Forwarded from عکس نگار
🌹#سردار_شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر
🌷 #شهادت ( 1 )
💠(قسمت چهاردهم )
🌷اشتیاق به #شهادت از زبان همسر شهید:
ايشان #شهادت🌹 را از خدا خواسته بودند. مي گفتند دارد 30 سال خدمتم تمام مي شود. خدا کند دچار تصادف و بيماري و اينها نشوم.😔 دعا کن خدا گيرم را برطرف کند و من را در زمره شهدا قرار دهد. از مکه🕋 که آمده بود به مادرم گفت تو رو خدا 🙏دعا کن! تو پاکي و مادري. به آن حرمتي که براي من قائل هستي و من را دوست داري دعا کن گير کارم برطرف شود و #شهيد شوم!
مادرم هم مي گفت تو رو خدا اين حرف ها را نزن سايه ات بالاي سر بچه هايت و همسرت باشد. مي داني معصومه چقدر به تو وابسته❤️ است. 🔹او هم مي گفت: من کي باشم. تا به حال وسيله بودم، خدا بزرگ است.🔹
هرجايي توانسته بود توصيه کرده بود. به هر شکلي #متوسل مي شد #شهادت_قسمتش بشود. به خودش نگاه مي کرد و مي گفت من گير دارم.😔 در نيمه هاي شب 🌙خيلي زود براي نماز شب📿 بيدار مي شد. مي گفت: من بايد گيرهايم برطرف شود. شب ها خيلي مناسب است براي اين مسائل و حرف ها را با خدا در ميان گذاشتن. 💫خدا گدا مي خواهد. بايد ياد بگيرم گدايي در خانه خدا را. 💫
يک موقع هايي با صداي گريه😢 ايشان بيدار مي شدم. حس مي کنم که اين ارتباط دو طرفه شده بود و خداوند بسيار ايشان را دوست مي داشت.
🔶مي گفت خدا راحت وصل مي کند. ما هستيم که سيم مان گير دارد و نمي توانيم خوب اين ارتباط را برقرار کنيم.🔶
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨
🌷 #شهادت ( 1 )
💠(قسمت چهاردهم )
🌷اشتیاق به #شهادت از زبان همسر شهید:
ايشان #شهادت🌹 را از خدا خواسته بودند. مي گفتند دارد 30 سال خدمتم تمام مي شود. خدا کند دچار تصادف و بيماري و اينها نشوم.😔 دعا کن خدا گيرم را برطرف کند و من را در زمره شهدا قرار دهد. از مکه🕋 که آمده بود به مادرم گفت تو رو خدا 🙏دعا کن! تو پاکي و مادري. به آن حرمتي که براي من قائل هستي و من را دوست داري دعا کن گير کارم برطرف شود و #شهيد شوم!
مادرم هم مي گفت تو رو خدا اين حرف ها را نزن سايه ات بالاي سر بچه هايت و همسرت باشد. مي داني معصومه چقدر به تو وابسته❤️ است. 🔹او هم مي گفت: من کي باشم. تا به حال وسيله بودم، خدا بزرگ است.🔹
هرجايي توانسته بود توصيه کرده بود. به هر شکلي #متوسل مي شد #شهادت_قسمتش بشود. به خودش نگاه مي کرد و مي گفت من گير دارم.😔 در نيمه هاي شب 🌙خيلي زود براي نماز شب📿 بيدار مي شد. مي گفت: من بايد گيرهايم برطرف شود. شب ها خيلي مناسب است براي اين مسائل و حرف ها را با خدا در ميان گذاشتن. 💫خدا گدا مي خواهد. بايد ياد بگيرم گدايي در خانه خدا را. 💫
يک موقع هايي با صداي گريه😢 ايشان بيدار مي شدم. حس مي کنم که اين ارتباط دو طرفه شده بود و خداوند بسيار ايشان را دوست مي داشت.
🔶مي گفت خدا راحت وصل مي کند. ما هستيم که سيم مان گير دارد و نمي توانيم خوب اين ارتباط را برقرار کنيم.🔶
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨