🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
🌷#شهادت ( 1 )

🍀 (قسمت هشتم )

سال 64 محمـــدرضا حال و هواے دیگری پیدا کرده بود. گویے لحظه لحظه به وعده دیدار💫 نزدیک می شد ! اواسط بهمن به اهواز آمد شب جمعه رفت سراغ بچه های مسجد بعد هم به گـلـزار شهداے بهشت آباد اهواز رفت.
از کنجکاوی به دنبالش رفتم با حسرت به قبــور دوستانش نگاه مے کرد 😔گویے با آنها صحبت مے کرد ! بعد به انتهای بهشت آباد رفت . آنجا تاریک بود . هوا هم بسیار سرد .
محمــدرضا در گوشه اے خاکها رو کنار زد رو ے زمین نشست مشغول دعای کمـیل شد هیچ شب جمعه ای دعای کمیل او ترک نشده بود تعجب کردم چرا سر قبور شهدا نرفته !رفتم و در کنارش نشستم
بے مقدمه گفت : 🍂زیــاد نمے گذرد که اینـجا هم مـزار شهـــدا خواهـدشد🍂

🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
🌷#شهادت ( 2 )

🍀(قسمت نهم )

محمــــدرضا از مسئولین اطلاعات لشکر شده بود بیشتر 📉کارشناسایی های منطقه فاو را محمدرضا انجام داد اما به هیچ کس حرفے نمے زد شب #بیستــم_بهمـن_۶۴ قرار بود غواصان اولین گروهے باشند که جهت انجام عملیات به آن سوی اروند بروند .
غواصان هم به نیروی اطلاعات احتیاج داشتند کسے که راه و مسیـر را بلد باشد محمـــــدرضا داوطلب شد به همراه غواصـان حرکت کرد . همه غواصها با طناب به هم متصل شده بودند .
ساعتے بعد در ساحل اروند رود آماده حمله شدند . ⚡️عملیات با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا(س) آغاز شد..بچه های غواص خط اول دشمن را فتـح کردند .
در همین حین یکے از سنگر های دشمن با شدت بچه ها را زیر آتش💥 گرفت.
چند نفر در خون خود غـلطیدند . محمــدرضــا از جمع بچه ها جدا شد. با پرتاب نارنجک💣 سنگر تیر بار را منهــدم کـرد . اما در تاریکے شب دیگر کسے او را ندید ...😢
بعداز جستجـو وقتے به بالای سرش رسیدند با بدن غرق به خون محمــــدرضا مواجه شدند.
در همان لحظه که نارنجک را پرتاب کرده بـود مورد اصـابت قرارگرفته بود. محمــدرضا به آرزویش رسید درهمان زمـان دوستے که در میان وسایل غواصی یک دوربین عکاسی📸 با خود آورده بود از محمـدرضا عکس گرفت .
با یاری خدا عملیات موفق بود . روز بعد 🔲پیکـر محمدرضـا به عقب منتقل شد.

🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
🌷#شهادت ( 3 )

🍀 (قسمت دهم )

وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر محمــدرضا حقیقی آمده بودند تمام شد ، 🌹پیکر شهید به آرامے از داخل تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:

«الله اکبر! #شهید_می_خندد😊

او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊

🌹🔲🌹🔲🌹🔲🌹🔲🌹🔲

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
🌷#شهادت ( 4 )

🍀 (قسمت یازدهم )

پـدرومـادر شهـید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به #چهره ی پاک فرزنـد دلبندشان نگریستند. 😢#اشک_شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمــدرضا را از دل آن ها بیرون آورد.
👈مادرش فریاد زد: 🍃«بگذارید همه بیایند و این #کرامت_الهے را ببینند»🍃
تمام کسانے که برای #تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکے پس از دیگری بالای قبر محمـدرضا آمده و #لبخند_زیباے 😀او را به چشم دیدند.
روی قبر🔲 را پوشاندند، درحالے که دیگر آن لب ها بسته نشد😀 و #تبسم_شیرین و لب های باز شده ی شهید #باقے بود.😊

🍀🍀🍀🍀🍀

🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی

🍀 (قسمت دوازدهم )

محمــــدرضا در آذر ۱۳۶۴ در گوشه اي از 📔#دفتر_خاطراتش #شعر زيباي حافظ را به خط خوش نوشته بود:

🍃روز مرگم نفسے وعده ي ديدار بده
وانگهم تا به لحد#خـرم_و_دلشـــادببر🍃

#اصل_شعر حافظ :

🍂روز مرگم نفسي وعده ي ديدار بده
وانگهم تا به لحد #فارغ_و_آزاد ببر🍂

🤔چه كسي مي دانست اين #دعا دو ماه ديگر مستجاب خواهد شد؟ #اجابت اين دعا همان و آن #خنــده ي دندان نما همان 😀

🌸🌸🌸🌸🌸

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی

🍀 (قسمت سیزدهم )

بــرادر محمـــدرضا يعني "محمـــود رضا حقيقي" متولد 1346 هم در ⚡️عمليات کربلاي 4 به #شهادت رسيد ولي فرقش با برادر خود اين بود که 14 سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله عليها) نشست و #بقاياي_پيکرش پس از #تفحص،در کنار مزار بــرادرش در گلزار شهـــداي اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزي ديگر،به يمن ظهور حجت حق (عج) از خاک برآيند و از سازندگان جهانے عاري از ظلم و پليدي باشند.

🌷🌷🌷🌷🌷

🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
🙏#مناجات_شهید_با_خدا( بخش اول )

🍀 (قسمت چهاردهم )

💫خدایـا! #شهدا رفتند و در میدان عشق گوے #سبقت ربودند؛
💫خدایا! خود به نفس خود آگاه ترم و از اعمال زشت و دور از ادبم به درگهت با خبر؛ 😔
💫خدایا! مے دانم جسـارت كردم و در برابر عظمتت قد علـم نمودم؛ 😔
💫خدایا! تو را در بسیاری از موارد فراموش كردم و دنیا مغرورم نمود؛ 😔
💫خدایا! اگر گـناهانم را نبخشے و مرا عفو ننمایے متحیرم كه كجا روم 😢و در كدام خانه را بزنم كه خود از وجـودت بے نیاز باشد؟ 😔
💫خدایا! بنده ی فرارے از درگه مولایش، راهے جز بازگشت به نزد او ندارد.
💫خدایا! بنده ای فــراری و عاصیــم؛😔 چیزی جز عفــوت مرا از خشم و غضب ایمن نمے گذارد.

💫بــارالها! چه بسیار مواقعے كه با بی شرمے😞 معصیت نمودم ولـے تو بجای آنكه رسوا و معذبم نمایـے ، پرده بر گناهانم كشیـدی و آن را برملا ننـمودی.
💫 الهــے ! اگر ذره ای از گـناهانم را مردم بدانند، از من گریـزان خواهند شد.😔😢
💫 خدایا! به عزتت قسم در قیامت هم رسوایم ننمایـے . 🙏

💠💠💠💠💠

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
Forwarded from عکس نگار
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
#مناجات_شهید_با_خدا (بخش دوم)

🍀 (قسمت پانزدهم )

💠خــدایا! دیگر از فراق شهــدا دلتنــگ گردیده ام.😔 تا كے بجای عزیــزانم عكسشان را ببینم و تا كــے در فراقشان بســوزم؟😢 💠خـــدایا! تو را به مقدسات 🙏مرا به آنان ملحــق گــردان!
💠معبـــودا ! به نفسـم ظلم نمودم😞 و با اعمالم آتش دنیا و آخرت را بر خود خریدم؛😔 💠خــدایا با آب بخشش و كرمت آن را خاموش گــردان!🙏

💠رحیــما! رهے جز راه ائمه (ع) گزیدم و با اعمالم آنان را آزردم؛😔 به كرمت آنان را از من راضے ساز!🙏
💠خدایا! نامه ی #اعمالم هر هفته دو بار به خدمت #ولی_عصر روحے لتراب مقدمه الفدا مـے رسد؛ ای رحمــن! مے دانم با نافرمانے های خود مولایم را دل آزرده ام؛😢 خدایا جوابے ندارم؛😔 در پیشگاه ولی امر مرا ببخش و دل آن عزیز را از من بدبخت خوشنود نما!🙏

💠خــدایا! در زندگے سختے را به من بچشان! شاید پاك گردیده، لایق دیدارت گردم.
💠معبــودا! 🔥آتشے از ❤️عشقت در درونم بیفروز تا شعله كشد🔥 و سر تا سر وجودم را ســوزانده، خــاكستر كند.🌫
💠رحیــما! تو از درونم آگاه تری، حاجـتم را به رحمتت مستجـاب نما!🙏

🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟🌸🌟

🌷کانال عهدباشهدا🌷

╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
Forwarded from عکس نگار
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت شانزدهم )

🖊خودكار سه رنگ
مــادر شهیــــــد :

زماني كه اول دبستان بود، يك روز به خانه آمد🚶 و گفت: «مادر، من 🖊خودكار سه رنگ مي خواهم.» آن زمان مثل الان نبود و از اين مدل خودكار كم پيدا مي شد. به چند كتابفروشي📚 مراجعه كردم، خودكار سه رنگ نداشتند😞. يك روز كه محمــدرضا را از مدرسه 🚶مي آوردم، ديدم 🖊خودكار سه رنگي روي زمين افتاده، به محض اينكه خودكار را ديدم خيلي خوشحال شدم😀، گفتم: محمدرضا، خودكار سه رنگ. خم شدم تا خودكار را بردارم، در همان لحظه، محمــدرضا دستم را گرفت و🍃 گفت: «مادر برندار»🍃 گفتم: چرا؟ 👈گفت: «اين مال ما نيست.»
گفتم: محمــدرضا، مادر، اين روي زمين افتاده. 👌او در پاسخ گفت: «باشه، الان صاحبش به خانه مي رود و مي بيند خودكارش نيست، برمي گردد تا آن را پيدا كند.» همين طور كه ما مي آمديم، ديدم كسي از پشت سر 🗣صدا مي كند: حقيقي، حقيقي، خودكار سه رنگ پيدا كردم.😊
محمـــدرضا ايستاد و رو به دوستش گفت: 👈«علي، اين مال ما نيست، ما هم آن را ديديم ولي برنداشتيم. اين مال صاحبش است، برو و آن را سر جايش بگذار.»👉

👌اين بچه ي اول دبستانے به قدري قشنگ با دوستش بحث كرد😉 تا اينكه او را متقاعد كرد 🖊خودكار را ببرد و همان جايے كه پيدا كرده بگذارد.😊

🍀📕🍀📕🍀📕🍀📕🍀📕

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
‍ ‍ 🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت هفدهم )

🍀پدر شهیـــد:

بیشتر مواقع از من مے خواست با هم برویم #دعـــای_کمیــل آن موقع مقطع #راهنمایے بود . تمام مدت دعا سرش به #سجده بود و اشک مے ریخت😢 یکبار به او گفتم : آخه پسر، مگه تو چکار کردی🤔 که این طوری اشک می ریزی ؟!
👈در جواب من گفت : پـــدر خوشحالم 🙂، خوشحالم که شما اهل دقت در #حلال_و_حرام هستے . حساب سال داری و #خمس مال خودت را میدهی ! خوشحالم🙂 که به ما " #لقمـه_حـــلال دادی ..!!

#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا

🍂📗🍂📗🍂📗🍂📗🍂📗

🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
‍ ‍ 🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت هجدهم )

🍀مـــادر شهیــد :

همه مے پرسیدند 🤔چرا شهید خندید؟ چند روز بعد از مراسم، عكس های قبل از خاكسپاری و لحظه خاكسپاری به دست ما رسید. آنها را كه كنار هم می گذاشتیم، همه نشان از واقعیت این قضیه می داد.
اما آنچه باعث #یقین بیشتر شد این بود كه سه روز پس از خاكسپاری محمــدرضا را در #خواب دیدم؛ گفتم: محمـــدرضا، مگر تو شهید نشدی؟
گفت:«بله» گفتم: پس #چرا_خندیدی؟
👈گفت: «من هر چیزی را كه در آن دنیا و این دنیا بهتر از آن و بالاتر از آن و قشنگ تر از آن نیست، دیدم به همین دلیل خندیدم.» 👉
این جمله را كه گفت از خواب بیدار شدم.

🌿📘🌿📘🌿📘🌿📘🌿📘

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت نوزدهم )

🍃دوست شهــید :

يکي از دوستان شهيد ميگويد كه وقتي #نماز جماعت تمام شد و همه رفتند محمــدرضا سر گذاشت به #سجده و مدتے همان جور ماند.
خشكش زده بود هرچه صبـر كردند😞 او سر از سجده بر نداشت يكے از بچه ها گفت :خيال كرديـم مرده.😳
وقتے #بلند شد صورتش غرق #اشك بود😢 از اشك او #فرش_مسجد_خيس شده بود.
پيرمردے جلو آمد و پرسيد:بابا.چيزي گم كرده اي؟🤔
پاسخ شنيد: نه.
🤔پرسيد چيزي مي خواهے پدرت برايت نخريده؟
سري تكان داد كه نه.
🤔پرسيد:پس چرا اينجور گريه😢 مي كنے؟

🌟گفت: پدر جان #روي_نياز ما به #خــداست اگر من در #سجده_مرادم را نگيـرم پس كے بگيرم؟🌟




🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀(قسمت بیستم )

💥غيبت

يادم هست يك روز دوستان مادربزرگش به خانه ما آمده بودند، آن زمان محمدرضا حدودا #چهار سال داشت كه آن روز دوستان مادربزرگش در حال صحبت از اين ور و آن ور بودند كه به محض اينكه آنها از ديگران حرف مي زدند، محمدرضا از شانه مادربزرگش بالا مي رفت😉 و داد و فرياد 🗣مي كرد. حتي يكي از آنها به او نخود و كشمش داد كه او شروع كردن به خوردن😋 اما باز به محض اينكه آنها دوباره شروع به صحبت كردند، او دوباره شروع به داد و فرياد🗣 كرد.

🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت بیست و یکم )


🖥تلويزيون رنگي

حدودا #پنج_سالش بود كه يك روز عمويش، تلويزيون رنگي 🖥خريد و براي ما آورد. من، پدرش، مادربزرگ و پدربزرگش در حال تماشاي تلويزيون بوديم🙂، محمدرضا نيز در بغل پدرش نشسته بود؛ همين طور كه در حال تماشاي تلويزيون بوديم، گروه اركستر🎼 وارد صحنه شد، به محض ورود گروه اركستر، محمدرضا دويد🏃 و تلويزيون را خاموش كرد.😠

پدربزرگش كه نزديك تلويزيون🖥 نشسته بود، خم شد و تلويزيون را روشن كرد.😉 محمدرضا دوباره بلند شد🏃 و تلويزيون را محكم تر خاموش كرد😠. صداي اعتراض پدربزرگ و مادربزرگ و بقيه بلند شد🗣. براي بار دوم كه تلويزيون🖥 را روشن كردند، يك خانم خواننده🙋 روي صفحه تلويزيون بود، محمدرضا براي بار سوم بلند شد 🏃و همان كار را تكرار كرد كه اين بار پدرش از او پرسيد: 🤔چرا اين كار را مي كني؟ كه محمدرضا به مادربزرگش كه زياد اعتراض مي كرد رو كرد و
گفت: 💥ماماجي، اين 🎼موسيقيه، خدا توي آتيش جهنم🔥 مي سوزوندت.💥

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀(قسمت بیست و دوم )


💫 عبادت هاي شبانه

هميشه مي شد در مواقعي به من مي گفت: «مادر اگر ساعت سه 🕒بيدار شدي، من را هم 😑بيدار كن.» اگر هم صدايش مي كردم جلوي من بلند نمي شد. فقط اينكه هميشه وقتي برايش رختخواب پهن مي كردم صبح ⛅️زود بيدار مي شدم، مي ديدم كه رختخوابش جمع شده كه بعدها دليل🤔 اين كار را از روي گفته هاي دوستانش فهميدم كه مي گفتند در 🕌مسجد هم مي آمد سعي مي كرد به گوشه و كناري برود كه كسي او را نبيند و روي او پتو نيندازد. يكي از دوستانش بعد از شهادتش تعريف مي كرد كه يك روز در مسجد بوديم هر چه به دنبال محمدرضا گشتم او را پيدا نكردم😳 بعد از چند دقيقه جست وجو، ديدم كه محمدرضا، پشت ستوني بدون پتو و زيرانداز خوابيده است😑. پتويي آوردم و روي محمدرضا انداختم، صبح 🌞كه محمدرضا بيدار شد با حال ناراحتي شديد😔 با ما دعوا كرد😠 و گفت: چه كسي ديشب روي من پتو انداخت.

🌷کانال عهدباشهدا🌷

╔══ೋღ
ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
ღೋ══╝
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات

🍀 (قسمت بیست و سوم)

💠كرامتے از شهید خندان محمدرضاحقیقے

زمانے والدین محترم شهید محمـدرضا حقیـقے بدلیل بیماری🤒 به پزشک مراجعه می کنند. با ورودشان عکس های فرزنـدشان را در دفتر کار دکتر مشاهده می کنند. دکتر پس از مشاهده نامشان مے پرسد:🤔 آیا شما با شهید حقیقے نسبت دارید؟
آنها جواب می دهند: ما والدین شهید هستیم.
با شنیدن این جمله اشک😢 از چشمان دکتر جاری می شود و عرض می کند : "من مدتهاست که در جستجوی شما هستم ولي الآن خودتان با قدم مبـارکتان نزد من آمده اید "!!
والدین شهید مے پرسند: 🤔آیا شما از دوستان فرزند ما هستید؟
دکتر جواب مے دهد: خیر! بنده هیچ ارتباط و دوستے با شهید نداشته ام ولے مدتهاست شهید به خوابم💭 مے آید و با من صحبت مے کند و از من می خواهد مواظب خانواده اش باشم. بنده هم به بنیاد شهــید مراجعه کردم🚶 و جویای شهیــدی با نام محمــدرضا حقیقے شدم. ملاحظه کردم که بله! ایشان جزو شهدا می باشد 😔و این عکس ها را از طریق بنیاد تهیه کردم و به دنبال شما همه جا را جستجو کردم.
از آن زمان تا کنون آن دکتر عزیـز (که برای ذکر نامشان کسب اجازه نکرده ام) وظیفه فرزندی😊 را برای این خانواده ایفا می کند و زندگی خود را وقف این خانواده کرده است. انشا’ا.. که خداوند اجر و پاداش شهدا را به ایشان عطا فرماید.🙏

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm

🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی

🍀 (قسمت بیست و چهارم)

📃#وصیتنامه_شهید_محمدرضا_حقیقی

عزیزان و هم وطنان ، در برابر مسائل پایدار باشید. ازمشکلات و سختے ها ناراحت😔 و دل سرد نباشید .اگر خداے نکرده چنین حالتے برایتان پیش آمد و دچار یأس😞 شدید، مروری📖 به تاریخ انقلاب از آغاز تا کنون بیاندازید ......
ببینید که این انقلاب چگونه پیش رفت . چگونه تمام مصائب و سختے ها آسان شد تا چه رسد به حالا که این شجره طیبه ، درختے تنومد شده و به خواست 💫خدا پا ✌️برجا تر خواهد شد .
پس در سختے ها از حرکت نایستید که : اِنّ مع العُسر یُسرا
مسلمانان ، در زندگے از 📿ذکر و یاد خدا غافل نشوید . اکثر ناراحتے های عصبی🙁 و سختے های زندگے به خاطر دوری از خداست .
این کلام حق را آویزه گوش 👂خود کنید :

🍃 "هرکس از یاد من غافل شود و سرپیچی کند . به درستی که در زندگی به سختی می افتد (طه آیه 124) "🍃

🍂با مسائل فانے و زودگذر دنیا همدیگر را آزار ندهید . دنیا را برای اهل آن که همانا غافلان هستند واگذارید .
🍀در برابر مشکلات صبر داشته باشید .توسل را فراموش نکنید .

🌸هموطنان ، *اطاعت از ولایـت فقیه را فراموش نکنید* . از ولے فقیه عقب نمانید که هلاک می شوید و جلوتر نروید که گمراه خواهید شد ...

📃🌹📃🌹📃🌹📃🌹📃🌹

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷🌷🌷🌷🌷
#شهید_محمدرضا_حقیقی

🌺روحش شاد و یادش همواره گرامی باد🌺

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

🍃 پایان معرفی شهید این هفته 🍃

🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm