🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨ ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زندگینامه 🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی ◀️ #قسمت_ششم 🌷 #شهادت: ✍وي مدت 50 ماه در جبهه حضور داشت و سرانجام در يك #عمليات گشت شناسايي جهت بررسي وضعيت تحرك منافقين در منطقه #مهران در داخل خاك #عراق، ضمن…
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زندگینامه
🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی
◀️ #قسمت_هفتم
🍁 #خاطرات
✍درجبهه موسيان شهيد بسطامي با تعدادي ازهمرزمانش به عنوان #پشتيباني در پشت خط
بودند، بچه ها در انتظار حضور در خط و آرزوي
شهادت نگران و #ناراحت بودند و اين حالات
مغموم را شهيد علي و شهيدعجم ملكي با ايجاد #فضايي_شاد ومعنوي وشوخي هاي دوستانه
از بين مي بردند، شوخي هايي توأم با حركات
مهم اخلاقي و درسهاي آموزنده بود كه توصيف
آن حالات بسيارسخت ومشكل است .
💠ادامه دارد....
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زندگینامه
🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی
◀️ #قسمت_هفتم
🍁 #خاطرات
✍درجبهه موسيان شهيد بسطامي با تعدادي ازهمرزمانش به عنوان #پشتيباني در پشت خط
بودند، بچه ها در انتظار حضور در خط و آرزوي
شهادت نگران و #ناراحت بودند و اين حالات
مغموم را شهيد علي و شهيدعجم ملكي با ايجاد #فضايي_شاد ومعنوي وشوخي هاي دوستانه
از بين مي بردند، شوخي هايي توأم با حركات
مهم اخلاقي و درسهاي آموزنده بود كه توصيف
آن حالات بسيارسخت ومشكل است .
💠ادامه دارد....
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼🍁🌼
#احادیث_روز📃
#امام_صادق 💚(ع):
🍃همانا مومنان #برادران
یکدیگرو #فرزندان یڪ
#پدر و #مادر
می باشند،
واگر #رگی ازیڪی بجنبد🍂
و #ناراحت باشد،
#دیگران بخاطراو #شب🌙
را نمی خوابند.
❥• @Shahidegomnamm🕊
#امام_صادق 💚(ع):
🍃همانا مومنان #برادران
یکدیگرو #فرزندان یڪ
#پدر و #مادر
می باشند،
واگر #رگی ازیڪی بجنبد🍂
و #ناراحت باشد،
#دیگران بخاطراو #شب🌙
را نمی خوابند.
❥• @Shahidegomnamm🕊
Forwarded from عکس نگار
🌼 #زندگی_به_سبک_شهدا
🍀بعضے از #بیمارای آسایشگاه طورے بودن که هیچکس حتے طاقت دیدنشون رو نداشت، چه برسه بہ اینکہ ازشون نگهداری ڪنه،
🍀ولے صدیقه مےرفت اونا رو مےشست و #ڪاراشون رو انجام مےداد و اصلاً هم از این کار #ناراحت نمےشد.
🍀کلاً آدم پر دل و جرأتی بود، واسه همین #هیچ_وقت دنبال کارای ڪوچیک و راحت نمیرفت.
🍀همیشہ #آخر_هفتهها یا تو آسایشگاه کهریزڪ #پیداش مےکردیم یا تو بیمارستان معلولین ذهنے نارمک.
🌹 #شهیده_صدیقه_رودباری
🍁 #خاطره
📗مجله امتداد،ش30،ص36
💠 #امام_صادق_عليہ_السلام
هر كہ يك بيمار مسلمان را #عيادت ڪند خدا هميشہ با او #هفتاد هزار فرشتہ گمارد تا در بند او درآيند و تا قيامت تسبيح و تقديس و تهليل و تڪبير گويند و نيمےاز نمازشان براےعيادت كننده بيمار باشد.
📚الکافی، ج3،ص120
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍀بعضے از #بیمارای آسایشگاه طورے بودن که هیچکس حتے طاقت دیدنشون رو نداشت، چه برسه بہ اینکہ ازشون نگهداری ڪنه،
🍀ولے صدیقه مےرفت اونا رو مےشست و #ڪاراشون رو انجام مےداد و اصلاً هم از این کار #ناراحت نمےشد.
🍀کلاً آدم پر دل و جرأتی بود، واسه همین #هیچ_وقت دنبال کارای ڪوچیک و راحت نمیرفت.
🍀همیشہ #آخر_هفتهها یا تو آسایشگاه کهریزڪ #پیداش مےکردیم یا تو بیمارستان معلولین ذهنے نارمک.
🌹 #شهیده_صدیقه_رودباری
🍁 #خاطره
📗مجله امتداد،ش30،ص36
💠 #امام_صادق_عليہ_السلام
هر كہ يك بيمار مسلمان را #عيادت ڪند خدا هميشہ با او #هفتاد هزار فرشتہ گمارد تا در بند او درآيند و تا قيامت تسبيح و تقديس و تهليل و تڪبير گويند و نيمےاز نمازشان براےعيادت كننده بيمار باشد.
📚الکافی، ج3،ص120
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🔸 " در محضــــر شهیــــد ".......
✍سالها قبـل از جبهـه رفتن نادر، یه روز تمام اعضاء خانواده دور هم جمع شدیم
توے اتاق نشسته و در حال صحبت بودیم ڪه یهو حس ڪردیم داریم #صداے خودمون رو مے شنویم
🍁 به عقب برگشتیم دیدم نادر با #ضبط_صوت صدامون رو ضبط کرده
🍁 نادر ضبط رو روشن ڪرد و گفت :
به صحبتهاتون #گوش ڪنید ....
🍁 وقتی #حرفهاے ضبط شده ے خودمون رو شنیدیم ،همه #ناراحت شدیم ڪه چرا #حرفهـای_بیخودی زدیم....
🍁 نادر گفت: #تمـام حرفهاے شما ضبط مے شود و #نـزد خداوند #محفوظ می مونه،
#مراقب اعمـال و صحبتهاتون باشید.
#شهید_نادر_رضایی💐
#خاطره 🍁
#یادش_با_صلوات ✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
✍سالها قبـل از جبهـه رفتن نادر، یه روز تمام اعضاء خانواده دور هم جمع شدیم
توے اتاق نشسته و در حال صحبت بودیم ڪه یهو حس ڪردیم داریم #صداے خودمون رو مے شنویم
🍁 به عقب برگشتیم دیدم نادر با #ضبط_صوت صدامون رو ضبط کرده
🍁 نادر ضبط رو روشن ڪرد و گفت :
به صحبتهاتون #گوش ڪنید ....
🍁 وقتی #حرفهاے ضبط شده ے خودمون رو شنیدیم ،همه #ناراحت شدیم ڪه چرا #حرفهـای_بیخودی زدیم....
🍁 نادر گفت: #تمـام حرفهاے شما ضبط مے شود و #نـزد خداوند #محفوظ می مونه،
#مراقب اعمـال و صحبتهاتون باشید.
#شهید_نادر_رضایی💐
#خاطره 🍁
#یادش_با_صلوات ✨
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#زهرا و #ابرهیم مشغول بازی بودن
ڪه یهو ابراهیم، زهرا رو #اذیت ڪرد
و به #گریه انداختش در آن هنگام اسماعیل #ناراحت شد...
#شهید_اسماعیل_دقایقی🥀
#سالروز_شهادت🕊
#خاطره📜
🍃🌼•°ID @Shahidegomnamm
ڪه یهو ابراهیم، زهرا رو #اذیت ڪرد
و به #گریه انداختش در آن هنگام اسماعیل #ناراحت شد...
#شهید_اسماعیل_دقایقی🥀
#سالروز_شهادت🕊
#خاطره📜
🍃🌼•°ID @Shahidegomnamm
🖇 فرازی از #وصیتنامه شهید
#خانواده عزیزم امیدوارم ڪه
بعد از #مرگم هرگز #ناراحت
نشوید،
چه بهتر #انسان در راه #هدف
#آرمان و #مڪتبش زندگی کند
و #شهید...
#شهید_علیرضا_درودگر🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#خانواده عزیزم امیدوارم ڪه
بعد از #مرگم هرگز #ناراحت
نشوید،
چه بهتر #انسان در راه #هدف
#آرمان و #مڪتبش زندگی کند
و #شهید...
#شهید_علیرضا_درودگر🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
Forwarded from عکس نگار
#خاطرات_شهدا📚🔎
#عملیات_خیبر🚩
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
✾ آقا #حمید قصه ی ما، #جوون بود
و با ڪله ای پر از باد، لات های محله ڪلی ازش #حساب می بردند.
خلاصه بزن بهادری بود برای خودش
یـه روز #مادر این آقا حمید، ایشون
رو از خونه #بیرون انداخت و گفت :
برو دیگه پسر من #نیستی،خستـه شدم از بس جواب #ڪاراتـو دادم...
✾ همه ی #همسایه هـا هم از دستش #ڪلافـه شده بودند،تا اینڪه برادرش #شهید شد وحمید تحت تاثیر #پیڪر برادر...
روزی از روزها یـڪ #راننده ی ڪامیون
بهش می گه #حمید تو نمیخوای #آدم شی؟
بیا با من بریم #جبهه، حمید میگه اونجـا من رو #راه نمیدن با این #سابقه
#راننده به حمید می گه تو بیا و #ناراحت نباش ...
✾ سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده #رفسنجـان، اولین جـا هم میره پیش دوستاش کـه سر ڪوچه بودن،می گه بچه ها من دارم #میرم جبهه!
شماها هم بیائید، می گه بچه ها خاڪ
بر سر من و شماها، پاشیم بریم
#ناموسمون در #خطره...
✾ اومد خونه از مادر #حلالیت طلبید
و #خداحافظی ڪرد و رفت، به #جبهه ڪـه رسید #ڪفشاشـو داد به یڪی و دیگـه تو جبهه ڪسی اونو با کفش ندید می گفت :
اینجا جایی ڪه #خون شهدامون ریخته شده، #حرمت داره و #معروف شد به
#سید_پا_برهنه...
✾ اونقدر موند تا آخر با #شهید_همت دوتایی سوار موتور #هدف قرار گرفتن و رفتن پیش #سید_الشهداء...
(#عملیات_خیبر_سال_62)
#برگرفته_از_ڪتاب_پابرهنه
#در_وادی_مقدس👣
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🕊
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm
#عملیات_خیبر🚩
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
✾ آقا #حمید قصه ی ما، #جوون بود
و با ڪله ای پر از باد، لات های محله ڪلی ازش #حساب می بردند.
خلاصه بزن بهادری بود برای خودش
یـه روز #مادر این آقا حمید، ایشون
رو از خونه #بیرون انداخت و گفت :
برو دیگه پسر من #نیستی،خستـه شدم از بس جواب #ڪاراتـو دادم...
✾ همه ی #همسایه هـا هم از دستش #ڪلافـه شده بودند،تا اینڪه برادرش #شهید شد وحمید تحت تاثیر #پیڪر برادر...
روزی از روزها یـڪ #راننده ی ڪامیون
بهش می گه #حمید تو نمیخوای #آدم شی؟
بیا با من بریم #جبهه، حمید میگه اونجـا من رو #راه نمیدن با این #سابقه
#راننده به حمید می گه تو بیا و #ناراحت نباش ...
✾ سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده #رفسنجـان، اولین جـا هم میره پیش دوستاش کـه سر ڪوچه بودن،می گه بچه ها من دارم #میرم جبهه!
شماها هم بیائید، می گه بچه ها خاڪ
بر سر من و شماها، پاشیم بریم
#ناموسمون در #خطره...
✾ اومد خونه از مادر #حلالیت طلبید
و #خداحافظی ڪرد و رفت، به #جبهه ڪـه رسید #ڪفشاشـو داد به یڪی و دیگـه تو جبهه ڪسی اونو با کفش ندید می گفت :
اینجا جایی ڪه #خون شهدامون ریخته شده، #حرمت داره و #معروف شد به
#سید_پا_برهنه...
✾ اونقدر موند تا آخر با #شهید_همت دوتایی سوار موتور #هدف قرار گرفتن و رفتن پیش #سید_الشهداء...
(#عملیات_خیبر_سال_62)
#برگرفته_از_ڪتاب_پابرهنه
#در_وادی_مقدس👣
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🕊
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm
🖇 #عاشقانه_های_شهدا
#آخرین_بار
محمود ڪه به #جبهه میرفت
جلودر #حیاط ڪه رسید برگشت
و گفت:
#ناراحت نباش اگر #شهید شدم
وبخواهم وارد #بهشت ...
#روایت_همسر_سردار_شهید
#محمود_ایزدی🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#آخرین_بار
محمود ڪه به #جبهه میرفت
جلودر #حیاط ڪه رسید برگشت
و گفت:
#ناراحت نباش اگر #شهید شدم
وبخواهم وارد #بهشت ...
#روایت_همسر_سردار_شهید
#محمود_ایزدی🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
✍ #خاطرات_شهید📚
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊