This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
September 6, 2016
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
September 6, 2016
Forwarded from عکس نگار
🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺
صبحمون روباسلام دادن به ارباب بی کفن شروع میکنیم
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
الْسَلاٰمُ عَلَیْكَ یَاأباعَبْدِاللهِ وعلَی الأرواح الّتی حَلّتْ بِفِنائِكَ،عَلَیْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداًمَابَقِیتُ وَبَقِيَ اللیْلُ وَالنَّهارُ،وَلاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِمِنِّي لِزِیَارَتِکُمْ،السَّلام عَلَی الحُسَیْن،وَعَلی عَليِّ بْنِ الحُسَیْنِ،وَعَلَی أوْلادِالحُسَیْنِ،وَعَلَی أصْحابِ الحُسَین....
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
🍃🌺🍃
🌺🍃
🌺
صبحمون روباسلام دادن به ارباب بی کفن شروع میکنیم
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
الْسَلاٰمُ عَلَیْكَ یَاأباعَبْدِاللهِ وعلَی الأرواح الّتی حَلّتْ بِفِنائِكَ،عَلَیْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداًمَابَقِیتُ وَبَقِيَ اللیْلُ وَالنَّهارُ،وَلاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِمِنِّي لِزِیَارَتِکُمْ،السَّلام عَلَی الحُسَیْن،وَعَلی عَليِّ بْنِ الحُسَیْنِ،وَعَلَی أوْلادِالحُسَیْنِ،وَعَلَی أصْحابِ الحُسَین....
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
September 6, 2016
❗️ تفڪر ❗️
🌀 دیروزت از دست رفت، به فردایت یقین نیست!
☝️ امروزت غنیمت است؛ پس این فرصت بدست آمده را دریابـــــ ...
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
🌀 دیروزت از دست رفت، به فردایت یقین نیست!
☝️ امروزت غنیمت است؛ پس این فرصت بدست آمده را دریابـــــ ...
🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
September 6, 2016
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یابن_الحسن
سه شنبه شده یڪ نگاه ڪن
فڪرے بہ حال و روز من بے پناه ڪن😔
یوسف ندیده ها همہ جمع اند دور هم
فڪری براے آمدن از عمق چاه ڪن🍂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دلنوشته
#شعر
🌷 @shahidegomnamm 🌷
سه شنبه شده یڪ نگاه ڪن
فڪرے بہ حال و روز من بے پناه ڪن😔
یوسف ندیده ها همہ جمع اند دور هم
فڪری براے آمدن از عمق چاه ڪن🍂
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#دلنوشته
#شعر
🌷 @shahidegomnamm 🌷
September 6, 2016
میگویندچرامیخواهی #شهیدشوی؟
میگویم دیده ایدوقتی یک معلم را دوست داری خودت را میکشی درکلاسش نمره20بگیری ولبخندرضایتش😊 دلت را آب میکند؟
منم #دلم_برای_خدایم_تنگ_شده😔 میخوام شاگرداول کلاسش باشم
خدایا!مرابپذیر🙏
#به_امید_روزی_که_شهید_شوم
#دلنوشته
🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
❤ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
❤ღೋ══╝
میگویم دیده ایدوقتی یک معلم را دوست داری خودت را میکشی درکلاسش نمره20بگیری ولبخندرضایتش😊 دلت را آب میکند؟
منم #دلم_برای_خدایم_تنگ_شده😔 میخوام شاگرداول کلاسش باشم
خدایا!مرابپذیر🙏
#به_امید_روزی_که_شهید_شوم
#دلنوشته
🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
❤ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
❤ღೋ══╝
September 6, 2016
▬▬▬ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_از_کلام_وحی
🔸صفحه 28
🔹جزء 2
🔸سوره بقره
🔹آیات 182 الی 186
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیــک
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_از_کلام_وحی
🔸صفحه 28
🔹جزء 2
🔸سوره بقره
🔹آیات 182 الی 186
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیــک
September 6, 2016
▬▬▬ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#ترجمه
🔸صفحه 28
🔹جزء 2
🔸سوره بقره
🔹آیات 182 الی 186
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیــک
#ترجمه
🔸صفحه 28
🔹جزء 2
🔸سوره بقره
🔹آیات 182 الی 186
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠کانال عهد با شهدا 💠
@Shahidegomnamm 👈کلیــک
September 6, 2016
September 6, 2016
#داستان 📚
#قسمت_نوزدهم .
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال میپرسی میکنن😒
مامانم بعد چند دیقه صدام کرد 😐
.
چادرم رو مرتب کردم و با بی میلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی😞
.
.
تا پامو گذاشتم بیرون مامانش شروع کرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من😐
.
به به عروس گلم😊
.
فدای قدو بالاش بشم😊
.
این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم😊
.
فک نمیکردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه 😀
.
.
داشت حرصم میگرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش😒
.
.
وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم😑
.
دیدم چایی رو برداشت و گفت ممنونم ریحانه خانم😊
.
نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد😲
.
تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزید😟قلبم داشت از جاش کنده میشد😯.تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد😊 . نمیدونم چرا سرم رو نمیتونستم بالا بگیرم😔اصلا مگه میشه سید اومده باشه خواستگاری؟!😯
.
نگاه به دستش کردم دیدم انگشتر زهرا رو هم نداره دیگه😊
.
اروم سرم رو بالا اوردم که ببینمش😐😰
.
.
دیدم عهههه
احسانه...😡😐
.
داشت حرصم میگرفت از اینکه چرا ول کن نبود😡
.
یه خواهش میکنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم 😑
.
بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم اقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین
.
با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم😑
.
هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت😐😐
.
-اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم؟!☺
.
-نه...شما حرفاتونو بزنین.😑اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید😐
.
-حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام ☺
ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و اقا پسر باید جواب بده
.
-خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین😐
.
-نه.اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه☺
.
به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد😑
.
و چند دقیقه دیگه سکوت😐😐
. .
-راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میزاری چه قدر با کمال شدی😊
البته نمیخوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب کنی
.
.
-از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم😐
تو ذهنم میگفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد😊
.
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم:
اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😐
.
#ادامه_دارد
#سید_مهدی_بنی_هاشمی.
💠کانال عهد با شهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
#قسمت_نوزدهم .
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
.
اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال میپرسی میکنن😒
مامانم بعد چند دیقه صدام کرد 😐
.
چادرم رو مرتب کردم و با بی میلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی😞
.
.
تا پامو گذاشتم بیرون مامانش شروع کرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من😐
.
به به عروس گلم😊
.
فدای قدو بالاش بشم😊
.
این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم😊
.
فک نمیکردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه 😀
.
.
داشت حرصم میگرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش😒
.
.
وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم😑
.
دیدم چایی رو برداشت و گفت ممنونم ریحانه خانم😊
.
نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد😲
.
تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزید😟قلبم داشت از جاش کنده میشد😯.تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد😊 . نمیدونم چرا سرم رو نمیتونستم بالا بگیرم😔اصلا مگه میشه سید اومده باشه خواستگاری؟!😯
.
نگاه به دستش کردم دیدم انگشتر زهرا رو هم نداره دیگه😊
.
اروم سرم رو بالا اوردم که ببینمش😐😰
.
.
دیدم عهههه
احسانه...😡😐
.
داشت حرصم میگرفت از اینکه چرا ول کن نبود😡
.
یه خواهش میکنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم 😑
.
بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم اقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین
.
با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم😑
.
هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت😐😐
.
-اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم؟!☺
.
-نه...شما حرفاتونو بزنین.😑اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید😐
.
-حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام ☺
ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و اقا پسر باید جواب بده
.
-خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین😐
.
-نه.اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه☺
.
به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد😑
.
و چند دقیقه دیگه سکوت😐😐
. .
-راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میزاری چه قدر با کمال شدی😊
البته نمیخوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب کنی
.
.
-از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم😐
تو ذهنم میگفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد😊
.
یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار ازاد حرف زد و اخر سر گفتم:
اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😐
.
#ادامه_دارد
#سید_مهدی_بنی_هاشمی.
💠کانال عهد با شهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
September 6, 2016
نماز را #اول_وقت بخوانید
که رسم عاشقی #تاخیر نیست...
حی علی الصلاة #نماز_عشق❤️
💠کانال عهد با شهدا💠
@shahidegomnamm 👈کلیک
که رسم عاشقی #تاخیر نیست...
حی علی الصلاة #نماز_عشق❤️
💠کانال عهد با شهدا💠
@shahidegomnamm 👈کلیک
September 6, 2016
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
September 6, 2016
#آقا #لبیک #جانم.فدای.رهبرم
✨هرشاه وزیر راه یابی دارد
✨هرفرقه برای خودکتابی دارد
✨تبریک به صاحب الزمان بایدگفت
✨ازاینکه چنین نایب نابی دارد
#حضرٺ_دلبــر
#شعر
🌷 @shahidegomnamm 🌷
✨هرشاه وزیر راه یابی دارد
✨هرفرقه برای خودکتابی دارد
✨تبریک به صاحب الزمان بایدگفت
✨ازاینکه چنین نایب نابی دارد
#حضرٺ_دلبــر
#شعر
🌷 @shahidegomnamm 🌷
September 6, 2016
🍀معرفی بخش دوم از شهدای این هفته
راس ساعت:4🕓
لطفا با ما همراه باشید.
باتشکر🙏
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍃🍀🌷✨🍃🍀🌷✨🍃
راس ساعت:4🕓
لطفا با ما همراه باشید.
باتشکر🙏
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍃🍀🌷✨🍃🍀🌷✨🍃
September 6, 2016
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠 (قسمت هشتم )
🔸4) #شهید_محمد_منتظرقائم
#محمد_منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۶۳ در شهرستان نکا در استان مازندران به دنیا آمد😂 و تولد او همزمان بود با میلاد نبی اکرم(ص). مادرش میگوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در بسیج و ارادت زیادی که به رهبری داشت، تمام تلاش خود را کرد و ۴ روز بعد از ازدواج💞، به یگان صابرین ملحق شد.
محمد سرانجام در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک تروریستی و جدایی طلب پژاک در منطقه جاسوسان سردشت به 🌹شهادت می رسد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾
💠 (قسمت هشتم )
🔸4) #شهید_محمد_منتظرقائم
#محمد_منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۶۳ در شهرستان نکا در استان مازندران به دنیا آمد😂 و تولد او همزمان بود با میلاد نبی اکرم(ص). مادرش میگوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در بسیج و ارادت زیادی که به رهبری داشت، تمام تلاش خود را کرد و ۴ روز بعد از ازدواج💞، به یگان صابرین ملحق شد.
محمد سرانجام در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ در درگیری با گروهک تروریستی و جدایی طلب پژاک در منطقه جاسوسان سردشت به 🌹شهادت می رسد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠 (قسمت نهم )
#شهید_محمد_منتظرقائم
📕خاطره ای از زبان همسر شهید محمد منتظر قائم؛
#اسم_اصلی_ایشان در شناسنامه #محمد_غلام_نژاد بود اما یکسال قبل از اینکه به شهادت برسد، فامیلی اش را #تغییر داد و جز من کسی از این موضوع اطلاع نداشت. در واقع یک #رازی بود بین من وشهید. از آنجائیکه علاقه و ارادت زیادی به شهید سید محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد وشهید واقعه طبس داشت، تصمیم گرفت این کار را انجام دهد.
اهل نماز شب📿 و گریه های😢 نیمه شب بود طوری که گاهی از اوقات با گریه های نماز شب ایشان بنده برای نماز بیدار می شدم، میدیدم دارد با خدا 💫راز و نیاز می کند و اشک میریزد. یک قرآن توجیبی داشت که همیشه همراهش بود و آنرا قرائت میکرد.
معمولاً هر زمانی که در زندگی با مشکلی مواجه میشد، با ✨ذکرصلوات حلش می کرد. با این ذکر زیاد مانوس و محشور بود. یک روز برادر ایشان تصادف خیلی سختی داشتند. طوری که همه فامیل از این موضوع ناراحت
بودند.😔 اما محمدآقا خیلی صبور و خونسرد بود. می گفت تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمی افتد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🌸🌷✨🌸🌷✨🌸🌷✨🌸
💠 (قسمت نهم )
#شهید_محمد_منتظرقائم
📕خاطره ای از زبان همسر شهید محمد منتظر قائم؛
#اسم_اصلی_ایشان در شناسنامه #محمد_غلام_نژاد بود اما یکسال قبل از اینکه به شهادت برسد، فامیلی اش را #تغییر داد و جز من کسی از این موضوع اطلاع نداشت. در واقع یک #رازی بود بین من وشهید. از آنجائیکه علاقه و ارادت زیادی به شهید سید محمد منتظر قائم فرمانده سپاه یزد وشهید واقعه طبس داشت، تصمیم گرفت این کار را انجام دهد.
اهل نماز شب📿 و گریه های😢 نیمه شب بود طوری که گاهی از اوقات با گریه های نماز شب ایشان بنده برای نماز بیدار می شدم، میدیدم دارد با خدا 💫راز و نیاز می کند و اشک میریزد. یک قرآن توجیبی داشت که همیشه همراهش بود و آنرا قرائت میکرد.
معمولاً هر زمانی که در زندگی با مشکلی مواجه میشد، با ✨ذکرصلوات حلش می کرد. با این ذکر زیاد مانوس و محشور بود. یک روز برادر ایشان تصادف خیلی سختی داشتند. طوری که همه فامیل از این موضوع ناراحت
بودند.😔 اما محمدآقا خیلی صبور و خونسرد بود. می گفت تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمی افتد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🌸🌷✨🌸🌷✨🌸🌷✨🌸
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠(قسمت دهم )
🔸5) #شهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهید_یوسف_فدائی_نژاد فرزند احمد علی در 1362/10/29 در روستای شاقاجی سنگر از توابع شهرستان رشت به دنیا آمد😂.سال 85 جذب سپاه پاسداران شدند.
💠از همان دوران طفولیت و نوجوانی طینتی پاک داشتند و پرهیزگار بودند تا آنجا که حین تردد به مسجد و پایگاه درمسیر از میوه های
🍐سرراهی باغ مردم که شاید خیلیها با برچسب حلال از آن میوه ها استفاده می کردند ایشان به شدت مخالف بودند و حتی یک بار هم مرتکب این کار ، خوردن بی اجازه میوه های مردم نشدند.
💠از #حق_الناس وهم داشت و به دور بود مثلاً حین ورود به مسجد و پایگاه حتی المقدور کفش سایرین را زیرپا لگد نمی کرد و اگر هم پیش می آمد صاحب کفش را پیدا کرده و حلالیت می طلبید .
💠 از همان دوران نوجوانی به خاطر اشتیاق زیاد به #قرآن ، تواشیح و اذان و تشویق وکمکهای بی شائبه مادر خود از برترین های آن دوران بود.
به عنوان مثال : #اذان ایشان از سری اذان هایی بود که کسی از دور می شنید می گفت این رادیو بود یا آقا یوسف . از همان دوران از گفتن حرفهای لغو و بیهوده (یاوه گویی ) دروغ و تهمت و غیبت پرهیز می نمود.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷💫🌺🌷💫🌺🌷💫🌺🌷💫
💠(قسمت دهم )
🔸5) #شهید_یوسف_فدایی_نژاد
#شهید_یوسف_فدائی_نژاد فرزند احمد علی در 1362/10/29 در روستای شاقاجی سنگر از توابع شهرستان رشت به دنیا آمد😂.سال 85 جذب سپاه پاسداران شدند.
💠از همان دوران طفولیت و نوجوانی طینتی پاک داشتند و پرهیزگار بودند تا آنجا که حین تردد به مسجد و پایگاه درمسیر از میوه های
🍐سرراهی باغ مردم که شاید خیلیها با برچسب حلال از آن میوه ها استفاده می کردند ایشان به شدت مخالف بودند و حتی یک بار هم مرتکب این کار ، خوردن بی اجازه میوه های مردم نشدند.
💠از #حق_الناس وهم داشت و به دور بود مثلاً حین ورود به مسجد و پایگاه حتی المقدور کفش سایرین را زیرپا لگد نمی کرد و اگر هم پیش می آمد صاحب کفش را پیدا کرده و حلالیت می طلبید .
💠 از همان دوران نوجوانی به خاطر اشتیاق زیاد به #قرآن ، تواشیح و اذان و تشویق وکمکهای بی شائبه مادر خود از برترین های آن دوران بود.
به عنوان مثال : #اذان ایشان از سری اذان هایی بود که کسی از دور می شنید می گفت این رادیو بود یا آقا یوسف . از همان دوران از گفتن حرفهای لغو و بیهوده (یاوه گویی ) دروغ و تهمت و غیبت پرهیز می نمود.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷💫🌺🌷💫🌺🌷💫🌺🌷💫
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠(قسمت یازدهم )
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
شهید یوسف فدائی نژاد در ایام مرخصی یا هنگام مراجعه به منزل کمتر می خوابیدند😑 و بیشتر عبادت📿 می کردند. بیشتر اوقات در بقعه آقاسیدابراهیم سراوان🕌 خصوصاً ساعات نیمه شب🌙 که هیچ کس الا پروردگار💫 منان در آنجا حضور نداشت ایشان مشغول به راز و نیاز با خدای خویش می شدند . یادم می آید چندین و چندبار که برای همین بقعه رفته بودیم ایشان 👈اشاره ای به #قطعه_گلزار_شهدای این مسجد نمودند و می گفتند ان شاء الله #جای_ما_اینجاست و دنیا هیچ به کارمان نمی آید و می گفت خواهشاً پس از #شهادت مرا در گلزار شهدای مسجد به خاک بسپارید🔲 ، آنقدر در مورد رفتن و شهادت به راحتی صحبت می کردند که انگار می خواهد برود مسافرت و چنین بود که ایشان این سفر را در پیش گرفتند .
💠 باید اقرار کنیم که شهدا از خواص مردم هستند ،متأسفانه ما غافل بودیم و نشناختیم و نمی فهمیدیم که چرا ایشان در سجده های طولانی با تسبیح 1000 دانه ای📿 خود با خدای خود چه می گوید و یا با نوشتن ✨صلوات های زیاد چه از خدا می خواهد و یا در قنوت خود با آن حس و حال عجیب و روحانی به چه چیز اشاره داشت و حال فهمیدیم که ما اسیریم و بنده نفس خود😔 و #شهدا_خاکی_اند_و_بنده_خدای_خود .
💠و این هم به رسم عادت خوب شهید که در اول و آخر همه دست نوشته های خود این چنین می نوشت :
✨( اللهم صل عل محمد و آل محمد و عجل فرجهم )✨
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍃💠🍀🌷✨🍃💠🍀
💠(قسمت یازدهم )
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
شهید یوسف فدائی نژاد در ایام مرخصی یا هنگام مراجعه به منزل کمتر می خوابیدند😑 و بیشتر عبادت📿 می کردند. بیشتر اوقات در بقعه آقاسیدابراهیم سراوان🕌 خصوصاً ساعات نیمه شب🌙 که هیچ کس الا پروردگار💫 منان در آنجا حضور نداشت ایشان مشغول به راز و نیاز با خدای خویش می شدند . یادم می آید چندین و چندبار که برای همین بقعه رفته بودیم ایشان 👈اشاره ای به #قطعه_گلزار_شهدای این مسجد نمودند و می گفتند ان شاء الله #جای_ما_اینجاست و دنیا هیچ به کارمان نمی آید و می گفت خواهشاً پس از #شهادت مرا در گلزار شهدای مسجد به خاک بسپارید🔲 ، آنقدر در مورد رفتن و شهادت به راحتی صحبت می کردند که انگار می خواهد برود مسافرت و چنین بود که ایشان این سفر را در پیش گرفتند .
💠 باید اقرار کنیم که شهدا از خواص مردم هستند ،متأسفانه ما غافل بودیم و نشناختیم و نمی فهمیدیم که چرا ایشان در سجده های طولانی با تسبیح 1000 دانه ای📿 خود با خدای خود چه می گوید و یا با نوشتن ✨صلوات های زیاد چه از خدا می خواهد و یا در قنوت خود با آن حس و حال عجیب و روحانی به چه چیز اشاره داشت و حال فهمیدیم که ما اسیریم و بنده نفس خود😔 و #شهدا_خاکی_اند_و_بنده_خدای_خود .
💠و این هم به رسم عادت خوب شهید که در اول و آخر همه دست نوشته های خود این چنین می نوشت :
✨( اللهم صل عل محمد و آل محمد و عجل فرجهم )✨
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍃💠🍀🌷✨🍃💠🍀
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠(قسمت دوازدهم )
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
📙خاطــره از زبان همرزم شهید
شهید فدایی توی پیاده روی ها بیسیم📞 رو می گرفت و وقتی که نیازی به ارتباطات رادیویی نبود دستشو روی شاسی نگه مےداشت و می گفت: ...آقا خط دیگه اشغاله و خطو به کسی نمیدم ! و شروع میکرد به مداحی ...
البته بچه ها هم همراهی میکردن و اکثرا می گفتن یوسف مثل بمب روحیه بود بین ما. همکارای شهید میگفتن : #یوسف بعضی مواقع روزی یک ساعت برای ما
#روضه_حضرت_زهرا (س) میخوند و همین شد که بچه ها این اواخر به شهید فدائی نژاد می گفتن 🍃یوسف زهرا!
و چه اسم با مسمایی بود !
هم با مسما هم مرتبط !
چندین نفر از همکاران شهید فدائی نژاد هم این مطلب عجیب رو مطرح کردند ! اونا گفتند :
یه شب قبل شهادت یوسف،ما توی آسایشگاه نشسته بودیم . شهید خواب بود😑 ، از خواب بیدار شد و گفت 👌: بچه ها فردا توی سنگر یک گلوله میاد که فقط با من کار داره!
ما خندیدیم😀 و اگه دوروغ نگیم یکم شهیدو مسخره کردیم! 😬
اما شهید خیلی جدّی گفت👌 : فردا یک خمپاره میاد تو سنگر و بین شما فقط من #شهیدمیشم!
ما با حالتی ناباورانه😳 یکم سربه سرش گذاشتم و گفتیم : باز تو هوایی شدی؟ ولی شهید باز جدی و محکم گفت : کسی اگه دوست داره از این دنیا بره فردا کنار من بشینه ...!
روز فرداش همه چیز عادی بود ! ما تیر میزدیم ! پژاک تیر میزد ! همه چیز مثل همیشه بود که صدای #خمپاره ای که از صبح بصورت نامنظم میزد به نزدیکی یکی از #سنگرا خورد ....
😳ناگهان یکی داد زد🗣 !
امدادگر ! امدادگر ! برانکارد ! برانکارد بیارید !
تاگفتن #یوسف_شهید_شده ! نشستیم رو زمین و ناباورانه😨 به سرمون زدیم! راست گفته بود! وااااای خدایا! ...😢
💠وقتی شهید فدائی نژاد شهید شد بچه ها دیدن بدنش از ناحیه چپ بشدت آسیب دیده .
✨سر و صورتو گردنو بازو. یازهرا (سلام الله علیها)✨
آقا یوسف بعد از برخورد ترکش های خمپاره کنار سنگر افتاد و ازش بشدت داشت خون میرفت .
ایشون رو روی برانکاردگذاشتن وتو همون حال در #نفس_آخر 3 بار گفت :
#یازهرا_یازهرا_یازهرا ..
🍀تک تیرنداز یگان ویژه صابرین با ذکریازهـرا به دیدار معبودشتافت.🕊
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍂🌷✨🍂🌷✨🍂🌷✨🍂
💠(قسمت دوازدهم )
#شهید_یوسف_فدایی_نژاد
📙خاطــره از زبان همرزم شهید
شهید فدایی توی پیاده روی ها بیسیم📞 رو می گرفت و وقتی که نیازی به ارتباطات رادیویی نبود دستشو روی شاسی نگه مےداشت و می گفت: ...آقا خط دیگه اشغاله و خطو به کسی نمیدم ! و شروع میکرد به مداحی ...
البته بچه ها هم همراهی میکردن و اکثرا می گفتن یوسف مثل بمب روحیه بود بین ما. همکارای شهید میگفتن : #یوسف بعضی مواقع روزی یک ساعت برای ما
#روضه_حضرت_زهرا (س) میخوند و همین شد که بچه ها این اواخر به شهید فدائی نژاد می گفتن 🍃یوسف زهرا!
و چه اسم با مسمایی بود !
هم با مسما هم مرتبط !
چندین نفر از همکاران شهید فدائی نژاد هم این مطلب عجیب رو مطرح کردند ! اونا گفتند :
یه شب قبل شهادت یوسف،ما توی آسایشگاه نشسته بودیم . شهید خواب بود😑 ، از خواب بیدار شد و گفت 👌: بچه ها فردا توی سنگر یک گلوله میاد که فقط با من کار داره!
ما خندیدیم😀 و اگه دوروغ نگیم یکم شهیدو مسخره کردیم! 😬
اما شهید خیلی جدّی گفت👌 : فردا یک خمپاره میاد تو سنگر و بین شما فقط من #شهیدمیشم!
ما با حالتی ناباورانه😳 یکم سربه سرش گذاشتم و گفتیم : باز تو هوایی شدی؟ ولی شهید باز جدی و محکم گفت : کسی اگه دوست داره از این دنیا بره فردا کنار من بشینه ...!
روز فرداش همه چیز عادی بود ! ما تیر میزدیم ! پژاک تیر میزد ! همه چیز مثل همیشه بود که صدای #خمپاره ای که از صبح بصورت نامنظم میزد به نزدیکی یکی از #سنگرا خورد ....
😳ناگهان یکی داد زد🗣 !
امدادگر ! امدادگر ! برانکارد ! برانکارد بیارید !
تاگفتن #یوسف_شهید_شده ! نشستیم رو زمین و ناباورانه😨 به سرمون زدیم! راست گفته بود! وااااای خدایا! ...😢
💠وقتی شهید فدائی نژاد شهید شد بچه ها دیدن بدنش از ناحیه چپ بشدت آسیب دیده .
✨سر و صورتو گردنو بازو. یازهرا (سلام الله علیها)✨
آقا یوسف بعد از برخورد ترکش های خمپاره کنار سنگر افتاد و ازش بشدت داشت خون میرفت .
ایشون رو روی برانکاردگذاشتن وتو همون حال در #نفس_آخر 3 بار گفت :
#یازهرا_یازهرا_یازهرا ..
🍀تک تیرنداز یگان ویژه صابرین با ذکریازهـرا به دیدار معبودشتافت.🕊
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🍂🌷✨🍂🌷✨🍂🌷✨🍂
September 6, 2016
🌹#شهدای_ارتفاعات_جاسوسان
💠(قسمت سیزدهم )
🔸 6) #شهید_محمد_محرابی_پناه
🍀سروان پاسدار ،تڪاور
#شهـیدمحمد_محرابے_پناه فرزندسرهـنگ پاسداراحمد محرابے پناہ در تاریخ 64/6/20 در شهـرستان آران و بیدگل دیدہ بہ جهـان گشود 😂...
🍀این شهـید بزرگوار پس ازگذراندن مقاطع تحصیلے و اخذ دیپلم📜 ازطریق ڪنڪور سراسری وارد دانشگاہ شدو در رشتہ #مهندسے_ڪامپیوترمشغول بہ تحصیل شد ...
🍀ولے اشتیاقش جهـت خدمت بہ اسلام ایشان را بہ سمت انصراف از دانشگاہ سوق داد و پس از آن با ثبت نام در دانشگاہ افسری امام حسین (ع) و طے طریق شهـداء پا در راہ پرسعادت شهـادت نهـاد ....
🍀ایشان در تاریخ 86/10/1
وارد دانشگاہ افسرے شد و پس از گذراندن دورہ هـاے سخت وتخصصے آموزشے عالے امام حسین (ع)در تاریخ خرداد 88 بامعدل بالا از این دانشگاہ فارغ التحصیل شد📜 .
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨💠🌴🌾🌷✨💠🌴🌾🌷✨
💠(قسمت سیزدهم )
🔸 6) #شهید_محمد_محرابی_پناه
🍀سروان پاسدار ،تڪاور
#شهـیدمحمد_محرابے_پناه فرزندسرهـنگ پاسداراحمد محرابے پناہ در تاریخ 64/6/20 در شهـرستان آران و بیدگل دیدہ بہ جهـان گشود 😂...
🍀این شهـید بزرگوار پس ازگذراندن مقاطع تحصیلے و اخذ دیپلم📜 ازطریق ڪنڪور سراسری وارد دانشگاہ شدو در رشتہ #مهندسے_ڪامپیوترمشغول بہ تحصیل شد ...
🍀ولے اشتیاقش جهـت خدمت بہ اسلام ایشان را بہ سمت انصراف از دانشگاہ سوق داد و پس از آن با ثبت نام در دانشگاہ افسری امام حسین (ع) و طے طریق شهـداء پا در راہ پرسعادت شهـادت نهـاد ....
🍀ایشان در تاریخ 86/10/1
وارد دانشگاہ افسرے شد و پس از گذراندن دورہ هـاے سخت وتخصصے آموزشے عالے امام حسین (ع)در تاریخ خرداد 88 بامعدل بالا از این دانشگاہ فارغ التحصیل شد📜 .
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨💠🌴🌾🌷✨💠🌴🌾🌷✨
September 6, 2016