Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #وصیت_تکان_دهنده_شهیدبه_مادرش💥
💠مادرم زمانی که خبر #شهادتم را شنیدی #گریه_نکن ...
💠زمان #تشیع و تدفینم گریه نکن ...
💠زمان خواندن #وصیتنامه_ام گریه نکن ...
💠فقط #زمانی_گریه_کن که مردان ما #غیرت
را فراموش می کنند و زنان ما #عفت را ...
💠وقتی #جامعه ما را #بی_غیرتی و #بی_حجابی_گرفت، مادرم #گریه_کن
که اسلام در خطر است ...
#شهید_سعید_زقاقی
#وصيتنامه
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💥 #وصیت_تکان_دهنده_شهیدبه_مادرش💥
💠مادرم زمانی که خبر #شهادتم را شنیدی #گریه_نکن ...
💠زمان #تشیع و تدفینم گریه نکن ...
💠زمان خواندن #وصیتنامه_ام گریه نکن ...
💠فقط #زمانی_گریه_کن که مردان ما #غیرت
را فراموش می کنند و زنان ما #عفت را ...
💠وقتی #جامعه ما را #بی_غیرتی و #بی_حجابی_گرفت، مادرم #گریه_کن
که اسلام در خطر است ...
#شهید_سعید_زقاقی
#وصيتنامه
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ🎥
دقایق آغازین مراسم تشـ🌺ـیع
#شهید_محسن_حججی🕊
درمیدان #امام_حسین(ع)💚
باحضور پرشور #مردم✌️
#تشیع_قهرمان💔
#صلواٺ🍃🌹
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّــدٍﷺ
وآلﷺِمُحَمَّد
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
دقایق آغازین مراسم تشـ🌺ـیع
#شهید_محسن_حججی🕊
درمیدان #امام_حسین(ع)💚
باحضور پرشور #مردم✌️
#تشیع_قهرمان💔
#صلواٺ🍃🌹
اللَّهمَّﷺصَلِّﷺعَلَىﷺمُحمَّــدٍﷺ
وآلﷺِمُحَمَّد
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺
🌺
│✍ #خاطرات_شهدا│
✵ روزی سر مزار #علیرضا بودم ڪه متوجه #خانمی شدیم ڪه شدیدا
گریان😭 بود
✵ از ایشان #سوال ڪردم ڪه آیا
شما علیرضا را #میشناسید
✵ خانم گفت:
ڪه من #شهید رو نمیشناسم
روز #تشیع شهید من در #امامزاده بودم ڪه دیدم تشیع شهید است به شهید گفتم اگر تو #واقعا شهیدی پس برای من ڪاری ڪن من #فرزند دختری دارم ڪه نمی تواند #صحبت ڪند و سه #پسر #بیڪار در خانه دارم ڪمڪم ڪن...🍂
✵ این #اتفاق گذشت چند روز بعد #دخترم در خانه یڪدفعه مرا #صدا
زد😇
و درخواست #آب💦ڪرد باور نمیڪردم #شهید انقدر زود #جوابم را بدهد
✵ ڪمتر ازچندروز بعد یڪ نفر #درب خانه ما آمد و #پرسید خانم شما سه پسر #بیڪار دارید، من با تعجب پرسیدم بله چطور؟🤔
✵ ایشان #آدرسی بمن داد و گفت فردا بگویید #بیایند سر ڪار...🍃
#شهید_مدافع_حرم✌️
#علیرضا_قبادی💐
#راوی_مادر_شهید☘
#از_شهدا_حاجت_بگیرید💚
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥ @Shahidegomnamm
🌺
🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺
🌺
│✍ #خاطرات_شهدا│
✵ روزی سر مزار #علیرضا بودم ڪه متوجه #خانمی شدیم ڪه شدیدا
گریان😭 بود
✵ از ایشان #سوال ڪردم ڪه آیا
شما علیرضا را #میشناسید
✵ خانم گفت:
ڪه من #شهید رو نمیشناسم
روز #تشیع شهید من در #امامزاده بودم ڪه دیدم تشیع شهید است به شهید گفتم اگر تو #واقعا شهیدی پس برای من ڪاری ڪن من #فرزند دختری دارم ڪه نمی تواند #صحبت ڪند و سه #پسر #بیڪار در خانه دارم ڪمڪم ڪن...🍂
✵ این #اتفاق گذشت چند روز بعد #دخترم در خانه یڪدفعه مرا #صدا
زد😇
و درخواست #آب💦ڪرد باور نمیڪردم #شهید انقدر زود #جوابم را بدهد
✵ ڪمتر ازچندروز بعد یڪ نفر #درب خانه ما آمد و #پرسید خانم شما سه پسر #بیڪار دارید، من با تعجب پرسیدم بله چطور؟🤔
✵ ایشان #آدرسی بمن داد و گفت فردا بگویید #بیایند سر ڪار...🍃
#شهید_مدافع_حرم✌️
#علیرضا_قبادی💐
#راوی_مادر_شهید☘
#از_شهدا_حاجت_بگیرید💚
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥ @Shahidegomnamm
🌺
🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃
🖇 #وصیتنامه
برای #تشیع جنازه ام خواهش
میڪنم،همه با #چادر باشند،
اگرجا برای من بود #جسدم
را در #جوار_امام_زاده
#علی_اڪبر خاڪ ڪنید...
#شهید_امیر_سیاوشی🍃🌹
#سالروز_شهادت🍂
💕🍃ID @Shahidegomnamm
برای #تشیع جنازه ام خواهش
میڪنم،همه با #چادر باشند،
اگرجا برای من بود #جسدم
را در #جوار_امام_زاده
#علی_اڪبر خاڪ ڪنید...
#شهید_امیر_سیاوشی🍃🌹
#سالروز_شهادت🍂
💕🍃ID @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_سه 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• هیچ نمی گویم و بی حال ڪنارش می نشینم #مشتاق شنیدن حرف هایش هستم #سپیده در حالیڪه نگاهش به #شمعدانی های صورتی رنگ لب حوض است می گوید:
من هیچ وقت برای #اشڪان گریه نڪردم چون #قول داده بود بعد از #شهادتش بهم سربزند من از روز #تشیع_جنازه میدیدمش،خودش اومد بالای جسم بی روحش نشست و خنده ڪنان گفت:
سپیده می بینی این بدنو؟مثل قفس شده بود واسم به خدا گفتم قلبمو،پیڪرمو تا #روحم رخصت وصال
پیدا ڪنه...
❥• فاطمه باورت میشه بالای قبر اومد و ڪنار #مامان نشست مامان اصلا حواسش نبود و #اشڪ میریخت
#اشڪان بهم گفت:
مامام چرا گریه میڪنه؟انگار من مُردم
بغض میڪند چشمانش ڪه بی اندازه
شبیه اشڪان است تَر میشود،من اینارو
میدیدم و همه با #ترحم نگاهم میڪردن
حرفاشون اذیتم میڪرد میگفتن بیچاره تو شوڪه #خبر نداشتن من دارم اشڪانمو میبینم،حتی الان هم ڪه بعضی وقتا از سر عادت بلند صداش میڪنم به چشم یه دیونه نگاهم میڪنن...
❥• مو به تنم سیخ شده است بی اختیار #چادرم را روی سرم می ڪشم و میگویم:
نڪنه الان اینجاس! می خندد، نه الان سوریه اس گفت دلم واسه #حسام تنگ شده میرم پیشش اراده ای از خودم ندارم
پس میخواد #ببرتش؟
سپیده با حالتی جدی ڪه تا بحال ندیده بودم میگوید:
#فاطمه با ایمانت رفیق منی ولی تو این #امتحان الهی #سست شدی نگاه اینڪه میگن #شهدا زنده ان شعار نیست بیا #لبیڪ بگو پرده ها از جلوی چشمات
بره ڪنار خدا میبردت #معراج
❥• از جا بر می خیزد میگوید:
قدم آخر دفترچه رو بخون نگاهم میڪند و لب میزند فعلا #خداحافظ
بهت زده خداحافظی میڪنم حتی از جایم هم بلند نمی شوم #انگشتر حسام در دستم است سپیده رفته و مرا با
حرف های عجیبش تنها گذاشته است...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_سه 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• هیچ نمی گویم و بی حال ڪنارش می نشینم #مشتاق شنیدن حرف هایش هستم #سپیده در حالیڪه نگاهش به #شمعدانی های صورتی رنگ لب حوض است می گوید:
من هیچ وقت برای #اشڪان گریه نڪردم چون #قول داده بود بعد از #شهادتش بهم سربزند من از روز #تشیع_جنازه میدیدمش،خودش اومد بالای جسم بی روحش نشست و خنده ڪنان گفت:
سپیده می بینی این بدنو؟مثل قفس شده بود واسم به خدا گفتم قلبمو،پیڪرمو تا #روحم رخصت وصال
پیدا ڪنه...
❥• فاطمه باورت میشه بالای قبر اومد و ڪنار #مامان نشست مامان اصلا حواسش نبود و #اشڪ میریخت
#اشڪان بهم گفت:
مامام چرا گریه میڪنه؟انگار من مُردم
بغض میڪند چشمانش ڪه بی اندازه
شبیه اشڪان است تَر میشود،من اینارو
میدیدم و همه با #ترحم نگاهم میڪردن
حرفاشون اذیتم میڪرد میگفتن بیچاره تو شوڪه #خبر نداشتن من دارم اشڪانمو میبینم،حتی الان هم ڪه بعضی وقتا از سر عادت بلند صداش میڪنم به چشم یه دیونه نگاهم میڪنن...
❥• مو به تنم سیخ شده است بی اختیار #چادرم را روی سرم می ڪشم و میگویم:
نڪنه الان اینجاس! می خندد، نه الان سوریه اس گفت دلم واسه #حسام تنگ شده میرم پیشش اراده ای از خودم ندارم
پس میخواد #ببرتش؟
سپیده با حالتی جدی ڪه تا بحال ندیده بودم میگوید:
#فاطمه با ایمانت رفیق منی ولی تو این #امتحان الهی #سست شدی نگاه اینڪه میگن #شهدا زنده ان شعار نیست بیا #لبیڪ بگو پرده ها از جلوی چشمات
بره ڪنار خدا میبردت #معراج
❥• از جا بر می خیزد میگوید:
قدم آخر دفترچه رو بخون نگاهم میڪند و لب میزند فعلا #خداحافظ
بهت زده خداحافظی میڪنم حتی از جایم هم بلند نمی شوم #انگشتر حسام در دستم است سپیده رفته و مرا با
حرف های عجیبش تنها گذاشته است...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅