🌹#شهید_بهمن_درولی
🌷#شهادت
🍃(قسمت نهم )
#شهادت ، #سفری_ابدی .....
🍂سرانجـام در تاریخ ۲۰ خـــرداد سال ۶۵ مصادف با سوم شوال در یکی از #محورهای_فاو نیرو کم است و دشمن شدیدا در حال تک کردن است.بهمـن که از آن محور نگران است برای مقابله با غواص های دشمن مے رود... کہ ناگهان صدای انفجار💥مهیبے بلند مے شود.
گرد و غبار که مے نشیند بهمـن به پهلو روی زمین افتاده است.😔
۲۴ #ترکش_بوسه_بارانش کرده اند.اما دو تایشان کارے تر هستند. یکی در #گوشه_پیشانے نشسته و دیگری #زیر_گلو😢
🍃انگار صدای بهمـن است که در دشت پیچیده است : «از #عسل_شیرینتر. . #شهادت . . . #شهادت»🍃
حسیـن غیاثے آمده است به #استقبـال #ملائک هم آمده اند. #کارت_طواف_همیشگی» دست کیست؟ حسین یا ملائکه؟🕊
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊🌷
🌷#شهادت
🍃(قسمت نهم )
#شهادت ، #سفری_ابدی .....
🍂سرانجـام در تاریخ ۲۰ خـــرداد سال ۶۵ مصادف با سوم شوال در یکی از #محورهای_فاو نیرو کم است و دشمن شدیدا در حال تک کردن است.بهمـن که از آن محور نگران است برای مقابله با غواص های دشمن مے رود... کہ ناگهان صدای انفجار💥مهیبے بلند مے شود.
گرد و غبار که مے نشیند بهمـن به پهلو روی زمین افتاده است.😔
۲۴ #ترکش_بوسه_بارانش کرده اند.اما دو تایشان کارے تر هستند. یکی در #گوشه_پیشانے نشسته و دیگری #زیر_گلو😢
🍃انگار صدای بهمـن است که در دشت پیچیده است : «از #عسل_شیرینتر. . #شهادت . . . #شهادت»🍃
حسیـن غیاثے آمده است به #استقبـال #ملائک هم آمده اند. #کارت_طواف_همیشگی» دست کیست؟ حسین یا ملائکه؟🕊
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🕊🌷✨🕊🌷✨🕊🌷
#دلنوشته💔
لب #تشنه بود،تشنه ی يك جرعه💦آب بود
مردي كه #دردهاي دلش🥀 بي حساب بود
پامي كشيد #گوشه ی حجره به روي #خاك🍂
پروانه وار🦋غرق #تب_والتهاب
بود
#شهادٺ_امامجوادع_تسلیت_باد
❥• @Shahidegomnamm
لب #تشنه بود،تشنه ی يك جرعه💦آب بود
مردي كه #دردهاي دلش🥀 بي حساب بود
پامي كشيد #گوشه ی حجره به روي #خاك🍂
پروانه وار🦋غرق #تب_والتهاب
بود
#شهادٺ_امامجوادع_تسلیت_باد
❥• @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
•●❥ 🖤 ❥●•
#خاطرات
🍁متحول شده بود اساسے...
قبل از آن شل #حجاب بود آن هم اساسے..
🍁آنقدر این #تحول برایش لذت بخش بود و زیر دندانش مزه ڪرده ڪه حاضر نبود آن را با دنیا عوض کند..
🍁اما چیزی این وسط #آزارش میداد..
#تمسخرها و #تیڪه های مردمان...!
#متلڪ ها تمامی نداشت..
《جو زده شدی...
دو روز دیگه #چادرتو میزاری زمین!
عڪسای قبلی رو باور ڪنیم یا اینا رو قدیسه!
بابا مریم مقدس فیلم بازی نڪن براے ما...》
دوستانش از همه بدتر....
#چادری امل! عهد قجره مگه...
#توهین پشت توهین... کم آورد...
💔 #قلبش به درد آمد از این همه حرفای نیش دار شبیه به #نیش سمی مار کبری..
تصمیم گرفت باحجاب بماند #منهای چادر...
تا شاید روحش از #زخم زبانها رهایی یابد..
🍁رفت امامزاده صالح..
همانجایی ڪه با خدا #عهدوپیمان بست و
#اولین بار چادر به سر ڪرد
👈رفت ڪه بگوید
#خدایا خودت #شاهدی دیگر #تحمل اینهمه حرف و حدیث را ندارم...
با حجاب میمانم اما #بدون چادر
#قبول⁉️
🕌رسید به در #امامزاده؛
سلامی داد و عرض ادب به آستان مقدس امامزاده صالح..✋
بعد از گرفتن اِذن دخول وارد شد
#یکهو معلوم نشد #چادرش به کجا گیر کرد که از سر رها شد!
نشست روی زمین...چقدر براش #سخت بود بدون چادر..
اما مگر همین را نمیخواست❗️❗️
#بغضش شکست..اشکهایش جاری شد..😭
🍁آنی نگذشت؛چادری روی سرش حس کرد!
#مادر_پیر مهربانی #گوشه_ی_چادرش را روی سرش انداخته بود..
با #دستان_چروکش اشکهایش را پاک کرد
گفت:👇👇👇
🌸[ دخترم #حکمت خدا بود که بین #این_همه_مرد من اینجا باشم تا #حریمت_حفظ_شود و #چشم نامحرمی به تو نیفتد!
👌خدا خیرت بدهد که #نمیگذاری_خون_جگرگوشه_ام_پایمال_بشود
شماها را میبینم ها #داغ نبودش برایم #قابل تحمل تر میشود]
🌸چادرش را آوردن...
چادر پاره پاره شده را سر کرد...
🌸آمده بود چادرش را بگذارد زمین..
#چادرش از #آسمان_بال در آورد روی سرش...
🍁نگاهی به #مادرشهید_مفقودالاثر..
#نگاهی به امامزاده..
#نگاهی به آسمان ...
#عهدش را #تمدید کرد با #خدا و #مادر_بی_نشان..
🍀 #فاطمه_قاف
🍃 #تحول
🌸 #حجاب_حیا
👌 #عهد_و_پیمان
♥ #مشکی_آرام_من
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
#خاطرات
🍁متحول شده بود اساسے...
قبل از آن شل #حجاب بود آن هم اساسے..
🍁آنقدر این #تحول برایش لذت بخش بود و زیر دندانش مزه ڪرده ڪه حاضر نبود آن را با دنیا عوض کند..
🍁اما چیزی این وسط #آزارش میداد..
#تمسخرها و #تیڪه های مردمان...!
#متلڪ ها تمامی نداشت..
《جو زده شدی...
دو روز دیگه #چادرتو میزاری زمین!
عڪسای قبلی رو باور ڪنیم یا اینا رو قدیسه!
بابا مریم مقدس فیلم بازی نڪن براے ما...》
دوستانش از همه بدتر....
#چادری امل! عهد قجره مگه...
#توهین پشت توهین... کم آورد...
💔 #قلبش به درد آمد از این همه حرفای نیش دار شبیه به #نیش سمی مار کبری..
تصمیم گرفت باحجاب بماند #منهای چادر...
تا شاید روحش از #زخم زبانها رهایی یابد..
🍁رفت امامزاده صالح..
همانجایی ڪه با خدا #عهدوپیمان بست و
#اولین بار چادر به سر ڪرد
👈رفت ڪه بگوید
#خدایا خودت #شاهدی دیگر #تحمل اینهمه حرف و حدیث را ندارم...
با حجاب میمانم اما #بدون چادر
#قبول⁉️
🕌رسید به در #امامزاده؛
سلامی داد و عرض ادب به آستان مقدس امامزاده صالح..✋
بعد از گرفتن اِذن دخول وارد شد
#یکهو معلوم نشد #چادرش به کجا گیر کرد که از سر رها شد!
نشست روی زمین...چقدر براش #سخت بود بدون چادر..
اما مگر همین را نمیخواست❗️❗️
#بغضش شکست..اشکهایش جاری شد..😭
🍁آنی نگذشت؛چادری روی سرش حس کرد!
#مادر_پیر مهربانی #گوشه_ی_چادرش را روی سرش انداخته بود..
با #دستان_چروکش اشکهایش را پاک کرد
گفت:👇👇👇
🌸[ دخترم #حکمت خدا بود که بین #این_همه_مرد من اینجا باشم تا #حریمت_حفظ_شود و #چشم نامحرمی به تو نیفتد!
👌خدا خیرت بدهد که #نمیگذاری_خون_جگرگوشه_ام_پایمال_بشود
شماها را میبینم ها #داغ نبودش برایم #قابل تحمل تر میشود]
🌸چادرش را آوردن...
چادر پاره پاره شده را سر کرد...
🌸آمده بود چادرش را بگذارد زمین..
#چادرش از #آسمان_بال در آورد روی سرش...
🍁نگاهی به #مادرشهید_مفقودالاثر..
#نگاهی به امامزاده..
#نگاهی به آسمان ...
#عهدش را #تمدید کرد با #خدا و #مادر_بی_نشان..
🍀 #فاطمه_قاف
🍃 #تحول
🌸 #حجاب_حیا
👌 #عهد_و_پیمان
♥ #مشکی_آرام_من
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
🖇 #خاطرات_شهدا
بهش #خبر دادند خانومش وضع حمل ڪرده و توی #بیمارستانه،
#موتورش رو گذاشت #گوشه_حیاط
و #راه افتاد تا #بره بیمارستان
گفتم...
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
بهش #خبر دادند خانومش وضع حمل ڪرده و توی #بیمارستانه،
#موتورش رو گذاشت #گوشه_حیاط
و #راه افتاد تا #بره بیمارستان
گفتم...
#شهید_عبدالمهدی_مغفوری🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
#شــب هم برای خودش
شعر مبهمی است ...
وقتی که
#گوشه_گوشه_ی آن
خاطرات شماست ...
#شھید_رضا_سنجرانی
#شھید_مرتضی_عطایی
#شبتون_شهدایی🌹
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🌿🕊 @shahidegomnamm
شعر مبهمی است ...
وقتی که
#گوشه_گوشه_ی آن
خاطرات شماست ...
#شھید_رضا_سنجرانی
#شھید_مرتضی_عطایی
#شبتون_شهدایی🌹
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🌿🕊 @shahidegomnamm