Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💠حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_سوم
✍الان هم [جوانها] به من #نامه📨 مینویسند، البته من جواب نمیدهم به این نامهها. مرتّب جوانها از اطراف کشور نامه [مینویسند]، #التماس [میکنند]، خیال میکنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت بکنم؛ که آقا اجازه بدهید ما #برویم_سوریه_برای_جهاد. این #شوق_شهادت است و خیلی مهم است.
⚛اگر در یک #ملّتی، در یک قوم و جمعیّتی، #قدرت و قوّت #چشمپوشی از زندگی باشد، این قوم #شکست_بخور_نیست. ماها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم میآوریم، به خاطر این است که #دودستی_چسبیدهایم به #زندگی و زیباییهای زندگی.
⚛زندگی یعنی چه؟ زندگی فقط نفس کشیدن خود ما نیست؛ زن و بچه و پدر و مادر ما هم زندگی است. پول و عنوان و اعتبار ما هم؛ به این چیزها چسبیدهایم. وقتی به این چیزها #چسبیدیم، در مقابل #حوادثِ سخت، کم میآوریم؛ اما کسانی که این قوّت و اراده در آنها هست که #از_زندگی_چشم_بپوشند، اینها بلند میشوند #میروند_به_میدان_شهادت.
⚛بچههایی که شماها دادید، چه همسران، چه فرزندان، چه پدران و مادرانشان، بدانند که واقعاً #مایهی_افتخارند. این فقط #شعار_نیست؛ واقعیّت قضیّه این است.
[اینها] در #هر_ملتی که باشند -حالا ممکن است #شناخته_شده_نباشند برای فلان شهر، برای فلان روستا. [ممکن است کسی] مشغول یک شغل معمولی است؛ ستاره نیست، مثل بعضیها که در جوامع بهخاطر هیاهو به توهّم ستاره شدن هی دارند کار میکنند؛ اما اینها- #ستارهی_واقعیاند؛ ستاره در چشم ما نیستند؛ ما که چشممان نزدیکبین و کوتهبین است؛ #در_ملأ_اعلی_اینها_ستارهاند.
⚛خداوند انشاءالله #درجات آنهایی را که رفتهاند، #عالی کند. به پدر و مادر و همسران و فرزندانشان #صبر و سکینه بدهد و بنده همیشه دعایم این است که خداوند انشاءالله دلهای شما را مشمول لطف و فضل و نورانیت خودش کند و به دلهای شما آرامش بدهد.»
⚛نوبت رسیده به حال و احوال با خانوادههای شهدا؛
خانوادهی #شهیدان_مجید_و_محمود_مختاربند، اولین خانوادهای هستند که به آقا معرفی میشوند. #مجید در #جنگ_تحمیلی #شهید شده و #محمود_در_سوریه.....
ادامه دارد. .....
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
💠حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_سوم
✍الان هم [جوانها] به من #نامه📨 مینویسند، البته من جواب نمیدهم به این نامهها. مرتّب جوانها از اطراف کشور نامه [مینویسند]، #التماس [میکنند]، خیال میکنند که من باید اجازه بدهم یا من باید دخالت بکنم؛ که آقا اجازه بدهید ما #برویم_سوریه_برای_جهاد. این #شوق_شهادت است و خیلی مهم است.
⚛اگر در یک #ملّتی، در یک قوم و جمعیّتی، #قدرت و قوّت #چشمپوشی از زندگی باشد، این قوم #شکست_بخور_نیست. ماها که گاهی اوقات در مقابل حوادث کم میآوریم، به خاطر این است که #دودستی_چسبیدهایم به #زندگی و زیباییهای زندگی.
⚛زندگی یعنی چه؟ زندگی فقط نفس کشیدن خود ما نیست؛ زن و بچه و پدر و مادر ما هم زندگی است. پول و عنوان و اعتبار ما هم؛ به این چیزها چسبیدهایم. وقتی به این چیزها #چسبیدیم، در مقابل #حوادثِ سخت، کم میآوریم؛ اما کسانی که این قوّت و اراده در آنها هست که #از_زندگی_چشم_بپوشند، اینها بلند میشوند #میروند_به_میدان_شهادت.
⚛بچههایی که شماها دادید، چه همسران، چه فرزندان، چه پدران و مادرانشان، بدانند که واقعاً #مایهی_افتخارند. این فقط #شعار_نیست؛ واقعیّت قضیّه این است.
[اینها] در #هر_ملتی که باشند -حالا ممکن است #شناخته_شده_نباشند برای فلان شهر، برای فلان روستا. [ممکن است کسی] مشغول یک شغل معمولی است؛ ستاره نیست، مثل بعضیها که در جوامع بهخاطر هیاهو به توهّم ستاره شدن هی دارند کار میکنند؛ اما اینها- #ستارهی_واقعیاند؛ ستاره در چشم ما نیستند؛ ما که چشممان نزدیکبین و کوتهبین است؛ #در_ملأ_اعلی_اینها_ستارهاند.
⚛خداوند انشاءالله #درجات آنهایی را که رفتهاند، #عالی کند. به پدر و مادر و همسران و فرزندانشان #صبر و سکینه بدهد و بنده همیشه دعایم این است که خداوند انشاءالله دلهای شما را مشمول لطف و فضل و نورانیت خودش کند و به دلهای شما آرامش بدهد.»
⚛نوبت رسیده به حال و احوال با خانوادههای شهدا؛
خانوادهی #شهیدان_مجید_و_محمود_مختاربند، اولین خانوادهای هستند که به آقا معرفی میشوند. #مجید در #جنگ_تحمیلی #شهید شده و #محمود_در_سوریه.....
ادامه دارد. .....
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سیزدهم
✍مبارزهاش عليه گروه تكفيري و نگاه او به گروه داعش ؛
💢در #تحليلها وسخنانش هرگز هيچ نشاني از اينكه #داعش از ديدگاه او يك #قدرت محسوب شود وجود نداشت. او براي #داعش هيچ #جايگاهي متصور نبود و اصلا آنها را #در_حدي نميدانست كه ويژگيهاي مردانگي، شجاعت يا حتي تهور را در آنها ببيند.
💢از #نگاه سردار تقوي #تكفيريها كوتولههايي هستند كه هرگز نبايد از آنها #هراسي به دل راه داد. بهطور مثال بايد بگويم در صحنه جنگ زماني كه مبارزان مجبور ميشدند در چارچوب تاكتيكهاي جنگ #سينهخيز رفته يا در مقابل سيل #گلولهها در جايي پناه بگيرند او همچنان #سر خود را #بالا نگه ميداشت و #لبخند به لب #پيشاپيش همه #حركت ميكرد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سیزدهم
✍مبارزهاش عليه گروه تكفيري و نگاه او به گروه داعش ؛
💢در #تحليلها وسخنانش هرگز هيچ نشاني از اينكه #داعش از ديدگاه او يك #قدرت محسوب شود وجود نداشت. او براي #داعش هيچ #جايگاهي متصور نبود و اصلا آنها را #در_حدي نميدانست كه ويژگيهاي مردانگي، شجاعت يا حتي تهور را در آنها ببيند.
💢از #نگاه سردار تقوي #تكفيريها كوتولههايي هستند كه هرگز نبايد از آنها #هراسي به دل راه داد. بهطور مثال بايد بگويم در صحنه جنگ زماني كه مبارزان مجبور ميشدند در چارچوب تاكتيكهاي جنگ #سينهخيز رفته يا در مقابل سيل #گلولهها در جايي پناه بگيرند او همچنان #سر خود را #بالا نگه ميداشت و #لبخند به لب #پيشاپيش همه #حركت ميكرد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_پانزدهم
✍آقای سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید ؛
چند سال پيش سردار تقوي #زمينهساز يك #طرح_بزرگ_اقتصادي بين مناطق جنوب و مركز #عراق و جمهوري اسلامي #ايران شد. تلاشهايش آنقدر گسترده و پيگيرانه بود كه حتي من هم در برههاي تصور كردم كه هدف وي كسب منافع مادي است. وقتي اين مسئله را با او در ميان گذاشتم #لبخند او به يك خنده تبديل شد و پاسخ داد همين كه #توانمندي و #قدرت اقتصادي #شيعيان بهتر شود و اين طرح به بازدهي خود در بهدست گرفتن پروژههاي مختلف در عراق برسد، من به سود و منافع خود رسيدهام.
🍀سردار تقوي هرگز #طايفهگرا_نبود بلكه يك #انسان به تمام معنا بود كه در چارچوب بزرگ برادري اسلامي و انساندوستي زندگي ميكرد و تلاشهايش براي #اتحادشيعه_و_سني يكي از ميراثهايي است كه بهطور حتم سالها از او براي ملت عراق به يادگار ميماند. اين مرد در همهچيز #شاخص و #الگو بود و موفق شد نسلي از مبارزان واقعي را در عراق ايجاد كند؛ مبارزاني كه خود را دستپرورده او ميدانند و تصميم گرفتهاند از اين به بعد تمامي #پيروزيهاي خود را #به_نام_او_ثبت_كنند و به #روح او هديه دهند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_پانزدهم
✍آقای سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید ؛
چند سال پيش سردار تقوي #زمينهساز يك #طرح_بزرگ_اقتصادي بين مناطق جنوب و مركز #عراق و جمهوري اسلامي #ايران شد. تلاشهايش آنقدر گسترده و پيگيرانه بود كه حتي من هم در برههاي تصور كردم كه هدف وي كسب منافع مادي است. وقتي اين مسئله را با او در ميان گذاشتم #لبخند او به يك خنده تبديل شد و پاسخ داد همين كه #توانمندي و #قدرت اقتصادي #شيعيان بهتر شود و اين طرح به بازدهي خود در بهدست گرفتن پروژههاي مختلف در عراق برسد، من به سود و منافع خود رسيدهام.
🍀سردار تقوي هرگز #طايفهگرا_نبود بلكه يك #انسان به تمام معنا بود كه در چارچوب بزرگ برادري اسلامي و انساندوستي زندگي ميكرد و تلاشهايش براي #اتحادشيعه_و_سني يكي از ميراثهايي است كه بهطور حتم سالها از او براي ملت عراق به يادگار ميماند. اين مرد در همهچيز #شاخص و #الگو بود و موفق شد نسلي از مبارزان واقعي را در عراق ايجاد كند؛ مبارزاني كه خود را دستپرورده او ميدانند و تصميم گرفتهاند از اين به بعد تمامي #پيروزيهاي خود را #به_نام_او_ثبت_كنند و به #روح او هديه دهند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
📃فرازی از #وصیتنامه
✍حرف ما شهدا این بود
که این #قدرت_طلبیها و #ریاکاریها و
#خودخواهیها باید #محکوم شود با
ناحق باید مبارزه کرد و برنامه جاهلیت
باید برچیده شود و #عدالت باید باشد
نه ظلم و ستم.
🍂سنت رسول ا…(ص) باشد
نه اسلام معاویه و اسلام نمایی.
#امنیت باشد نه آشوب و اضطراب،
#سخن از خدا باشد نه از شیطان
#شهید_هادی_فضلی
#شهادت؛1367/5/7
#فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یک
لشگر ۳۲ انصار الحسین
#محل_شهادت؛تنگه چهارزبر کرمانشاه
#عملیات_مرصاد
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
✍حرف ما شهدا این بود
که این #قدرت_طلبیها و #ریاکاریها و
#خودخواهیها باید #محکوم شود با
ناحق باید مبارزه کرد و برنامه جاهلیت
باید برچیده شود و #عدالت باید باشد
نه ظلم و ستم.
🍂سنت رسول ا…(ص) باشد
نه اسلام معاویه و اسلام نمایی.
#امنیت باشد نه آشوب و اضطراب،
#سخن از خدا باشد نه از شیطان
#شهید_هادی_فضلی
#شهادت؛1367/5/7
#فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یک
لشگر ۳۲ انصار الحسین
#محل_شهادت؛تنگه چهارزبر کرمانشاه
#عملیات_مرصاد
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_شصتو_هشت📖 ❖ سرشو به نشونه ی #منفی😔 تکون داد اروم بلند شدم و به سختی روی زمین نشستم بند #پوتیناشو👞 باز کردم خواستم جوراباشو در بیارم که صورتش از #درد مچاله شد،اخ بلندی گفت😩 با #بهت بهش نگاه کردممم و گفتم: مگه نگفتی #زخمی…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_نه📖
❥ حسام توی اتاقک🚪 نشسته بودیم
و داشتیم #نقشه رو بررسی می کردیم . پرده ی دم اتاق رفت کنار و نور☀️ به داخل پاچید . #اشکان از در وارد شد . همگی به طرفش برگشتیم . با همون لبخند🙂همیشگیش بی مقدمه رو به
من گفت : داش حسام ! فردا #فرماندهی گردان کمیلو بده به من . با تردید😳 نگاهش کردم . تو #قدرت فرماندهی و مدیریتش شک نداشتم . منطقه رو مثل کف دستش می شناخت .
❥ ولی یاد حرف #مادرش افتادم از طرفی جلوی #بچه ها نمی دونستم
چی بگم ؟
قبل از اینکه چیزی بگم گفت : خب اگه خودت هم دوست😍 داری فرماندهی رو به #عهده بگیری ، بیا یه کاری کنیم !
سرمو تکون دادمو گفتم : چی ؟
اومد پیشم نشست و گفت : سکه💰
می ندازیم ، #شیر اومد من میرم ، 🙃#خط اومد تو برو !😉
#نگاهمو به سمت دیگران چرخوندم پنج ، شش نفر بودیم مثل اینکه
همشون #مشتاق بودن ببینن چی میشه
#ج.زقیان از اون گوشه گفت : اشکان ؟ حالا چرا #شیر بیاد تو میری ؟
#اشکان خندیدو گفت : نا سلامتی #شریمرد مقر منما ! 🤣
میدونی فرمانده یه مرررررد میخواد ! عملیات مهمیه ، پایه ای ؟
❥ حالت چهره ی😐 اشکان عوض شد . خیره نگاهش کرد و گفت : تو دنیا یه مرد پیدا شد که در #خیبرو برد روی دستش ، اونم #مولا_علی (ع) بود . بقیه #خاک کفش اون مردم نمیشن .
حمدی زد رو شونه ی اشکان و گفت : نه خوشم اومد،حرفای #عارفانه میزنی ...
اشکان تک #خنده ای کرد و #سکه رو داد دستم . با حالت خاصی گفت : بیا #سه بار بنداز ،هرچی اومد من تسلیم
چشمامو بستم و #بسم_الله گفتم سکه رو پرتاب کردم . #پایینو که نگاه کردم #شیر اومده بود،دوباره پرتاب کردم شیر اومد😕
پرتاب بعدی، شیر
متعجب نگاهش کردم ،عجیب بود🤔 دستی به موهای آشفتم کشیدمو تو #گوشش گفتم : گرفتی🙄 ما رو داداش ؟خوبه خودت پرت کردی
فرمانده جون
❥ عاجازنه تو گوشش👂 زمزمه کردم : جواب #مادرتو چی بدم ؟😔
_بهش بگو نه #خون پسرت از این همه #شهید🥀 رنگین تره ، نه جونش ازین همه شهید عزیز تره 🍂
ازش فاصله گرفتمو #نگاش کردمم با #صلابت گفتم : #اشکان اولین و آخرین #عملیاته که میری #مستقیم تو دل #دشمنا !!!!
دستشو گذاشت رو #چشمش و گفت :
به روی #دیده فرماننده جان،
مکثی کرد و گفت :
#نذر کردم رمز عملیات #یاحیدر 💚باشه ان شالله #فرجی حاصل شه
حاج ابوحیدر 😊
به اسم #جهادیم خطابم کرد . خبر نداشت بچه ها اسمشو گذاشتن : #ابو_غریب...
لبخند #غم آلودی زدمو گفتم :
ان شالله ... به حق بی بی...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_نه📖
❥ حسام توی اتاقک🚪 نشسته بودیم
و داشتیم #نقشه رو بررسی می کردیم . پرده ی دم اتاق رفت کنار و نور☀️ به داخل پاچید . #اشکان از در وارد شد . همگی به طرفش برگشتیم . با همون لبخند🙂همیشگیش بی مقدمه رو به
من گفت : داش حسام ! فردا #فرماندهی گردان کمیلو بده به من . با تردید😳 نگاهش کردم . تو #قدرت فرماندهی و مدیریتش شک نداشتم . منطقه رو مثل کف دستش می شناخت .
❥ ولی یاد حرف #مادرش افتادم از طرفی جلوی #بچه ها نمی دونستم
چی بگم ؟
قبل از اینکه چیزی بگم گفت : خب اگه خودت هم دوست😍 داری فرماندهی رو به #عهده بگیری ، بیا یه کاری کنیم !
سرمو تکون دادمو گفتم : چی ؟
اومد پیشم نشست و گفت : سکه💰
می ندازیم ، #شیر اومد من میرم ، 🙃#خط اومد تو برو !😉
#نگاهمو به سمت دیگران چرخوندم پنج ، شش نفر بودیم مثل اینکه
همشون #مشتاق بودن ببینن چی میشه
#ج.زقیان از اون گوشه گفت : اشکان ؟ حالا چرا #شیر بیاد تو میری ؟
#اشکان خندیدو گفت : نا سلامتی #شریمرد مقر منما ! 🤣
میدونی فرمانده یه مرررررد میخواد ! عملیات مهمیه ، پایه ای ؟
❥ حالت چهره ی😐 اشکان عوض شد . خیره نگاهش کرد و گفت : تو دنیا یه مرد پیدا شد که در #خیبرو برد روی دستش ، اونم #مولا_علی (ع) بود . بقیه #خاک کفش اون مردم نمیشن .
حمدی زد رو شونه ی اشکان و گفت : نه خوشم اومد،حرفای #عارفانه میزنی ...
اشکان تک #خنده ای کرد و #سکه رو داد دستم . با حالت خاصی گفت : بیا #سه بار بنداز ،هرچی اومد من تسلیم
چشمامو بستم و #بسم_الله گفتم سکه رو پرتاب کردم . #پایینو که نگاه کردم #شیر اومده بود،دوباره پرتاب کردم شیر اومد😕
پرتاب بعدی، شیر
متعجب نگاهش کردم ،عجیب بود🤔 دستی به موهای آشفتم کشیدمو تو #گوشش گفتم : گرفتی🙄 ما رو داداش ؟خوبه خودت پرت کردی
فرمانده جون
❥ عاجازنه تو گوشش👂 زمزمه کردم : جواب #مادرتو چی بدم ؟😔
_بهش بگو نه #خون پسرت از این همه #شهید🥀 رنگین تره ، نه جونش ازین همه شهید عزیز تره 🍂
ازش فاصله گرفتمو #نگاش کردمم با #صلابت گفتم : #اشکان اولین و آخرین #عملیاته که میری #مستقیم تو دل #دشمنا !!!!
دستشو گذاشت رو #چشمش و گفت :
به روی #دیده فرماننده جان،
مکثی کرد و گفت :
#نذر کردم رمز عملیات #یاحیدر 💚باشه ان شالله #فرجی حاصل شه
حاج ابوحیدر 😊
به اسم #جهادیم خطابم کرد . خبر نداشت بچه ها اسمشو گذاشتن : #ابو_غریب...
لبخند #غم آلودی زدمو گفتم :
ان شالله ... به حق بی بی...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾