🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_هشتاد_وهشت #کشتی_به_گل_نشسته_اومده #با_حال_خسته_اومده #توبه_شکسته_ولی_با_دل_شکسته_اومده ماه رمضون هم تموم شد ، روز عید فطر بود 🎉 نمازو پشت آقا خوندیم📿 توی روياهام با حسام نمازو پشت آقا میخوندیم😇 به وضوح نگرانی مامان و بابا رو حس…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_هشتاد_ونه

خدایا خوابـــ بودم یا واقعیتـ بود؟😥

حسام بالاے سرم ایستاده بود، با همون قد رشیدش و چهره‌ے دلنشینش ...😍

مبهوتــ از تصویر روبہ روم زل زدم بہ دستش که باندپیچے شده بود و آستیتش خونی بود😔
ریشاے خستہ اش بلندتر شده بود و چهره اش شڪسته تر و این قلبــ منو شیداتر میکرد.❤️
چند دقیقہ بود ڪه با ناباورے بهش خیره شده بودم .

_ فاطمہ خانوم؟

صداش همون صدا بود، اه لعنتے دلم واسه صداتــ تنگ شده بود💔
چشام پر از اشک شد ...😭

_ قهری خانومے؟ جواب فرمانده رو نمیدی ؟؟🙁

دلم واسه حرف زدنش قنج میرفتـ😋 طاقت نیاوردم روے تخت نشستم با نگرانے به دستش خیره شدم...😥

نمےتونستم باور ڪنم این لحظہ حقیقت داره؛با بغض گفتم😓
_ بهم ...بگو... خوابــ ...نیستم ... باور کنم تو تویے؟؟؟😢
صدام لرزید اونقدر لرزید که اشڪام سرازیر شد ...😭
نزدیڪتر اومد و ڪنارم روے تختـ نشستــ ...
فاصلشو باهام ڪم کرد ... آروم تو گوشم زمزمه ڪرد ...
_ همه چی تموم شد، خواب نیستے جانان بخدا خوابـــ نیستے ...💞
_ دستتــ چے شده حسام؟😭
_ هیچے نیست خانومم گریه نڪن، اشکات داره دیونم میڪنه ...😣
آروم تر تو گوشم خوند ...
_ دیوونه بشم دنیا رو بهم میریزما...😞

#وقتےگریه_میڪنی_زیباتر_میشوے
#اما_بخند
#من_به_همان_زیبا_که_تر_نیست_قانعم


ڪنترل اشڪامو نداشتم، پسشون زدم و با صداے گرفته گفتم : بی معرفتــ ... چرا اینقدر دیر برگشتے ؟ مےخواستی از عشقت بمیرم ؟☹️
هیچی نگفتــ نزدیک تر اومد ، سرمو گذاشت رو سینش، عطرشو ڪه تو ریه هام ڪشیدم همه دلتنگےهام رفع شدن💞
باز به بهشتم رسیده بودم، به بهشت ڪم وسعتــ و قشنگم ...😍

سرمو به سینش چسبونده بودم، صداے نامنظم قلبش واسم لالایے میخوند ...

چشامو بستم، مثل ڪسی که از امواج دیوونه اقیانوس جون سالم به در برده و روی شن های نرم ساحل یه جزیره خوابیده.😌
ازش جدا شدم، آروم دست ڪشیدم رو زخمش و گفتم : چرا زخمے شدی دلبر؟

_ از دوری تو تیرم خطا رفتــ صاف خورد جایی که می خواستم بغلت کنم...
_ قشنگ تر شدی ...💓
_ ن به زیبایی تو ...🙈
خندیدم . بعد دو ماه بلاخره خندیدم
حسام جلوتر اومد، با دستاش صورتمو قاب ڪرد و آروم پیشونیمو بوسید ...😚

چشاامو بستم ... حسش کردم ... آره عشقشو، عشق پاڪی که وجودم ازش لبریز شده بودو با تموم احساسم فهمیدم ازم که جدا شد دستمو به گونش کشیدم .❤️
چشماش می خندید لب از لب باز کردو گفت : چنان دلبستہ‌ام ڪردی
ڪہ با چشم خودم دیدم😍

خودم میرفتم اما
سایہ ام با من نمی آمد☹️

لبخند دندون نمایی زدم و گفتم :

تو را در دلبرے دستے تمام اسٺــ☺️

پیشونیشو رو پیشونیم گذاشتــ و گفت : نماز دلداگی میخوانم قربت العندڪ

نفس عمیقی ڪشیدمو گفتم : الله اکبر ...
صورتم خیس از اشڪ بود و اشکام تمومی نداشتن .😭
به اندازه‌ے دلتنگے دو ماه داشتن خودشونو خالے مےڪردن
_ دیگه طاقته اشڪاتو ندارم، حق نداری در حضور فرمانده اشڪ بریزی ...😶

لبخندے نثار چشماش ڪردمو گفتم : اطاعتـــ فرمانده ..😌

#وصال_یار💑
#فرمانده‌ے_من 🙆🏻

ادامه داد. ...

💠کانال عهدباشهدا💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
هرشب به روز آمدنت
فڪر مے ڪنم

هرصبح بےقرارترینم
براے تــو

بیدار مے شـویم
از این خوابِ هولناڪ

یڪ صبح جمعہ
با نَفَسِ آشناے تـو

#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان
#وصال_یارِ_جانے_خواهدآمد

@shahidegomnamm