Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی
💠 منزل قصر بنى مقاتل
🌴امام عليه السلام روز چهارشنبه #اول_ماه_محرمالحرام سال شصتویک هجرى بر اين منزل وارد شدند.
🍃عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسين عليه السلام وارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام كرديم،🤚
✨ امام پرسيد: #آيا_به_يارى_من_مى_آيى؟!
🍃من گفتم: مردى هستم كه عائله زيادى دارم و #مال بسيارى از مردم نزد من است و نمیدانم كار به كجا مى انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بين برود؛ و پسرعمویم نيز همانند من پاسخ داد.
✨امام عليه السلام فرمود: پس از اینجا برويد كه هر كس #فرياد ما را بشنود و يا ما را ببيند و #لبيك نگويد و به فرياد برنخيزد، بر خداوند است كه او را به بينى در #آتش اندازد.
🍃عقبة بن سمعان مى گويد: در اواخر شب، امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» #آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتى ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصرى به #خواب رفت، سپس بيدار شد درحالی که مى فرمود:
✨«انا لله و انا اليه راجعون و الحمدالله ربالعالمین» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد.✨
🍀#على_بن_الحسين_عليه السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فداي تو باد، خدا را حمد كرديم و آیه استرجاع خواندى، علت چيست؟⁉️👇👇
💥✨امام (ع)فرمود: پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم #شخصى را ديدم كه #سوار بر اسب بود و گفت: اين قوم سير مى كنند و اجل هم به سوی آنان درحرکت است، دانستم كه #خبر_مرگ_ماست كه به ما دادهشده است.✨💥
✨امام عليه السلام فرمود: سوگند به آنکسی كه بازگشت بندگان بهسوی اوست ما برحقیم.✨
🍀 على بن الحسين عليه السلام گفت: پس ما را باكى از #مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم.
✨امام عليه السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خير دهد آنگونه كه پدرى را به فرزندش جزاى خير دهد. ✨
🌞چون سپيده صبح دميد، امام پياده شد و 📿نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود #حركت كردند؛
🍃#حر مى خواست آن حضرت را به سمت #كوفه حركت دهد ولى امام بهشدت امتناع مى كرد تا چاشتگاه كه به «#نینوا» رسيدند، ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه🗡 مسلح بود و از كوفه مى آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى كردند، همینکه رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بیآنکه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى📜 را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: 👇👇
📌📜چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، #حسين را نگاهدار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در #بيابان_بى_سنگر و #بدون_آب! و من به قاصد گفته ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، والسلام.
🍃#حر خدمت امام آمد و #نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
#حر گفت: ممكن نيست زيرا #عبيدالله اين آورنده نامه را بر من #جاسوس گمارده است!
🍃#زهير گفت: به خدا سوگند چنان مى بينم كه پس از این كار سختتر گردد، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسانتر است از جنگ با آنها كه بعد از این مى آيند، به جان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آنها را نداريم.
✨امام عليه السلام فرمود: من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمیکنم.
پس آن حضرت به #حر التفات كرد و فرمود: كمى جلوتر برويم! پس مقدارى از مسافت را امام عليه السلام با حر و همراهانش پيمودند تا به زمين « #كربلا» رسيدند.
#کاروان_عشق
#اول_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
💠 منزل قصر بنى مقاتل
🌴امام عليه السلام روز چهارشنبه #اول_ماه_محرمالحرام سال شصتویک هجرى بر اين منزل وارد شدند.
🍃عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسين عليه السلام وارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام كرديم،🤚
✨ امام پرسيد: #آيا_به_يارى_من_مى_آيى؟!
🍃من گفتم: مردى هستم كه عائله زيادى دارم و #مال بسيارى از مردم نزد من است و نمیدانم كار به كجا مى انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بين برود؛ و پسرعمویم نيز همانند من پاسخ داد.
✨امام عليه السلام فرمود: پس از اینجا برويد كه هر كس #فرياد ما را بشنود و يا ما را ببيند و #لبيك نگويد و به فرياد برنخيزد، بر خداوند است كه او را به بينى در #آتش اندازد.
🍃عقبة بن سمعان مى گويد: در اواخر شب، امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» #آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتى ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصرى به #خواب رفت، سپس بيدار شد درحالی که مى فرمود:
✨«انا لله و انا اليه راجعون و الحمدالله ربالعالمین» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد.✨
🍀#على_بن_الحسين_عليه السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فداي تو باد، خدا را حمد كرديم و آیه استرجاع خواندى، علت چيست؟⁉️👇👇
💥✨امام (ع)فرمود: پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم #شخصى را ديدم كه #سوار بر اسب بود و گفت: اين قوم سير مى كنند و اجل هم به سوی آنان درحرکت است، دانستم كه #خبر_مرگ_ماست كه به ما دادهشده است.✨💥
✨امام عليه السلام فرمود: سوگند به آنکسی كه بازگشت بندگان بهسوی اوست ما برحقیم.✨
🍀 على بن الحسين عليه السلام گفت: پس ما را باكى از #مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم.
✨امام عليه السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خير دهد آنگونه كه پدرى را به فرزندش جزاى خير دهد. ✨
🌞چون سپيده صبح دميد، امام پياده شد و 📿نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود #حركت كردند؛
🍃#حر مى خواست آن حضرت را به سمت #كوفه حركت دهد ولى امام بهشدت امتناع مى كرد تا چاشتگاه كه به «#نینوا» رسيدند، ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه🗡 مسلح بود و از كوفه مى آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى كردند، همینکه رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بیآنکه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى📜 را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: 👇👇
📌📜چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، #حسين را نگاهدار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در #بيابان_بى_سنگر و #بدون_آب! و من به قاصد گفته ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، والسلام.
🍃#حر خدمت امام آمد و #نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
#حر گفت: ممكن نيست زيرا #عبيدالله اين آورنده نامه را بر من #جاسوس گمارده است!
🍃#زهير گفت: به خدا سوگند چنان مى بينم كه پس از این كار سختتر گردد، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسانتر است از جنگ با آنها كه بعد از این مى آيند، به جان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آنها را نداريم.
✨امام عليه السلام فرمود: من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمیکنم.
پس آن حضرت به #حر التفات كرد و فرمود: كمى جلوتر برويم! پس مقدارى از مسافت را امام عليه السلام با حر و همراهانش پيمودند تا به زمين « #كربلا» رسيدند.
#کاروان_عشق
#اول_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm