Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_دهم
✍خانوادهی #شهید گرامی #محمد_بلباسی؛ #پدر از دنیا رفتن. #مادر، هاجر عباسی؛ #خواهر_شهید هم هستند.
🔶 #مادر_شهید توضیح میدهد که علاوه بر اینکه مادر شهید است، #شوهرش نیز #جانباز بوده و #برادرش_شهید شده و #برادر_شوهرش نیز #شهید شده؛ یعنی #عمو و #دایی #شهید_محمد_بلباسی نیز در #انقلاب و #جنگ_تحمیلی شهید شدهاند:
🔶حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، #خواب دیدم که #شما یک #جعبهای به بنده دادید و من دیدم که یک #شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این #حق_شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. #شهید خیلی به شما #علاقه داشت و همیشه موقعی که #صحبتهای شما از تلویزیون پخش میشد، بچهها رو جمع میکرد که صحبتهای شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به #دیدار شما بیاد.
🔶آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و میگفتند: «سلامت باشید، زنده باشید.
🔶«خانم محبوبه بلباسی، #همسر گرامی شهید. #من_خواندم_وصیّتنامهی این شهید را که به این #همسرش میگوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمیرفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم. اینطوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا #جا_خورده، چیزی نمیگوید. مادر شهید اما به زبان میآید که:
- بله، همینطوره؛ محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه، روی دوش خانومش بود.
🔶در #آغوش همسر شهید، #دختر 20روزهی #شهید قرار دارد. همسر شهید از #آقا خواست که #در_گوش فرزندش #اذان و #اقامه بگوید. آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند. آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن. به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.
🔶نوبت به تحویل قرآنها و هدایا میرسد؛ #همسر_شهید به همراه #سه_فرزند_کمسن و سالش پیش میآیند؛ همسر شهید بلباسی به آقا میگوید:
-دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ #دعا_کنین که #بچههامون برن #قدس رو #آزاد کنن.
🔸«دعای مجاهدت میکنم براشون».🔸
🔶یکی از #بستگان_شهید که مسئول بسیج اساتید مازندران هست، جلوی آقا میآید و اظهار میکند که #انقلاب_اسلامی در #دانشگاهها #مهجور است؛ رهبر خطاب به ایشان میگوید:👇👇
🔶«شماها که هستین، غریب نیست دیگه! این همه #استاد_انقلابی. این همه دانشجوی انقلابی، دانشگاه مال شماست! چهار تا آدم ناباب هم ممکنه باشن. یکعده آدمهای بیتفاوت هستن؛ عیب نداره. وقتی یک گروه، یک مجموعهی انقلابی، در دانشگاه باشن، دیگه غریب نیست. مجموعه باشید، با هم باشید، غریب نخواهید بود.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_دهم
✍خانوادهی #شهید گرامی #محمد_بلباسی؛ #پدر از دنیا رفتن. #مادر، هاجر عباسی؛ #خواهر_شهید هم هستند.
🔶 #مادر_شهید توضیح میدهد که علاوه بر اینکه مادر شهید است، #شوهرش نیز #جانباز بوده و #برادرش_شهید شده و #برادر_شوهرش نیز #شهید شده؛ یعنی #عمو و #دایی #شهید_محمد_بلباسی نیز در #انقلاب و #جنگ_تحمیلی شهید شدهاند:
🔶حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، #خواب دیدم که #شما یک #جعبهای به بنده دادید و من دیدم که یک #شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این #حق_شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. #شهید خیلی به شما #علاقه داشت و همیشه موقعی که #صحبتهای شما از تلویزیون پخش میشد، بچهها رو جمع میکرد که صحبتهای شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به #دیدار شما بیاد.
🔶آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و میگفتند: «سلامت باشید، زنده باشید.
🔶«خانم محبوبه بلباسی، #همسر گرامی شهید. #من_خواندم_وصیّتنامهی این شهید را که به این #همسرش میگوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمیرفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم. اینطوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا #جا_خورده، چیزی نمیگوید. مادر شهید اما به زبان میآید که:
- بله، همینطوره؛ محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه، روی دوش خانومش بود.
🔶در #آغوش همسر شهید، #دختر 20روزهی #شهید قرار دارد. همسر شهید از #آقا خواست که #در_گوش فرزندش #اذان و #اقامه بگوید. آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند. آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن. به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کمکم داشت تقلّا میکرد که رهبر آهستهآهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.
🔶نوبت به تحویل قرآنها و هدایا میرسد؛ #همسر_شهید به همراه #سه_فرزند_کمسن و سالش پیش میآیند؛ همسر شهید بلباسی به آقا میگوید:
-دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ #دعا_کنین که #بچههامون برن #قدس رو #آزاد کنن.
🔸«دعای مجاهدت میکنم براشون».🔸
🔶یکی از #بستگان_شهید که مسئول بسیج اساتید مازندران هست، جلوی آقا میآید و اظهار میکند که #انقلاب_اسلامی در #دانشگاهها #مهجور است؛ رهبر خطاب به ایشان میگوید:👇👇
🔶«شماها که هستین، غریب نیست دیگه! این همه #استاد_انقلابی. این همه دانشجوی انقلابی، دانشگاه مال شماست! چهار تا آدم ناباب هم ممکنه باشن. یکعده آدمهای بیتفاوت هستن؛ عیب نداره. وقتی یک گروه، یک مجموعهی انقلابی، در دانشگاه باشن، دیگه غریب نیست. مجموعه باشید، با هم باشید، غریب نخواهید بود.
ادامه دارد. ...
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
میلاد ِ مسیح گشته و شیرین است🎉
مریم، نِگه اش به خوشه ی پروین است✨
عیدی که به هر کوچه و منزل بینی✨
هر شاخه ی کاج، بسته بر آذین است 🎄
💐میلاد حضرت مسیح مبارک💐
💚 #مادر_شهید
↪️ @shahidegomnamm
مریم، نِگه اش به خوشه ی پروین است✨
عیدی که به هر کوچه و منزل بینی✨
هر شاخه ی کاج، بسته بر آذین است 🎄
💐میلاد حضرت مسیح مبارک💐
💚 #مادر_شهید
↪️ @shahidegomnamm
#امام_خامنه_ای :
😔یافتن پیکرهاى شهداى مفقودالاثرخدمت به روحیه ملى وعموم مردم است
وبه اضطراب ودلهره خانواده آنان پایان میدهد💖
#سخنان_بزرگان
#مادر_شهید
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm 👈
😔یافتن پیکرهاى شهداى مفقودالاثرخدمت به روحیه ملى وعموم مردم است
وبه اضطراب ودلهره خانواده آنان پایان میدهد💖
#سخنان_بزرگان
#مادر_شهید
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm 👈
🍃🍃تفاوت مادرشهیدباتمام مادران دیگر
خلاصه میشود دریک خط ⬇️⬇️
✌️مادرشهید پیش از آنکه مادر شهید شود
"شهید" میشود..❕
🌺 #مادر_شهید
🌷سلامتی مادرهای شهدا صلوات🌷
🌹کانال عهدباشهدا👇
🆔 @shahidegomnamm 👈
خلاصه میشود دریک خط ⬇️⬇️
✌️مادرشهید پیش از آنکه مادر شهید شود
"شهید" میشود..❕
🌺 #مادر_شهید
🌷سلامتی مادرهای شهدا صلوات🌷
🌹کانال عهدباشهدا👇
🆔 @shahidegomnamm 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ📽
#نماهنگ_شهدایی🌺
زبانِ حال #مادر_شهید 🥀
ای از #علے مدد گرفته
دلم یه جوری بد گرفته...😔
🎙با نوای: حاج #محمود_ڪریمی
#مدافعان_حرم✌️
🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🌹
❥ @Shahidegomnamm
#نماهنگ_شهدایی🌺
زبانِ حال #مادر_شهید 🥀
ای از #علے مدد گرفته
دلم یه جوری بد گرفته...😔
🎙با نوای: حاج #محمود_ڪریمی
#مدافعان_حرم✌️
🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🌹
❥ @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌼🍃| #خاطره 🔔🔔
✍ شهیدی که بخاطرِ مادرش ، در #قبر چشمانش را باز کرد...
شهید 🕊رو گذاشتند توی #قبر و #کفن رو باز کردند
#مادر_شهید💔 که اومد ، نفسی کشید و گفت:
پسرم! تو رو قسم🙏 به علیاکبرِ
#امام_حسین(ع) یکبار دیگه چشمات رو باز کن...😔
و #چشمهای شهید💚برای چند لحظه #باز🌺 شد...
#مادرشهید
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🌹🍃ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌼🍃| #خاطره 🔔🔔
✍ شهیدی که بخاطرِ مادرش ، در #قبر چشمانش را باز کرد...
شهید 🕊رو گذاشتند توی #قبر و #کفن رو باز کردند
#مادر_شهید💔 که اومد ، نفسی کشید و گفت:
پسرم! تو رو قسم🙏 به علیاکبرِ
#امام_حسین(ع) یکبار دیگه چشمات رو باز کن...😔
و #چشمهای شهید💚برای چند لحظه #باز🌺 شد...
#مادرشهید
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🌹🍃ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
📎 #خاطرات_شهدا🍃🌹
در پی #اعجازیم ...
غافل از اینکه #معجزه💚 تویی
حتی لبخند😇 تو از پشت
#قاب_شیشه ای هم معجزه
است...🕊🕊
#مادر_شهید_کبیری💔
#یادش_باصلوات🍃
🍃🌸 @Shahidegomnamm
در پی #اعجازیم ...
غافل از اینکه #معجزه💚 تویی
حتی لبخند😇 تو از پشت
#قاب_شیشه ای هم معجزه
است...🕊🕊
#مادر_شهید_کبیری💔
#یادش_باصلوات🍃
🍃🌸 @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هفتادو_چهار📖 ❖ سلام #پدرجون ، من مسجدم🕌 صبرکنید سریع خودمو میرسونم نه دخترم وایستا اونجا خودم میام دنبالت،گوشیو قطع کردم جلوی در #مسجد ده دقیقه ای وایستادم با اومدن بابا👴 سوار ماشین شدم . #چشماش پر از اضطراب و نگرانی بود…
#داستان 📃✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هفتادو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❖ #جبهه علم دار و علم میخواد،بذار برم که عمه ی سادات بازم #مدافع_حرم میخواد ،صوتش حزین بود و لحنش غم زده مثل #لالایی زمزمه می کرد،
تموم هم سنای من رفتن تا برسن به #ظهرعاشورا تورو خدا بذار برم #مادرحیفی که من جا بمونم اینجا
دیگه نتونست ادامه بده ضد زیر گریه #مردونه داشت میشکست میون گریه هاش گفت : مامان من #قلبم بوی دنیا میده ، خدا نمیخواد به وجهش نظر کنم مامان من نفسم آلودس،چرا #دعام نمی کنی ؟
❖ اشکام جاری شده بودچقدر روح مردم خسته بود وخودمو به ندونست زده بودم از جلوی در اتاق بلند شدم ، #چادرمو تکوندم و بدون اینکه به پشتم نگاه کنم از پله ها پایین اومدم به اون سمت حیاط که اتاق اصلی خونشون بود رفتم وارد #خونه شدم #محمد نشسته بود و با گوشیش کار می کرد،روی مبل نشستم از چهره ی محمد مشخص بود می خواد خودشو سرگرم کاری نشون بده هنوز صدام #بغض دار بودبه محمد گفتم :
آقا محمد ؟ #حسامو دکتر بردید؟
سرشو به علامت #منفی تکون داد
وقتی رفتارشو دیدم بیشتر #بغضم گرفت ،یادمه مامان می گفت : خانم باردار مثه بچه ها میمونه ، ازینکه اینقد #دلم نازک شده بود خسته بودم ...
❖تو هم فکر می کنی تقصیر منه حسام به این حال و روز افتاده ؟
باز هم سرشو با علامت #منفی تکون داد #مامان رعنا از در حیاط وارد شد . نگاهم به نگاهش تلاقی کرد چقد شبیه یه #مادر_شهید بود از جام بلند شدم و بی محابا رفتم تو #آغوشش مامان رعنا پیشونیمو بوسید #اشکام جاری شد خودشو ازم جدا کرد و با #اخم نگام کرد لبخندی زد و گفت : نگاه کن چجور عین ابر #بهاری گریه می کنه! تو مثلا #مادری تو اینطور گریه می کنی این فندق میخواد چقد گریه کنه ؟
❖ میون گریه خندم گرفت، برو یه آب
به سر و صورتت بزن ، برا #شوهرت شام ببر باریک الله
شونشو بوسیدم و گفتم : چشم...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هفتادو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❖ #جبهه علم دار و علم میخواد،بذار برم که عمه ی سادات بازم #مدافع_حرم میخواد ،صوتش حزین بود و لحنش غم زده مثل #لالایی زمزمه می کرد،
تموم هم سنای من رفتن تا برسن به #ظهرعاشورا تورو خدا بذار برم #مادرحیفی که من جا بمونم اینجا
دیگه نتونست ادامه بده ضد زیر گریه #مردونه داشت میشکست میون گریه هاش گفت : مامان من #قلبم بوی دنیا میده ، خدا نمیخواد به وجهش نظر کنم مامان من نفسم آلودس،چرا #دعام نمی کنی ؟
❖ اشکام جاری شده بودچقدر روح مردم خسته بود وخودمو به ندونست زده بودم از جلوی در اتاق بلند شدم ، #چادرمو تکوندم و بدون اینکه به پشتم نگاه کنم از پله ها پایین اومدم به اون سمت حیاط که اتاق اصلی خونشون بود رفتم وارد #خونه شدم #محمد نشسته بود و با گوشیش کار می کرد،روی مبل نشستم از چهره ی محمد مشخص بود می خواد خودشو سرگرم کاری نشون بده هنوز صدام #بغض دار بودبه محمد گفتم :
آقا محمد ؟ #حسامو دکتر بردید؟
سرشو به علامت #منفی تکون داد
وقتی رفتارشو دیدم بیشتر #بغضم گرفت ،یادمه مامان می گفت : خانم باردار مثه بچه ها میمونه ، ازینکه اینقد #دلم نازک شده بود خسته بودم ...
❖تو هم فکر می کنی تقصیر منه حسام به این حال و روز افتاده ؟
باز هم سرشو با علامت #منفی تکون داد #مامان رعنا از در حیاط وارد شد . نگاهم به نگاهش تلاقی کرد چقد شبیه یه #مادر_شهید بود از جام بلند شدم و بی محابا رفتم تو #آغوشش مامان رعنا پیشونیمو بوسید #اشکام جاری شد خودشو ازم جدا کرد و با #اخم نگام کرد لبخندی زد و گفت : نگاه کن چجور عین ابر #بهاری گریه می کنه! تو مثلا #مادری تو اینطور گریه می کنی این فندق میخواد چقد گریه کنه ؟
❖ میون گریه خندم گرفت، برو یه آب
به سر و صورتت بزن ، برا #شوهرت شام ببر باریک الله
شونشو بوسیدم و گفتم : چشم...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✒️📃
👌🏼یـــــ❗️ـــک تلنـــ⚠️ــــگر
فقـط یـه #مـــــادر میفهمــه
ایـن یعنـی چـی...🥀
#شهید_شاهین_باقری_نیا💐
#مادر_شهید🍂
#برف🌨
#تلنگر🔔🔔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
👌🏼یـــــ❗️ـــک تلنـــ⚠️ــــگر
فقـط یـه #مـــــادر میفهمــه
ایـن یعنـی چـی...🥀
#شهید_شاهین_باقری_نیا💐
#مادر_شهید🍂
#برف🌨
#تلنگر🔔🔔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
✒️📃
📎 #خاطرات_شهدا
💌 #کرامات_شهدا
در پی #اعجازیم ...
غافل از اینڪه #معجزه💚 تویی
حتی لبخند😇 تو ازپشت
#قاب_شیشه ای هم معجزه
است..🕊
#مادر_شهید_کبیری💔
#یادش_با_صلوات🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm ✍
📎 #خاطرات_شهدا
💌 #کرامات_شهدا
در پی #اعجازیم ...
غافل از اینڪه #معجزه💚 تویی
حتی لبخند😇 تو ازپشت
#قاب_شیشه ای هم معجزه
است..🕊
#مادر_شهید_کبیری💔
#یادش_با_صلوات🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm ✍
✍ #دلنوشته💌
به هرکجا سر میزدی تا شاید خبری از
قبر پنهان مادرت زهرا پیدا کنی
گویی شرمت امد که تُ پیدا شوی
ولی مادر🍂عاقبت گمت کردم🍁دراوج گمنامی🦋
#مادر_شهید
#شبتون_شهدایی🌙
❥• @Shahidegomnamm🕊
به هرکجا سر میزدی تا شاید خبری از
قبر پنهان مادرت زهرا پیدا کنی
گویی شرمت امد که تُ پیدا شوی
ولی مادر🍂عاقبت گمت کردم🍁دراوج گمنامی🦋
#مادر_شهید
#شبتون_شهدایی🌙
❥• @Shahidegomnamm🕊
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_سجـاد_طاهـــــرنیا🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️یک روز ظهر که پدرش از مأموریت برگشته بود دیدم آقا سجاد که حدود یک سال و خردهای داشت م، مشغول نماز خواندن است
و دارد میخواند:
"ای زنبور طلایی، نیش بزنی بلایی".
◽️رفتم بالای سرش گفتم: چی داری میخونی قربونت برم؟ گفت: دارم نماز میخونم، گفتم: این که نماز نیست، شعر است، او با ناراحتی گفت: پس خدا قبول نمیکنه؟ گفتم چرا، خدا بچهها را دوست دارد.😚
راوی 👈 #مادر_شهید
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
°•{مدافع حرم
#شهید_سجـاد_طاهـــــرنیا🕊🌹}•°
#برگی_از_خاطرات
◽️یک روز ظهر که پدرش از مأموریت برگشته بود دیدم آقا سجاد که حدود یک سال و خردهای داشت م، مشغول نماز خواندن است
و دارد میخواند:
"ای زنبور طلایی، نیش بزنی بلایی".
◽️رفتم بالای سرش گفتم: چی داری میخونی قربونت برم؟ گفت: دارم نماز میخونم، گفتم: این که نماز نیست، شعر است، او با ناراحتی گفت: پس خدا قبول نمیکنه؟ گفتم چرا، خدا بچهها را دوست دارد.😚
راوی 👈 #مادر_شهید
#ســــالــــروزولادتــــــــــــ💚}•°
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊