🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
می گفت:🍂
شبی به #خانه برمی گردد
با #سبزترین نشانه برمی گردد 🍃

می گفت:🍂
ولی دلم #گواهی میداد
یک روز به روی #شانه برمی گردد.🥀

#شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر 🕊
#همسرانه🍃🌹

🍃🌸•°ID @Shahidegomnamm
#وصیت‌نامه📃

ای #خواهر دینی #من
دوسـ💚ـت دارم وقتی در #خیابان
#راه🕊 میروی ؛

سنگینی #تابوت مرا بر روی
#شانه های خود #حس ڪنی...🥀

#شهید_مرتضی_صالحی🍃🌹
#حجاب🦋°•

❥• @Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هشتادو_پنج📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• به مزار میرسیم #نگاه خسته ات را نثار چشمانم میکنی نگاهی که خستگی اش حاصل #جنگ و #کار و #جسم نیست نگاهت خسته است، این خستگی حاصل از #روح توست تو دلت گرفته ، #آسمان چشمانت هوای…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتادو_شش📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅

❥• بغض همانیست که #علمدار پیش حسین داشت همانیست که حسین پیش نعش #اصغرش داشت. همانیست که #علی پیش بستر #فاطمه اش داشت همانیست که #ارباب از گناهانم دارد همانیست که من از #فراق تو خواهم داشت همانیست که #بیچاره ام خواهد کرد بگو چه چاره کنم ؟
زانو میزنی انگار #رفقای شهیدت روبه رویت ایستاده اند شانه هایت میلرزد چه سمفونی غم انگیزی چک چک باران است و #اشک های زارت و لرزش شانه هایت،

❥• مرد من چه #حزن انگیز گریه میکنی تو باز به #صدا درمیایی و #نطقت باز میشود #التماس گونه حرف میزنی و سرت پایین است، آقا !!! مولا، اربابم، نور چشمم چرا چشمای #گناهکارم به جمالت باز نمیشه ؟؟؟؟
آقا #دلم واست تنگ شده اینبار پاهایت سست تر میشود و مینشینی سرت را روی زانوهایت میگذاری و #بغضت چون پرنده ای از #قفس آزاد شده خودش را نشان میدهد زار میزنی تورا به #خدا عرش الهی را به لرزه درنیاور من نیز هق هقم اوج میگیرد دستم را جلوی دهانم میگیرم و بیصدا اشک میریزم،به سمتت گام برمیدارم به تو میرسم پشت سرت می نشینم شانه ات را می بوسم سرم را روی #شانه ات میگذارم حالا" همه چیز" زیر سر من است،

❥• تو از بودنم شوکه نمیشوی بغضدار میگویم : #حسامم ؟ عزیز دلم !
توروخدا #گریه نکن تو #گناهی نداری تو #پاک پاکی من ازت نگذشته بودم داشتم تو رو ،خودمو ،هممونو شرمنده ی بی بی میکردم ، از لرزش شانه هایت خبری نیست آرام میشوی این آرام شدنت برایم #آرامش قبل از طوفان است،
ازت #گذشتم زهیرم ،این جمله ی آخر #قلبم را میشکافد فکر نکنی آسان بود ها از تو #گذشتن یعنی از همه ی دار و ندارت گذشتن ،از تو گذشتن یعنی این نیز بگذرد...

#این_داستان_ادامه_دارد..‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🕊بــہ نفــس هـــاے #تـــــو #بنـــد اســٺ #مــــرا... هــــــر #نفسـی🍃 #ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 °•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_ده 📖

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• لالا لالا یڪم دیگه دووم بیار
لالا لالا لالا یڪم دیگه دندون روی
جیگر بذار #چشمانم را می بندم و پیشانی ام را روی پیشانی اش میگذارم
انگار #منتظر ڪسی ام توی #قلبم التماس می ڪنم بیاید طفل #معصومش را ببیند من همه ی #قدم ها را رفته ام
#قدم آخر با اوست عطر #نرگس به مشامم می رسد

❥• چشمانم را می گشایم #حسام را
می بینم ڪه با لباس های #نظامی اش لبه تخت نشسته و با صورتی ڪه از همیشه #نورانی تر است مرا نگاه
می ڪند ترسان نگاهش می ڪنم و
بی اختیار می گویم:
#شهید_نشده_بودی_حسام؟
نگاهم را از #حسام می گیرم و به #امیرعلی می دوزم... می خواهم بگویم ببین #پسرڪمان چقدر شبیه توست
اما با جای خالی حسام مواجه می شوم...
#بغض می ڪنم یعنی این حسام #خیالی بود؟

❥• از ماشین پیاده می شوم #مامان امیرعلی را در آغوش گرفته به سمتش می روم امیرعلی را به دستم می دهد نگاهی به #صورت سفیدش می اندازم
گونه های لطیفش را ڪه #سرخ شده اند
نوازش میڪنم به سمت #معراج_الشهدا قدم بر میدارم چیزی به شڪستنم نمانده است صدای #گریه و همهمه فضا را پر ڪرده است وارد #محوطه می شوم همڪاران حسام با #لباس نظامی ایستاده اند یڪی شان را می بینم ڪه سر بر #شانه رفیقش گذاشته و شانه هایش تڪان می خورد زانوانم #سست میشود

❥• نگاهم به مامان #رعنا می افتد شڪستنم نزدیڪ است رد #خون رد گونه هایش جا انداخته و چشمان #مشڪی اش رنگ خون دارد #علی_اڪبر از دست داده است پشت سرش مردی را دیدم ڪه نشناختمش حسامم #پدرت عصا داشت؟ ڪمرش #خمیده نبود... بود؟ قلبم تیر می ڪشد
حسامم؟نگاه #برادرت ڪجا ثابت مانده
به زور قدم بر میدارم صدای گریه امیرعلی باعث میشود توجه همه به سمت #من جلب شود همڪاران حسام منظم #احترام نظامی می گذارند سرم را به زیر می اندازم چقدر جای #حسام بین رفقایش خالیست هر چند الان باید در #گردان دیگری باشد ڪنار #اشڪان...

#این_داستان_ادامه_دارد..‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm

┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅