Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm
نزدیک منزل در یک مغازه ی سبزی فروشی کار می کردند. آنجا ده تومان به ایشان می دادند. تقریباً 10 الی 15 روز به آنجا رفتند. یک روز بعد از ظهر دیدم به خانه آمدند. یک⚒ بیل و کلنگ هم گرفته اند. گفتند: از فردا می خواهم سر گذر بروم. گفتم: اینجا کارش خوب است. 10 تومان می دهند. گفت: این کار از کار قبلی بد تر است. سبزی ها را داخل 💦آب می کنند. نصف وزن آن آب است که به دست مردم می دهند ما که پشت ترازو هستیم باید اینگونه سبزی ها را به دست مردم بدهیم. اصلاً این کار درست نیست. این نان هم از آن نان بدتر است. صبح که شد ⚒بیل و کلنگ را برداشته و سر گذر رفتند. مثل اینکه الان سر گذر می ایستند، تقریباً یک سه چهار روزی گذشت گفتند: یک بنایی مرا سر کار بنایی می برد. و روزی 20 تومان به من می دهد. گفتم: بنایی ! گفتند: هیچ اشکالی ندارد و #نان_زحمت_کشی بهتر از این نان ماست. نان #پاک_و_حلالی هست. ایشان می رفتند بنایی و به جایی رسیده بود که استاد معمار شده بودند و چند نفر هم شاگرد داشتند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#خاطره
📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
❤ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
❤ღೋ══╝
@shahidegomnamm
نزدیک منزل در یک مغازه ی سبزی فروشی کار می کردند. آنجا ده تومان به ایشان می دادند. تقریباً 10 الی 15 روز به آنجا رفتند. یک روز بعد از ظهر دیدم به خانه آمدند. یک⚒ بیل و کلنگ هم گرفته اند. گفتند: از فردا می خواهم سر گذر بروم. گفتم: اینجا کارش خوب است. 10 تومان می دهند. گفت: این کار از کار قبلی بد تر است. سبزی ها را داخل 💦آب می کنند. نصف وزن آن آب است که به دست مردم می دهند ما که پشت ترازو هستیم باید اینگونه سبزی ها را به دست مردم بدهیم. اصلاً این کار درست نیست. این نان هم از آن نان بدتر است. صبح که شد ⚒بیل و کلنگ را برداشته و سر گذر رفتند. مثل اینکه الان سر گذر می ایستند، تقریباً یک سه چهار روزی گذشت گفتند: یک بنایی مرا سر کار بنایی می برد. و روزی 20 تومان به من می دهد. گفتم: بنایی ! گفتند: هیچ اشکالی ندارد و #نان_زحمت_کشی بهتر از این نان ماست. نان #پاک_و_حلالی هست. ایشان می رفتند بنایی و به جایی رسیده بود که استاد معمار شده بودند و چند نفر هم شاگرد داشتند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#خاطره
📚منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
🌷کانال عهدباشهدا🌷
╔══ೋღ
❤ღೋ══╗
🎀 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
╚══ೋღ
❤ღೋ══╝
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
#آجیل_مخصوص
شوخ طبعی اش باز گل کرده بود.😉
همه ی بچه ها دنبالش می دویدند و
اصرار که به ما هم آجیل بده؛
اما او سریع دست تو دهانش می کرد و
می گفت: نمی دم که نمی دم.
آخر یکی از بچه ها #پتویی آورد و روی
سرش انداخت و بچه ها شروع کردند به زدن. حالا نزدن کی بزن آجیل می خوری؟
بگیر، تنها می خوری؟ بگیر.🙃
و بالاخره در این گیر و دار یکی از
بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل
دست توی جیبش کرد اما آجیل مخصوص
چیزی جز #نان_خشک_ریز شده نبود.
همگی سر کار بودیم. 😬
#طنز_در_جبهه
#خاطره
مجله جاودانه ها، شماره مجله:49
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
#آجیل_مخصوص
شوخ طبعی اش باز گل کرده بود.😉
همه ی بچه ها دنبالش می دویدند و
اصرار که به ما هم آجیل بده؛
اما او سریع دست تو دهانش می کرد و
می گفت: نمی دم که نمی دم.
آخر یکی از بچه ها #پتویی آورد و روی
سرش انداخت و بچه ها شروع کردند به زدن. حالا نزدن کی بزن آجیل می خوری؟
بگیر، تنها می خوری؟ بگیر.🙃
و بالاخره در این گیر و دار یکی از
بچه ها در آرزوی رسیدن به آجیل
دست توی جیبش کرد اما آجیل مخصوص
چیزی جز #نان_خشک_ریز شده نبود.
همگی سر کار بودیم. 😬
#طنز_در_جبهه
#خاطره
مجله جاودانه ها، شماره مجله:49
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #اسراف🚫
✍صبح تا شب دويده بوديم. آمديم سر سفره. نان نداشتيم. غذايمان هم حاضري بود. عمو حسن تمام #نان_خشك هايي را كه توي گوني ريخته بود #آب_زد و جلويمان گذاشت.
🔸يكي گفت «عمو جون اگه صبح يه ساعت زودتر مي رفتي، نون بود.»😉
🔹گفت «مي گيد خب اين ها رو چي كارشون كنم؟ #بريزمشون_دور؟ بخوريد. مريض نمي شيد. زمونه ي #قحطي يادتون نمي آد.»
🔹شروع كرد به داستان گفتن. سر و صداي شكم هايمان درآمده بود.😞 عمو ول كن نبود. مي خواست هر طور شده اين نان ها را به خوردمان بدهد.
#شهید_حسن_امیری
#خاطره
📚يادگاران، جلد 15 كتاب شهيد حسن اميري (عموحسن) ، ص 28
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💥 #اسراف🚫
✍صبح تا شب دويده بوديم. آمديم سر سفره. نان نداشتيم. غذايمان هم حاضري بود. عمو حسن تمام #نان_خشك هايي را كه توي گوني ريخته بود #آب_زد و جلويمان گذاشت.
🔸يكي گفت «عمو جون اگه صبح يه ساعت زودتر مي رفتي، نون بود.»😉
🔹گفت «مي گيد خب اين ها رو چي كارشون كنم؟ #بريزمشون_دور؟ بخوريد. مريض نمي شيد. زمونه ي #قحطي يادتون نمي آد.»
🔹شروع كرد به داستان گفتن. سر و صداي شكم هايمان درآمده بود.😞 عمو ول كن نبود. مي خواست هر طور شده اين نان ها را به خوردمان بدهد.
#شهید_حسن_امیری
#خاطره
📚يادگاران، جلد 15 كتاب شهيد حسن اميري (عموحسن) ، ص 28
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🍃درسفره اگرڪنار #نان #جان داریم
🍃آرام و #خوشیم و طبع باران داریم
🍃 #مدیون عروج #لالہ هایے پاڪیم
🍃از #خـون تمامے #شهیـدان داریم
#بازپنجشنبه_و_یادشـهدا_باصلوات💐
#شعر
💠 @shahidegomnamm 👈
🍃آرام و #خوشیم و طبع باران داریم
🍃 #مدیون عروج #لالہ هایے پاڪیم
🍃از #خـون تمامے #شهیـدان داریم
#بازپنجشنبه_و_یادشـهدا_باصلوات💐
#شعر
💠 @shahidegomnamm 👈
🕊درسفره اگرڪنار #نان #جان داریم
🌹 آرام و #خوشیم وطبع باران داریم
🕊 #مدیون عروج #لالہ هایےپاڪیم
🌹 از #خون تمامے #شهیدان داریم
#بازپنجشنبہ_ویادشهداباصلواٺ
#دلنوشته💖
❥• @Shahidegomnamm
🌹 آرام و #خوشیم وطبع باران داریم
🕊 #مدیون عروج #لالہ هایےپاڪیم
🌹 از #خون تمامے #شهیدان داریم
#بازپنجشنبہ_ویادشهداباصلواٺ
#دلنوشته💖
❥• @Shahidegomnamm
صبحی زیبـا با عطـر #نان و
جمع #باصفای قهرمانان گردان شهادت لشگر ۲۷ محمد رسول الله
📸 سلیمانیه عراق
ارتفاعات گرم سور ۱۳۶۷
#صبح_بخیر
👈کانال عهدباشهدا👉
🍃 @Shahidegomnamm 🍃
جمع #باصفای قهرمانان گردان شهادت لشگر ۲۷ محمد رسول الله
📸 سلیمانیه عراق
ارتفاعات گرم سور ۱۳۶۷
#صبح_بخیر
👈کانال عهدباشهدا👉
🍃 @Shahidegomnamm 🍃