🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
‍ فک کن بری #سوریه......

به همه بگی فردا #میرم پیش بی بی......

بری تو #صحن.......

پرچم یا #عباس............

سربند کلنا #عباسک یا زینب.......

بری تو #حرم رو به روی ضریح.... ..

#دست تو بزاری رو #قلبت با زبون بی زبونی بگی..

خانوم جات اینجاست اونجا #چیکار میکنین...

بگی خانوم اجازه #میدین برم دفاع کنم از #حرمتون......

بعد............

یه #پلاک..............

یه #لباس #ارتشی................

یه #کلاشینکف...............

یه #کلت................

یه #کلش............

یه #بیابون...............

بیابون ن #بهشت...............

پشتت يه #گنبد...........

انگار #خانوم داره نگات میکنه......

خانوم #نگات میکنه...........

حس میکنی #کنارته...............

بهت :افتخار میکنه بهت #لبخند میزنه......

یه نگاه به #پشت سرت به پرچم یا #عباس میندازی

میگی #ارباب تا اسم شما رو گنبد هست.......

مگه کسی #میتونه به #حرم چپ نگاه کنه..

خم شی بند پوتینتو سفت میکنی....

#سربندتو #سفت میکنی...

#کلشتو سفت #میچسبی...

#کلشتو میگیری میگی یا عباس.......

بعد از اینکه چندتا #داعشی حرومی رو به #هلاکت رسوندی

ببینی یه #ضربه خورده به قلبت...........

#قلبت شروع میکنه به سوختن.....

از خون دستت میفهمی #مجروح شدی....

میگی بی بی ببخشید شرمندم......

#دیگه توان ندارم........

دوستات جمع شن دورت #نفسات به شمارش میوفته

چشمات تار ميبینه..........

بی بی بیاد بالا سرت برا #شفاعت........

خون زیادی ازت رفته....... .

دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به #مغزت برسه...

اما ميگی پاهامو بذارین #زمین سرمو بلند کنین...

بی بی اومده میخوام بهش #سلام بدم......

چند دقیقه بعد چشماتو ببندی.......

چند روز بعد به #خانوادت خبر بدن شهید شدی.......

عجب رویایی.......

اللهم الرزقنا شهادت فی سبیلک بحق بی بی زینب.

🌺🌺🌺
@shahidegomnamm
🌺🌺🌺
Forwarded from عکس نگار
#خاطرات_شهدا📚🔎
#عملیات_خیبر🚩

┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
✾ آقا #حمید قصه ی ما، #جوون بود
و با ڪله ای پر از باد، لات های محله ڪلی ازش #حساب می بردند.
خلاصه بزن بهادری بود برای خودش
یـه روز #مادر این آقا حمید، ایشون
رو از خونه #بیرون انداخت و گفت :
برو دیگه پسر من #نیستی،خستـه شدم از بس جواب #ڪاراتـو دادم...

✾ همه ی #همسایه هـا هم از دستش #ڪلافـه شده بودند،تا اینڪه برادرش #شهید شد وحمید تحت تاثیر #پیڪر برادر...
روزی از روزها یـڪ #راننده ی ڪامیون
بهش می گه #حمید تو نمیخوای #آدم شی؟
بیا با من بریم #جبهه، حمید میگه اونجـا من رو #راه نمیدن با این #سابقه
#راننده به حمید می گه تو بیا و #ناراحت نباش ...

✾ سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده #رفسنجـان، اولین جـا هم میره پیش دوستاش کـه سر ڪوچه بودن،می گه بچه ها من دارم #میرم جبهه!
شماها هم بیائید، می گه بچه ها خاڪ
بر سر من و شماها، پاشیم بریم
#ناموسمون در #خطره...

✾ اومد خونه از مادر #حلالیت طلبید
و #خداحافظی ڪرد و رفت، به #جبهه ڪـه رسید #ڪفشاشـو داد به یڪی و دیگـه تو جبهه ڪسی اونو با کفش ندید می گفت :
اینجا جایی ڪه #خون شهدامون ریخته شده، #حرمت داره و #معروف شد به
#سید_پا_برهنه...

✾ اونقدر موند تا آخر با #شهید_همت دوتایی سوار موتور #هدف قرار گرفتن و رفتن پیش #سید_الشهداء...
(#عملیات_خیبر_سال_62)

#برگرفته_از_ڪتاب_پابرهنه
#در_وادی_مقدس👣
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🕊

┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm