🌟🌟🌟کانال عهدباشهدا 🌟🌟🌟
❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣
❤️❣
❣
💔چادر های سرخ💔
#خاطراتی_کوتاه_از_بانوان_شهیده
✨شجاعت✨
مامان بزرگ فوت کرد.شب اول هر کی دنبال یه کاری رفت و قرار شد یکی تا صبح پیش جنازه بمونه تا فردا دفنش کنن.همه ترسیدن و یه جوری در رفتن؛اما #رقیه قبول کرد که بمونه،بدون اینکه خم به ابروش بیاره.تو تمام مدتی هم که مادربزرگ مریض بود،فقط #رقیه بود که بدون ابراز خستگی،شبانه روز بهش خدمت میکرد.اون شب رو هم تا صبح کنارش موند و براش #قرآن_و_دعا خوند.خیلی دختر نترسی بود.بعضی وقتا کنار چند تا متهم خطرناک می موند،ولی اصلا نمی ترسید و انگار نه انگار.
یه شب که تو اتاق نگهبانی مشغول خوندن #نماز_شب بود،زندانیایی که می خواستن فرار کنن،این بنده ی خوب خدا رو از نفس انداختن و به #شهادت رسوندن.
#شهیده_رقیه_محمودی_اصل
تولد:1359
شهادت:1376
علت شهادت:در حین نگهبانی،توسط زندانیان
💭برگرفته از:باید امشب برم،ص11 و30
🌟🌟🌟کانال عهدباشهدا
🌟🌟🌟 https://telegram.me/shahideghomnamm
❣
❤️❣
❣❤️❣
❤️❣❤️❣❤️
❤️❣❤️❣❤️
❣❤️❣
❤️❣
❣
💔چادر های سرخ💔
#خاطراتی_کوتاه_از_بانوان_شهیده
✨شجاعت✨
مامان بزرگ فوت کرد.شب اول هر کی دنبال یه کاری رفت و قرار شد یکی تا صبح پیش جنازه بمونه تا فردا دفنش کنن.همه ترسیدن و یه جوری در رفتن؛اما #رقیه قبول کرد که بمونه،بدون اینکه خم به ابروش بیاره.تو تمام مدتی هم که مادربزرگ مریض بود،فقط #رقیه بود که بدون ابراز خستگی،شبانه روز بهش خدمت میکرد.اون شب رو هم تا صبح کنارش موند و براش #قرآن_و_دعا خوند.خیلی دختر نترسی بود.بعضی وقتا کنار چند تا متهم خطرناک می موند،ولی اصلا نمی ترسید و انگار نه انگار.
یه شب که تو اتاق نگهبانی مشغول خوندن #نماز_شب بود،زندانیایی که می خواستن فرار کنن،این بنده ی خوب خدا رو از نفس انداختن و به #شهادت رسوندن.
#شهیده_رقیه_محمودی_اصل
تولد:1359
شهادت:1376
علت شهادت:در حین نگهبانی،توسط زندانیان
💭برگرفته از:باید امشب برم،ص11 و30
🌟🌟🌟کانال عهدباشهدا
🌟🌟🌟 https://telegram.me/shahideghomnamm
❣
❤️❣
❣❤️❣
❤️❣❤️❣❤️