🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
💥پسرم را از جورابهای مجیدبرادرش که به پا داشت شناختم💥

آرام بغضش راشکست گریه کرد😢 گفت وقتی جنازه اش را آوردند نتوانستم نعمتم را بشناسم #خمپاره_تمام_صورتش رابرده بود.بادقت گفته هایش راتصور میکردم ،
نگاهش لحظه ای مکث داشت ،
اشک اجازه صحبت به او نمی داد،
میان جملاتش گهگاهی خدارامیخواند،
خواندنی که حکایت ازدلتنگیهایش میکرد ومیگفت دنیادربرابر چشمهایم تیره وتارشد
زمانیکه فقط #نعمتم را از #جورابهای_مجید_برادرش که به پاداشت، #شناختم.
آره اون پسرمن بود.

🔷پسری که حتی باورنداشتنش درکودکی
به خاطرتب وبیماری سختش ،مراازخود بیخودمیکرد،حالا چه آراااام خوابیده 😢
واین لحظه چه #مادرانه ،باخودزیرلب،
#لالایی زمزمه میکرد:
مادربه فدای صورت ماهت ،
جیگرگوشه ی من ،..
💥مگرخون پسر من رنگینترازخون
سالارشهیدان وعزیزانش
هست،یاسیدالشهداپسرم به فدای تو
وعلی اکبرتو..

🔷نمیدونم چی شد،بی اراده ازخود 😔
،تابه آن زمان آنقدرحرفهای مادربزرگم
دلم رانلرزاند ،حس عجیبی بود ازطرفی
دل آرامی ام و از سویی آشفتگی ،اینکه
عمو چه مسیرقشنگی را برای رسیدن به خدا
انتخاب کرده وگذشته ازآرمان بزرگش
چه خوش سلیقه است ومن مفتخربودم به
انتخاب زیبایش پس دلم آرام بود

🔷ولی ازطرفی نگرانیه حفظ
#رسالت_شهید،دلم را برآشفت که چگونه
از این هوای سرد وطوفانی روزگارگذرکنم .....
ومن...
نه دستانت رالمس کردم ،نه نگاهت ونه بودنت
را،ولی نبودنت راهیچگاه باورندارم، گرمای
نگاهت ازافقی دور،ازدنیایی بزرگترازدنیای من، همچون تلؤلو ستاره ای درمیان ستاره گان
هستی می درخشد.مگرمیشود توشاهدزیباترین لحظه وصال حق باشی وتمنای دل من، برای
شناختن ودرک مسیر خوبیها را،شاهدنباشی ودرهمین نزدیکی ها، هوای باورهایم را،نداشته باشی.

🔷مهربانی هایت خوش قلبی تو،دلسوزی
،فداکاری وایثار،نه فقط برای تبارت، که نهایت آنرادرعملیات فتح المبین( لشگر
77خراسان)برای ارزشها وباورهایت چه زیبا به دل نشاندی

🔷وتوای مهربانترین وزیباترین #آیت_خدا
برای من ،ای عموی خوب من، زمانیکه که
دربحرانی ترین وهله ی زندگیم ،دست نوازشت
را ،حس کردم باخودپنداشتم که تلخی نبودنت
میشودشیرین ترین غزل خداحافظی ،چرا که
#زنده نگه داشتن #آرمان های تو و شهدای
راه حق ،نابترین حس قراراست ،اینکه تو
میبینی، تو هستی وتو زنده ای ومن آن کودک
دیروز ودخترامروز به پاس قرارهمیشگیم باتو
#چادرم رامحکمترمیگیرم تابادآشفتگی های
روزهای طوفانی وبی رحم،حیا وعفتم را خدشه
دارنکندتابتوانم درروزموعودبادلی مطمئن ،
#امانت مادرم را به اوبرگردانم....

پ.ن..ای شاهدان قشنگترین لحظه دیدار،ای
نابترین منتخبان وصال یار،مادختران آفتاب سرقرارمان خواهیم ماند
دلم خواندوقلم نوشت تابرسدبه دست عموی
شهیدم نعمت ضرغامی

اے ڪه
درد دورے ات
دائم عذابـم مے دهد ...

مـــــ‌هربانے ڪن
بیا،
در خواب هایم
لااقل. ...

#شهید_نعمت_ضرغامی
#دلنوشته
🔸ارسالی از کاربر بزرگوار کانال

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🖇 #وصیت‌نامه

شمارا به #خدا قسم
ڪه راه #امام_حسین(ع)
را #ادامه داده✌️

و #حسین گونه #زندگی
ڪنید وخاطره #شهدا🕊
را #زنده نگه دارید.

#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#مدافع_آل_الله✌️

🏴 @Shahidegomnamm🕊
❖ سه ماه بعد از #شهادتش🕊
در #گودالی پیدا شد،

❖در #نامه ای نوشته بود
#مادر می خواهند
مارا #زنده به گورڪنند...🍂

#شهید_عباس_سهیلی🌷
#راوی_مادر_شهید💐
#عاشقانه_های_شهدا💔

°•🌸@Shahidegomnamm
#تلنگر⚠️

بدجوري #زخمي شده بود
رفتم #بالاي سرش

گفتم: #زنده اي؟؟
گفت: هنوز #نه!

#خشڪم زد تازه #فهميدم
چقدر #دنيامون با هم
فرق داره

او #زنده بودن رو در #شهادت
مي دونست و من...

❥•ID @Shahidegomnamm
🖇 #کلام_شهید

به #جوانان توصیه میڪنم
ڪه مواظب #دین خود
باشید

#نماز خود را در اول وقت
بخوانید، #عاشورا و مراسم
آن را #زنده نگه دارید.

#شهید_شهیدت_میڪند🕊
#شهید_احمد_مشلب🍃🌹

❥• @Shahidegomnamm
🖇 #وصیت‌نامه

شمارا به #خدا قسم
ڪه راه #امام_حسین(ع)
را #ادامه داده

و #حسین گونه #زندگی
ڪنید وخاطره #شهدا🕊
را #زنده نگه دارید.

#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌹🍃
#مدافع_آل_الله✌️

🍃 @Shahidegomnamm🕊
💕
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#وداع تلخ #من با #تُ #نگاهم ڪن ، #مرا بنگر #جنون از #چشم من پیداست #قسمت_پایانی✒️ #داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 °•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_دوازده 📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• بگو ببخشید اگر به او سیلی زدن عادتمان شده، اگر مریضش ڪرده ایم،
اگر مثل #تعزیه خوان ظهر #عاشورا نماز ظهر را یادمان رفته و او را #مهم نمی دانیم بگو ببخشد اگر هنوز رخ #مادرش نیلی رنگ است و خمیده راه می رود اگر فرق #علی مداوا نشده و جنازه #حسن را تیر باران می ڪنند اگر سر جدش #حسین هنوز بر سر نیزه است و #سجاد هنوز دلشڪسته در #فراق بابا می گرید
هیچ ڪس هنوز قدر #باقر را نمی داند و #صادق را دروغگو می پندارد تقصیر ماست ڪه #ڪاظم هنوز در زندان است
هنوز به #رضا زهر می دهند و پیڪر #جواد زیر آفتاب مانده #هادی اُمتمان
را هر روز در جوانی به #شهادت
می رسانیم و #عسگری هنوز در زندان #شڪنجه می شود بگو حق دارد ڪه ظهور نڪند

❥• ما مدعیان پوچ اندیشیم ڪه #عشق را یادمان رفته و شما عاشقید ڪه #خدا خریداریتان ڪرد #حسام جانم می دانم برایت #همدم خوبی نبودم حق داری به من محل ندهی حق داری جواب سلامم را ندهی ولی بگذار برای بار #آخر با تو معاشقه ڪنم خم می شوم و پیشانی ات را می بوسم گلویت را ڪه رویش زخم های #عاشقی جا خوش ڪرده را نیز همین طور این گل های #نرگسی ڪه روی پیڪرت پر پر شده اند #مهریه ام را ڪامل می ڪند نه؟
#خداحافظ ای همه چیزم...
با دلی شڪسته #امیرعلی را بغل
می ڪنم و با سختی می ایستم رویم را ڪه برمی گردانم #صدای گوش نوازت را می شنوم ، #فاطمه خانم؟
سوگند به دست های #بریده ات
می دانستم رهایم نمی ڪنی قلبم از #نوای صدایت #جلا می یابد با تردید بر میگردم و به تو چشم میدوزم دست ادب ڪنار پیشانی ات می گذاری و با #وقار
میگویی:خوش آمدی
پاهایم #سست می شود اما چه جای نشستن است ڪنار #دلبر چشم هایم #بارانی شده است و تصویرت از پشت پرده ی #اشڪ هایم تار

❥• #پلڪ میزنی و قطره اشڪی با سرعت از گونه ام سر میخورد صدایت می شود #ترانه ی عاشقی ڪه بند بند وجودم را تسخیر می ڪند #فاطمه خانم معرفتتو ثابت ڪردی حتم دارم این صفتو تو مڪتب بی بی آموزش میبینی
سرتو بالا بگیر لب باز میڪنم و میان #حرفش پیش دستی میڪنم خدایا این #قربانی را از من بپذیر لبخند دلبرانه ای مهمان لبهایت می شود چه میدانی از دل من ڪه در پی لبخندت جان از سر میدهد! باور دارم یقین می ڪنم ڪه تو #زنده ای در ڪنار من و امیرعلی
حسام بزار دم آخری راحت تر ازت دل بڪنم آنقدر #خوب نباش، سرمو می اندازم زیر چقدر زجر آور است جاری ڪردن این حرفها بر زبانم صدای
#یاالله گفتن چند مرد از بیرون میاید و بدنبالش چند جوانی ڪه #لباس چریڪی به تن ڪرده اند به سمت حسام
میروند و #تابوت را میبندند #عطر شمیم #یاس و #نرگسِ اینجا را از خا‌طر نخواهم برد من سرم درد میڪند برای اینڪه تا آخرِ جان مُرید تو باشم!

❥• قول #مردانه می دهم ڪه پسرمان را همانند #تو مرد بار بیاورم #پیڪرت را میبرند بی تابی نمیڪنم #حضورت را ڪنارم حس میڪنم قدم بر میدارمو از #معراج_الشهدا خارج میشوم سرم را رو به #آسمان میگیرم هوای #باریدن دارد این شهر
با #قدم های آرام به سمتم می آیی
و ریه هایم پر از #عطر یاس تو میشود
سرت را خم میڪنی و بر #پیشانی امیرعلی بوسه میڪاری لبهایت را به
سمت لاله ی #گوشش سوق میدهی و
با #صوت دلنشینت #نجوا میڪنی: #الله_اڪبر.

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
تو رامی سپاریم به دامان #دریا

ڪشتی #نفت ڪش #سانچی با قلبی
مملو از #غرور و #عشق در #سوگ سرنشینان می نشینیم

و #یاد آنهارا همیشه در دل خود
#زنده نگاه خواهیم داشت.

#ایران_تسلیت🏴

ID @Shahidegomnamm🕊
Forwarded from عکس نگار
‍ ┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅

❈ در اولین روزهای پس از #فتح خرمشهر پیڪر 25 تن از #شهدای عملیات آزادسازی #خرمشهر را به #شیرازآورده بودند پس از اینڪه #جمعیت حزب الله بر #اجساد مطهر
این شهیدان #نماز خواندند،

#علمای شهر،:مسئولیت #تلقین_شهدا را بر عهده گرفتند، هنگامیڪه من به درون #قبر یڪی از این عزیزان رفتم و شروع به #خواندن تلقین نمودم با #صحنه ای بس عجیب و تڪان دهنده مواجه شدم،

❈ تا جائیڪه تلقین را نیمه ڪاره #رها ڪردم و از قبر #بیرون آمدم، #ماجرا از این قرار بود ڪه هنگام #قرائت نام مبارڪه #ائمه (ع) در تلقین، به محض اینڪه به #نام مبارڪ حضرت #صاحب_الزمان (عج) رسیدم،

#دیدم ڪه #شهید انگار #زنده
است، #چشمانش باز شد و #لبخندی
زد.

#راوی:📜✒️
#آیت_الله_حائری_شیرازی💐
#تلقین_شهدا🍂
#خرمشهر🎋
#کرامات_شهدا🕊

┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm
#کلام_شهید

#زن در #اســلام
#زنده،
#سازنده،
و #رزمنده است...
به شرطے که لباس #رزمش لباس #عفتـــش باشد.

#شهید_بهشتی

🦋ڪانال عهدبا شهدا🌺🍃
🥀 @shahidegomnamm🕊
#سال_روز_شهادت🍂🥀🍂

🔴دلتنگ پدر شده بود با "بغض و گریه" خوابید ‌

🔻به روایت همسر شهید:

دلتنگی خانواده شهدا هیچ‌گاه رفع نمی‌شود. چند شب گذشته فاطمه زهرا #دلتنگ پدر شده بود. شب با بغض و گریه خوابید. ‌

🔻در خواب #پدرش را دیده بود که به او می‌گوید، فاطمه زهرای بابا، من #زنده هستم. تو مرا نمی‌بینی، اما من می‌بینمت. #همیشه همراهت هستم.

من هم سخنان پدرش را تایید کردم، اما فاطمه زهرا با #بی_قراری می‌گفت، می‌خواهم بابا من را در آغوش بگیرد. می‌خواهم دستانم را بگیرد.‌

#شهید_سعید_انصاری‌🌷
#شهید_مدافع_حرم

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊