند
🕊ولی حیف نفهمیده ایم ڪیستند!


#باز_پنجشنبه_ویادشهدا_باصلوات
#شعر🍀


💠 @Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسـن جان

🏴حـرمـت را، نـه چـراغ و نـه رواق و
نـه در است

🏴زائـر قبـر تـو، مـاه است و
نسیـم سحـر است

🏴قبـر بےزائر تو،کعبـۀ اهـل نظـر است

🏴شهـادت امام حسـن مجتبی(ع) تسلیـت باد

🏴 @Shahidegomnamm
🥀مرامش
حســـــنی بود
#وصیت ڪرد تا #مزارش
نیز #حــــسنی باشــــد
بدون سنگ مزار بماند ...
مانند مولایش حـــــسن ع ...

#شهید_میثم_مدواری💐


🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
شور: شب های جمعه می گیرم هواتو | حاج امیر عباسی
Haj Amir Abbasi
🎵 #صوت

🍂شب های جمعه مے گیرم هواتو
🍂اشڪ غریبی مے ریزم براتو
🍂بیچاره اون ڪه حرم رو ندیده
🍂بیچاره تر اون که دید ڪربلاتو

💫شب جمعه،شب زیارتی ارباب

🎤 #با_نوای_حاج_امیر_عباسی


💠 @Shahidegomnamm
همزاد كویرم تب باران🌧دارم

در سینہ دلے شكستہ💔پنهان دارم

در دفتر خاطرات📝من بنویسید

من هر چہ كہ دارم از شهیدان🌹دارم

#شهید_محمد_حسن_طوسی ⭐️
#شبتون_شهدایی 🌙

🆔 @shahidegomnamm
🍃💞💞🍃

#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی

❁ سـوره الزمـر
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 459
❁ آیہ 6 الی 10

🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
🍃💞💞🍃

#تلاوت_روزانه_یک_صفحه
#ازکلام_وحی

❁ سـوره الزمـر
❁ جــزء 23
❁ صفحـہ 459
❁ آیہ 6 الی 10

🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
┄┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄
🍁 #دلنوشته

🍀مـردانـہ
راهی میدان شدند ...
وقتــی ڪہ
دلشـان رَسته بود از دنیـا !
و #پــرواز ڪردند
پــروازے عاشقـانہ
رو بہ سوے خـدا ...🕊

#روزتون_شهدایی


🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
در مشـهد و مدیـنہ خدایا
چہ محشرسٺ

🏴شال عزا
بہ گردن زهرا و حیدر اسٺ

یا بن الحسن بیا
ڪه تسلا دهیم تو را

🏴چون سوگ
#مجتبی و #رضا و #پیمبر اسٺ

#آجرک_اللہ‌یا‌صاحب‌الزمان

🏴 @Shahidegomnamm
#وصیتنامه📃

بچه­ ها!
سعي ڪنيد عاشق باشيد
عاشق #خدمت_ڪردن!
منتظرنباشيدڪه ڪسي به شمابگويد خداقوت،ڪسی ازتان تشڪر ڪند
ویاڪسی #قدرڪاروتلاش ومشقتی راڪه ڪشیده­ اید بداند

#شهید_حسین_ناجی

@Shahidegomnamm
مدینه دل تنگم برای پیغمبر
حاج میثم مطیعی
🎵 #صوت

🔊مداحی زیبای

🎤 #حاج_میثم_مطیعی

💔مدینه دلتنگم 💔

🏴ویژه رحلت پیامبر اکرم (ص)
وشهادت امام حسن (ع)🏴


🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوپنجاه_ویکم 🌸پوفی کشیدم و رفتم چای دم کردم ... دوباره کنارش نشستم و شروع کردم به اصرار کردن ... مامان نفس عمیقی کشیدو گفت : خیلی خب ...میگم ... من کنجکاوی های نوجوونیم مقارن با زمان #انقلاب بود ... 🌸همه جور کتاب می خوندم ...…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_ودوم

🌸کار دکتر که تموم شد طبق معمول مشغول بخیه و پانسمان شدم ... صداشو شنیدم .. خم شدم سمت صورتش ببینم چی میگه ... دیدم مهدیه ... #شوکه نگاش کردم ... بی اختیار زدم زیر گریه ... مهدی اصلا نگاهم نمی کرد ولی وقتی فهمید منم خیلی معذب شد .منم خیلی از کارم خجالت کشیدم ، هرچند دست خودم نبود ... سریع کارمو تموم کردمو از اتاق خارج شدم ...

🌸فردا باز انگار یه جاذبه ای منو به سمت اون اتاق می کشید ... وارد اتاق شدم رفتم کنار تختش ولی نبود ... ازین
و اون پرس و جو کردم گفتن #رفته_منطقه ... تمام امیدم ناامیدی شد ...متحول شده بودم ...شبا توی گوشه ی اتاق پرستارا تا صبح عبادت می کردم و روزا هم بسختی مشغول کار بودم ...

🌸حس می کردم مهدی از من فرار می کنه ... بخاطر همون دیگه نرفتم دنبالش ... ولی سعی کردم خودمو بسازم ... وقتای بیکاریم کتابای شهید مطهری و #آیت الله_دستغیب می خوندم یه روز یه گروه پرستار فرستادن منطقه ...

🌸آتیش دشمن سنگین بود ... مجروحا رو می فرستادن عقب و ما سریع درمانشون می کردیم ... اونجا از دور مهدی رو دیدم ... #لباس_خاکی توی تنش خیلی زیبا بود ... با اخم غلیطی نگاهمون کرد ... دوست نداشت خانوما توی خط باشن ...ازون روز به بعد نذاشتن بریم خط ...

🌸خیلی حرصم گرفته بود ... منم لجبازی کردم .. با هر زور و بلایی که بود خودمو به منطقه می رسوندم و مجروحا رو درمان می کردم ... خیلیاشون اگه دیر به بیمارستان می رسیدن تلف می شدن ... اوضاع به همین منوال گذشت ...

🌸سال 62 بود ... تو حیاط بیمارستان نشسته بودم ... توی وجودم جنگ و صلح درگرفته بود ... من بدون اراده به سمت مهدی کشیده می شدم ... چند ماه بود که ندیده بودمش .... خانوادم خیلی اصرار داشتن برگردم ... بلاخره تسلیم شدم . برگشتم

💠ادامـــه دارد....

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
💌 #دلنوشته

عشــــــــــق یعنی:
جوان باشــے
خوش سیما باشـے
و احساست در اوج خودش باشد
ولــــــــــی...
فقط بخاطر
#رضایت_خـــــدا و #امام_زمانت
👈 #گناه_نکنی

#شهید_محسن_حججی💐

💠 @Shahidegomnamm
💫هرهفته #غروب_جمعه کہ میشد همسر و فرزندان را در گوشه‌ای از خانه جمع میکرد و خودش #زیارت آل یاسین میخواند هرهفته در خانه‌اش برای امام زمان برنامه داشت.

#شهید_عبدالرضا_مجیری💐
#خاطره

@Shahidegomnamm