Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وچهارم
✍بارها وبارها وقتي كه #مهماني به اتاق او كه #اتاق فرماندهي هم بود ميآمد، اين مهمان هر كسي و با هر درجهاي كه بود بايد در #بالاي اتاق مينشست و او پايينتر از مهمان قرار ميگرفت. هرآنچه داشت هم به مهمان تعارف ميكرد.
تا به حال نشده كه #دوستي از وي چيزي بخواهد و او آنرا تقديم نكند. او هركاري كه ميتوانست براي همه ميكرد حال اين كمك از طريق #نصيحت كردن باشد يا دادن جاي خود به آن فرد و يا حتي #دادن_غذايش به كسان ديگر. او اين كارها را بارها انجام داده بود.
🍀وقتي كنارش بوديد بالاخره چيزي به شما #تعارف ميكرد. حتي اگر گرسنه هم نبوديد احساس ميكرديد انگار غذا از دست او طعم ديگري دارد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وچهارم
✍بارها وبارها وقتي كه #مهماني به اتاق او كه #اتاق فرماندهي هم بود ميآمد، اين مهمان هر كسي و با هر درجهاي كه بود بايد در #بالاي اتاق مينشست و او پايينتر از مهمان قرار ميگرفت. هرآنچه داشت هم به مهمان تعارف ميكرد.
تا به حال نشده كه #دوستي از وي چيزي بخواهد و او آنرا تقديم نكند. او هركاري كه ميتوانست براي همه ميكرد حال اين كمك از طريق #نصيحت كردن باشد يا دادن جاي خود به آن فرد و يا حتي #دادن_غذايش به كسان ديگر. او اين كارها را بارها انجام داده بود.
🍀وقتي كنارش بوديد بالاخره چيزي به شما #تعارف ميكرد. حتي اگر گرسنه هم نبوديد احساس ميكرديد انگار غذا از دست او طعم ديگري دارد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
⚠️ #تنبیه_برای_یک_کلمه❗️❗️
✍بعد از آموزشهای سخت، پایین کوه که میرسیدیم، حاج احمد خرما گرفته بود دستش،
💢 به تک تک بچهها #تعارف میکرد. وقتی برمیداشتم،
گفتم: #مرسی، برادر!
💢گفت: چی گفتی❓❓
💢فهمیدم چه #اشتباهی کردم اما دیگر دیر شده بود!
💢 ظرف خرما را داد دست یکی دیگه و گفت: برخیز!
تو اون #سرما، تو گل و برف، 20 متر #سینهخیز برد.
💢دیگه توان نداشتم. ولو شدم.
گفت: باید بری. #ضربهای به پشتم زد که…
💢بعدها به حاج احمد گفتم به خاطر یک #کلمه، برای چی منو #زدین؟
👈گفت: ما یک رژیم طاغوتی را با #فرهنگش بیرون کردیم.
💢ما خودمون فرهنگ داریم. زبان داریم.
👌به جای این حرفها بگو خدا پدرت رو بیامرزه.
📔به نقل از سردار مجتبی عسگری
🌼 #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🍁 #خاطره
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
✍بعد از آموزشهای سخت، پایین کوه که میرسیدیم، حاج احمد خرما گرفته بود دستش،
💢 به تک تک بچهها #تعارف میکرد. وقتی برمیداشتم،
گفتم: #مرسی، برادر!
💢گفت: چی گفتی❓❓
💢فهمیدم چه #اشتباهی کردم اما دیگر دیر شده بود!
💢 ظرف خرما را داد دست یکی دیگه و گفت: برخیز!
تو اون #سرما، تو گل و برف، 20 متر #سینهخیز برد.
💢دیگه توان نداشتم. ولو شدم.
گفت: باید بری. #ضربهای به پشتم زد که…
💢بعدها به حاج احمد گفتم به خاطر یک #کلمه، برای چی منو #زدین؟
👈گفت: ما یک رژیم طاغوتی را با #فرهنگش بیرون کردیم.
💢ما خودمون فرهنگ داریم. زبان داریم.
👌به جای این حرفها بگو خدا پدرت رو بیامرزه.
📔به نقل از سردار مجتبی عسگری
🌼 #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
🍁 #خاطره
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🖇 #خاطره
#خرما گرفته بود دستش به تڪ تڪ بچه ها #تعارف میڪرد
گفتم: #مرسی
#گفت: چی گفتی؟
گفتم: #مرسی
#ظرف خرما را داد دست یڪی
دیگر گفت: " #بخیز "...
#حاج_احمد_متوسلیان
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
#خرما گرفته بود دستش به تڪ تڪ بچه ها #تعارف میڪرد
گفتم: #مرسی
#گفت: چی گفتی؟
گفتم: #مرسی
#ظرف خرما را داد دست یڪی
دیگر گفت: " #بخیز "...
#حاج_احمد_متوسلیان
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm