🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ #هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩

👺عمر بن سعد يك روز بعد از ورود امام به #كربلا يعني روز #سوم_محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏

📝برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار (مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود. عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد.😞

🍁برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند📝 #عمر_بن_سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏

🍂از #وقايعي كه در روز #سوم_محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه👇👇

#امام(ع)#قسمتي_از_زمين_كربلا_را_كه_قبرش_در_آن_واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم #خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي #زيارت_قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏

🍀سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود👇👇

📜 چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه📨 ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. 

🍀عبيدالله چون نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏

🍀عبيدالله به عمر بن سعد نوشت؛
نامه📨 تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از #حسين_بن _علي بخواه تا او و تمام يارانش #با_يزيد_بيعت كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت!

🍃چون اين نامه📨 به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرامي‌دانست كه #آن_حضرت_با_يزيد_هرگز_بيعت_نخواهد_كرد.‏

🍀عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه #اعزام_سپاهي_انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه #مردم_كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت.

🍀عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند😱 تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند!
نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود.

🍀عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت: در شهر #كوفه گردش كنيد و مردم را به #طاعت و فرمان برداي از #يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و #مردم را به #‏پيوستن به #لشكر_عبيدالله تشويق مي‌كرد و #آنان_را_از_ياري_امام_حسين_(ع) #بر_حذر_‏مي‌داشت.‏

🍀عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام #عمار_بن_ابي_سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف #كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و #شهيد شد.‏

#کاروان_عشق
#سوم_ماه_محرم‌الحرام
#یا_حسین🚩

🏴کانال عهدباشهدا🏴

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_پنجاه_وهفتم و رو یکی از صندلیا نشستم (کلا دو تا صندلی بود) برادر حسامم رو اون یکی نشست سرمو انداخته بودم پایین و منتظر بودم حرفی بزنه... اما سکوت یکم به درازا کشیده شد😁 سرمو اوردم بالا و دیدم برادر حسام داره به سمت راست نگاه میکنه…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_پنجاه_وهشت

راستش دلیل اینکه من شما رو انتخاب کردم ، این بود ک می دونستم قبل از من عاشق شدید
با تعجب سرمو آوردم بالا😮
بدون مکث ادامه داد : می دونستم عاشق خدایید ،دلداده ی زهرایید ، شیفته ی امام زمانید (عج) واسه همین دقیقا چند روز بعد از نذری که واسه پیدا کردن یه بانوی خدایی کردم ، خدا شما رو سر راهم قرار داد .
فکر میکنم بد نباشه شما هم عقاید منو بشنوید، نفس عمیقی کشید وگفت :
_شما با حجابتون جهاد کردین و ارثیه ی مادرو حفظ کردین ولی من چی ؟ من به عنوان یه مرد شیعه چیکار کردم ؟ اونروز که امام زمان ندای این#عمار سر داد و خیلیا به نائبش یعنی امام خامنه ای پشت کردن چیکار کردم؟باید چه کاری می کردم ؟ ما اهل کوفه نیستیم فقط شعارنبود . فهمیدم وظیفمه جهادکنم؛ واسه انتقام سیلی زهرا(س) ، واسه انتقام اینهمه خون بی دلیل ریخته شده ، برای عشق باید جهاد میکردم ، (مکث)جهاد در راه خدا...😞
دستی ب ریشای منظمش کشیدو گفت : خواهر ایران نژاد ، تو کار ما ، امکان جراحت یاشهادت وجود داره اینا رو گفتم که بدونید مجبور نیستید تن به یه زندگی سخت بدید ...
از مکثی که تو انتهای جملش کرد ، استفاده کردمو گفتم : من نمی دونم شما چ افکاری راجع به عقاید من دارید ولی من از اوناش نیستم که خوشبختی رو به ماشین آخرین مدل و خونه تو بهترین نقطه پایتخت و سفر هرساله به اروپا بدونم...😣
من دوست ندارم زندگیم تو پول خلاصه بشه اصن قرار نیست این دنیا رو به لذت های زود گذر بگذرونم و لذات واقعی رو از دست بدم، نه من دوست دارم با همسر آیندم از فرش به عرش برم و به فکر آخرتم باشم . 😌
به قول شهید بیضایی شیعه به دنیا اومدیم که موثر در امر ظهور باشیم، اگر همسر آینده ی من جهادگره و سرباز امام زمانه (عج) ... منی که لیاقت سربازیه آقا رو ندارم میشم کنیز سرباز امام زمان (عج) 😌
سرمو ک آوردم بالا انگار حرفایی ک زدمو یکی بهم الهام کرده بود . یه عمر مشق عشق نوشته بودم والان ، امتحان بود.
برادر حسام لبخندی از رضایت زد و در حالیکه نگاهش ب من نبود گفت : می دونستم شهدا با آدمای معمولی #رفیق نمیشن ...🤔
حتما افکار زیبا و بی نقصتونو خوندن که باهاتون دوست شدن ...
خواهر ایران نژاد ؟ میخوام اگه قبول کنید زهیرتون بشم ...😢
جوابی ندادم ب فکر فرو رفتم جملش کلی معنی داشت چی باید میگفتم، دل زدم ب دریا ... به خودم قول داده بودم تو راه خدا خرج بشم ،چ لذتی بالا تر از این ؟ 💜
اصلا من سرم برای این عشق درد میکرد و #خوشا_دردی_که_درمانش_تو_باشی 😍

آروم گفتم : اگه پنج تن میشن شفیعمون و بهشت میشه مسیرمون بسم الله...🙈
_ پس،مبارکه ان شا الله. اگه دیگه حرفی ندارید بریم پیش بقیه.👫
به نشانه تایید سرمو تکون دادم و از جام بلند شدم.
برادر حسام هم بلند شد، با اینکه قدم برای یه دختر ، قد ایده آلی بود ولی یه سر و گردن از برادر حسام کوتاه تر بودم .😋
وارد پذیرایی که شدیم بلافاصله پدر برادر حسام گفت : خب ان شا الله شیرینو بخوریم؟😅
برادر حسام با لبخند گفت : بله بله ، بفرمایید😌
به دنبال این حرفش همه با هم دست زدن و برادرِ برادر حسام از جاش بلند شد و ظرف شیرینیو برداشت و به همه تعارف کرد .
جلو تر که رفتم ، مادر برادر حسام با یه لبخند مهربون پیشونیمو بوسید و گفت : مبارکت باشه عروس گلم ، خوشبخت بشی ...😘
روی تنها مبل خالی باقی مونده با فاصله از برادر حسام نشستم . مثل اینکه در نبود ما راجع به مهریه و شیر بها حرف زده بودن.
تعداد سکه ها واسم مهم نبود با این حال از تو حرفاشون متوجه شدم صد و چهارده تاست و به اصرار پدر برادر حسام مقدارشو زیاد کردن ( چون من ب بابا گفته بودم ۱۴ تا سکه کافیه . آخه طبق فرمایش آقا نباید شرایط ازدواجو سخت و مهریه رو سنگییین درنظر گرفت ...)
تو همون بین برادر حسام آروم چیزی ب پدرش گفت و بلافاصله پدر ش ب بابام گفت : آقای سعادت ! بی زحمت ۳۱۳تا گل نرگس ب مهریه اضافه کنید ...💐


#یاحیدر💚
#ادامه_دارد...

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫

╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
🌹 ایران از سلمان فارسی است نه سلمان فارسی از ایران
🚩الگویی برای جوان ایرانی

📝 نباید گفت #سلمان_فارسی از فارس یا از ایران است، باید گفت فارس و ایران از سلمان فارسی است. مقام ایمان، مقام معرفت، مقام مجاهدت در راه خدا، پیگیری برای رسیدن به سرچشمه‌ی زلال حقیقت، آن چنان یک انسانی را بالا میبرد که #پیغمبر بفرماید: «سلمان منّا اهل البیت». او را جزو اهل بیت به حساب بیاورد؛ و شخصیتهائی مثل جناب #ابوذر و #عمار و #مقداد و دیگر صحابی‌ها در رتبه‌های بعد از سلمان قرار بگیرند.

🚩این برای ما درس است، این برای #جوان_ایرانی الگوست؛ یعنی حقیقت را جستن، جستجو کردن، یافتن و بر آن پای فشردن. این آن چیزی است که سلمان را سلمان میکند. ۸۷/۰۲/۱۶

◦•●◉✿✿◉●•◦ ◦•●◉✿✿◉●•◦
☑️ @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ ‍🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩

👺#عمر_بن_سعد يك روز بعد از ورود امام به #كربلا يعني روز #سوم_محرم با ‏چهار هزار سپاه از اهالي كوفه وارد كربلا شد.‏

📝برخي نوشته‌اند كه قوم بنوزهره نزد عمر بن سعد آمده و گفتند: تو را به ‏خدا سوگند می‌دهیم كه از اين كار ( #مقابله با امام حسين (ع)) درگذر و تو داوطلب جنگ ‏با حسين مشو، زيرا اين باعث دشمني ميان ما و بني‌هاشم مي‌شود.

💢عمر بن سعد نزد ‏عبيدالله رفت و استعفا كرد ولي عبيدالله استعفاي او را نپذيرفت و او تسليم شد.😞

🍁برخي از ‏تاريخ نويسان نوشته‌اند📝 #عمر_بن_سعد دو پسر داشت يكي به نام حفص كه پدر را تشويق و ‏ترغيب به رفتن مي‌كرد تا با امام (ع) مقاتله كند ولي فرزند ديگرش او را به‌شدت از اقدام ‏به چنين كاري بر حذر مي‌داشت و سرانجام حفص نيز با پدرش راهي كربلا شد.‏

💢از #وقايعي كه در روز #سوم_محرم‌الحرام ذکرشده اين است كه👇👇

#امام(ع)#قسمتي_از_زمين_كربلا_را_كه_قبرش_در_آن_واقع است از اهل نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم #خريداري ‏كرد و با آن‌ها شرط كرد كه مردم را براي #زيارت_قبرش راهنمايي نموده و زوار او را تا سه روز ‏ميهماني كنند.‏

🍀سان بن فائد مي‌گويد من نزد عبيدالله بودم كه نامه عمر بن سعد را آوردند و در آن نامه ‏چنين آمده بود👇👇

📜 چون من با سپاهيانم در برابر حسين و يارانش پياده شدم قاصدي نزد او ‏فرستاده و از علت آمدنش جويا شوم او در جواب گفت: اهالي اين شهر براي من نامه📨 ‏نوشته و نمايندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت كرده‌اند. 

📩عبيدالله چون #نامه ‏عمر بن سعد را خواند، گفت: اکنون‌که در چنگ ما گرفتارشده اميد نجات دارد! ولي حالا ‏وقت فرار نيست.‏

🍀عبيدالله به عمر بن سعد نوشت؛
نامه📨 تو رسيد و از مضمون آن اطلاع يافتم از #حسين_بن _علي بخواه تا او و تمام يارانش #با_يزيد_بيعت كنند، اگر چنين نكرد ما نظر خود را خواهيم ‏نوشت!

💢چون اين نامه📨 به دست عمر بن سعد رسيد گفت: مي‌پندارم كه عبيدالله بن زياد ‏خواهان عافيت و صلح نيست عمر بن سعد، نامه عبيدالله بن زياد را به اطلاع امام حسين ‏نرساند زيرامي‌دانست كه #آن_حضرت_با_يزيد_هرگز_بيعت_نخواهد_كرد.‏

🍀عبيدالله بن زياد پس از اعزام عمر بن سعد به كربلا، انديشه #اعزام_سپاهي_انبوه را در سر ‏مي‌پروراند و بعضي نوشته‌اند كه #مردم_كوفه جنگ كردن با امام حسين (ع) را ناخوش ‏مي‌داشتند و هر كس را به جنگ آن حضرت روانه مي‌كردند بازمي‌گشت.

🍀عبيدالله بن زياد ‏شخصي را به نام سويدبن عبدالرحمان فرمان داد تا در اين مسئله (فرار از جنگ) تحقيق كند ‏و متخلفان را نزد او برد و او يك نفر شامي را كه براي انجام امر مهمي از لشکرگاه به ‏كوفه آمده بود، گرفته و نزد عبيدالله برد و او دستور داد #سر آن مرد شامي را از تنش جدا ‏نمايند😱 تا كسي جرئت سرپيچي از دستورات او را نكند!
نوشته‌اند كه آن مرد شامي براي ‏طلب ميراث به كوفه آمده بود.

🍀عبيدالله شخصاً از كوفه به‌طرف نخيله حركت كرد و كسي را نزد حصين بن تميم كه به ‏قادسيه رفته بود، فرستاد او به همراه چهار هزار نفر كه با او بودند به نخيله آمد، سپس كثر ‏بن شهاب حارثي، محمد بن اشعث، قعقاع بن سويد و اسماء بن خارجه را طلب كرد و ‏گفت:

🔶 در شهر #كوفه گردش كنيد و مردم را به #طاعت و فرمان برداي از #يزيد و من فرمان ‏دهيد و آنان را از نافرماني و برپا كردن فتنه بر حذر داريد و آنان را به لشکرگاه فراخوانید ‏پس آن چهار نفر طبق دستور عمل كردند و سه نفر از آن‌ها به نخليه نزد عبيدالله بازگشتند ‏و كثير بن شهاب در كوفه ماند و در ميان كوچه‌ها و گذرگاه‌ها مي‌گشت و #مردم را به #‏پيوستن به #لشكر_عبيدالله تشويق مي‌كرد و #آنان_را_از_ياري_امام_حسين_(ع) #بر_حذر_‏مي‌داشت.‏

🍀عبيدالله گروهي سواره را بين خود و عمر بن سعد قرار داد كه هنگام نياز از وجود آن‌ها ‏استفاده شود و هنگامی‌که او در لشکرگاه نخيله بود شخصي به نام #عمار_بن_ابي_سلمه ‏تصميم گرفت كه او را ترور كند ولي موفق نشد و به‌طرف #كربلا حركت كرد و به امام ‏ملحق و #شهيد شد.‏

#کاروان_عشق
#سوم_ماه_محرم‌الحرام
#یا_حسین🚩


🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
#خاطره_شهید 📚

👈ماجرای جالب #گفت_و_گوی☎️
شهید با تکفیریها.😚
👇قلم یکی از #بیسیم های تکفیری ها
افتاد دست ما👌🤚

سوال کردند #شما کی هستید
چرا با ما می جنگید❗️
گفت 《به اونها بگو ما》

#همونهای هستیم که
صهیونیست ها رو از #لبنان بیرون
کردیم🤛

#مبارزه_با_صهیونیست ها و ازادی
قبله اول مسلمونها
#مسجدالاقصی است🕌

بعد از #ظهرهمان روز ۱۲ نفراز
تکفیریها تسیلم ما شدند
می گفتند 《از شما در ذهن ما یک
#کافر ساخته اند 🙁🙂

📚 #کتاب_#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمد_خانی
#شبتون_شهدایی🌙

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊