Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_چهل_وچهارم
📔#خاطرات
✍شهید زینالدین یک #دختر داشت به نام «لیلا» روزی در منطقه این شهید عزیز را که تازه از تهران و قم به منطقه آمده بود دیدم که در گوشهای نشسته و سرش را برروی دستانش گذاشته است😔. ابتدا گمان کردم که آقا مهدی خواب است، نزدیک رفتم و دستش را تکان دادم سرش را بلند کرد، دیدم چشمانش پر از اشک است.😢 ماجرا را جویا شدم،🤔
گفت: ❤️دلم برای «لیلا» تنگ شده است.😔
🍂گفتم: شما که تازه به منطقه آمدی مگر کنار خانواده نبودی، گفت: نه ما فقط برای یک مأموریت مهم با عجله به تهران رفتیم و بلافاصله به منطقه بازگشتیم و با وجود اینکه از #قم عبور کردیم، حتی لحظهای #فرصت رفتن به خانه و دیدن «لیلا» را #پیدا_نکردم. از این رو بسیار دلتنگم.💔 این اتفاق و دیدار آقا مهدی با چشمان اشکآلود😢 صحنه دردناکی است که هیچگاه فراموش نمیکنم.😔
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_چهل_وچهارم
📔#خاطرات
✍شهید زینالدین یک #دختر داشت به نام «لیلا» روزی در منطقه این شهید عزیز را که تازه از تهران و قم به منطقه آمده بود دیدم که در گوشهای نشسته و سرش را برروی دستانش گذاشته است😔. ابتدا گمان کردم که آقا مهدی خواب است، نزدیک رفتم و دستش را تکان دادم سرش را بلند کرد، دیدم چشمانش پر از اشک است.😢 ماجرا را جویا شدم،🤔
گفت: ❤️دلم برای «لیلا» تنگ شده است.😔
🍂گفتم: شما که تازه به منطقه آمدی مگر کنار خانواده نبودی، گفت: نه ما فقط برای یک مأموریت مهم با عجله به تهران رفتیم و بلافاصله به منطقه بازگشتیم و با وجود اینکه از #قم عبور کردیم، حتی لحظهای #فرصت رفتن به خانه و دیدن «لیلا» را #پیدا_نکردم. از این رو بسیار دلتنگم.💔 این اتفاق و دیدار آقا مهدی با چشمان اشکآلود😢 صحنه دردناکی است که هیچگاه فراموش نمیکنم.😔
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw